حمید باکری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: حذف حجم زیادی از مطالب منبع‌دار (پخ)
خط ۳۲:
با آغاز [[جنگ ایران و عراق]]، حمید باکری عازم جبهه شد و فرماندهی خط مقدم ایستگاه هفت آبادان را عهده‌دار شد. برای مدتی در [[جهاد سازندگی]] خدمت کرد اما سرانجام به عنوان جانشین لشکر ۳۱ عاشورا در کنار برادرش، [[مهدی باکری]] کشته شد.
 
== همسر باکری و اتفاقات سال ۱۳۸۸ ==
[[مجتبی ذوالنور]]، جانشین «نماینده [[سید علی خامنه‌ای]] در [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]» مدعی شد که همسر حمید باکری به «همسری یک معلم گیلانی» درآمده‌است (فاقد سند است).<ref>[http://www.khabaronline.ir/news-13205.aspx خبر آن لاین]</ref>
فاطمه چهل امیرانی، همسر حمید باکری، نیز ضمن اعلام اینکه بعد از باکری ازدواج نکرده‌است، در مورد سخنان ذوالنور گفت:
:«من از همه دروغگویان فتنه‌گر و منافق بیزارم چرا که بین مردم با دروغ‌هایشان نفاق انداخته‌اند. زیرا شهدایی که با آنان همنشین بوده‌ام از صادقان و صالحان بوده‌اند و من نیز ان شاءالله هم پیمان آنان خواهم بود.»<ref>[http://www.aftabnews.ir/vdcg7q9y.ak9q74prra.html آفتاب]</ref>
 
خواهر باکری‌ها هم در نامه‌ای نوشت:
:«در مورد همسران برادرانم جملات نامربوطی شنیده‌ام. شما اگر ذره‌ای شرم از مقام و خون شهید داشتید، امروز این بی‌حرمتی‌ها را به همسران شهدا نمی‌کردید. کسانی که تا قبل از این بی‌عدالتی اخیر حاکمیت، با چنگ و دندان از این حکومت حمایت کرده‌اند چطور یک شبه مستحق این همه توهین شده‌اند؟! آنها شبها در خفا برای همسران خود گریسته‌اند تا کسی اشک‌های آنان را نبیند، تا مثل حضرت زینب محکم و استوار باشند. آن‌وقت شما مقدس‌مآبان و تازه‌به‌دوران رسیده‌ها که باکری‌ها را نمی‌شناسید، می‌گویید همسرانشان دیگر باکری نیستند؟ شما که هستید که چنین حقی به خود می‌دهید؟»<ref>[http://www.rahesabz.net/print/1195 راه سبز]</ref>
 
زهرا باکری، خواهر حمید و [[مهدی باکری]] در مصاحبه‌ای با [[رادیو فردا]] اعلام کرد که:
:«پسر برادرم را دستگیر کرده‌اند. بلایی سر ما آمده که زمان شاه نیامد. باور کنید یک ساواکی در خانه مرا نزد. زمان شاه من بعد از شهادتِ برادرم استخدام شدم. خواهرم در پست بالایی استخدام شد. مهدی دانشگاه قبول شد و تحصیل را شروع کرد. یک نفر درِ خانه ما را نزد. می‌گفتند خرابکار یا خانواده خرابکار ولی کسی جسارت نکرد در خانه ما را باز کند و به ما توهین کند. ولی در جمهوری اسلامی ما این توهین‌ها را دیدیم».<ref>[http://www.radiofarda.com/content/F7_Zahra_Bakeri_IV_on_her_Letter/1816603.html زهرا باکری: توهین‌هایی دیدیم که در زمان شاه ندیده بودیم]، [[رادیو فردا]]</ref>
 
آسیه باکری، دختر حمید باکری، نیز در مراسمی با عنوان «بسیجی واقعی همت بود و باکری» که از سوی بسیج دانشجویی دانشکده حقوق [[دانشگاه تهران]] برگزار شد به شدت به سوءاستفاده‌هایی که امروزه حکومت از نام شهیدان می‌کند و تصویرسازی دروغین از آنان اعتراض کرد. وی از جمله گفت:
:«چه کسی می‌گوید باکری‌ها دنبال این بودند که مردم را محدود کنند؟ عمه‌های من، خانوادهٔ پدریِ من، همه‌شان آزاد بودند هر جور که دوست دارند لباس بپوشند، هر جور که دوست دارند فکر کنند، و هر عقیده‌ای داشته باشند.»
 
وی همچنین [[صادق محصولی]]، وزیر دولت [[محمود احمدی‌نژاد|احمدی‌نژاد]]، را متهم کرد در زمان مسئولیت‌اش در ارومیه اقدام به اخراج حمید باکری از [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه]] کرده‌بوده و حتی شهادت وی را در حضور برادرش، [[مهدی باکری]]، انکار کرده بوده‌است. وی همچنین در مورد پدر و عموی خود، حمید و [[مهدی باکری]] افزود:
:«عموی من اگر در حال حاضر [زنده] بودند، این جنایاتی که بسیجی‌ها به اسم بسیج و به اسم باکری و [[محمد ابراهیم همت|همت]] در خیابان‌ها انجام دادند را بر نمی‌تافتند... اگر طرفدار [[ولی فقیه]] بودند همان [[سید روح الله خمینی|امام]] بود....[به شهادت خانواده‌شان] اگر آنها اکنون زنده بودند در زندان بودند.»
 
این سخنان به‌شدت مورد استقبال حضار دانشجو قرار گرفت، ولی برخی از بسیجیان که خود متولی برگزاری مراسم بودند در چند مورد با ایجاد سر و صدا سعی داشتند مانع از سخنرانی وی شوند و حتی یکی از آنها شروع به فحاشی به خانم باکری نمود که با عکس‌العمل بقیهٔ دانشجویان روبرو شد. <ref> {{یوتیوب|9_wGT5NKFfw|فیلم سخنان}}آسیه باکری در دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران، دوشنبه نهم آذر ۱۳۸۸.</ref>
 
== پانویس ==