در انگلستان قرن هفدهم مناسبات اقتصادی سرمایه سالارانه رو به گسترش بود و اشراف و بخش از نمایندگان سرمایه داران در پارلمان گرد هم آمده و سعی داشتند قدرت پادشاه را محدود سازند. اربابان فئودال از حامیان اصلی پادشاه بودند. پادشاه، سرمایه داران شهرنشین را ناگزیر میساخت تا مالیاتهای سنگین بپردازند و به او هدایایی گران بها ببخشند. شاه امتیاز انحاصاری تولید و فروش صابون، شراب، زغال و آهن را در دست داشت و بازرگانان ثروتمند و بورژواها را اذیت میکرد و در سودجویی محدود میساخت. پادشاه، به دلیل مخالفتهای پارلمان با سیاستهای وی برای مدتی پارلمان را تعطیل کرد.
در سال ۱۶۴۰ میلادی، پارلمان دوباره گشوده شد و علیه پادشاه و به نفع سرمایه داران و بورژواها موضع گرفت. یک سلسله شورشها سراسر انگلیس را فرا گرفت و مرحلهٔ اول انقلاب بورژاوی انگلیس آغاز شد. شاه دستور انحلال پارلمان را صادر کرد، اما موفق به اجرای آن نشد و پارلمانی که در ۱۶۴۰ میلادی، تأسیس شده بود تا ۱۶۵۲ میلادی به حیات خود ادامه داد و به (پارلمان طولانی) معروف شد. بورژواها در رأس و پیشه وران و خرده مالکان و روستاییان در پی آن به نفع پارلمان مسلح شده و خواهان محدود کردن قدرت پادشاه شدند. پارلمان که اینک به پایگاه بازرگانان و زرسالاران سرمایه دار تبدیل شده بود، خواهان محدود کردن قدرت پادشاه به نفع خود بود. از سال ۱۶۴۲ میلادی، مرحلهٔ دوم انقلاب انگلیس که جنگ بین پادشاه از یک سو و ارتش پارلمان از سوی دیگر بود، آغاز گردید.
فرماندهی ارتش پارلمان با خرده مالکی به نام (الیور کراموِل) بود که با نظام فئودالی مخالف و وابسته به فراماسونری بود. ارتش پادشاه در این جنگها شکست خورده و (چالز استوارت اول) پادشاه انگلستان دستگیر و اعدام شد (۱۶۴۹).
به دنبال اعلام جمهوری در سال ۱۶۴۹ میلادی (کرامول) رییس جمهور و دیکتاتور مطلق العنان گردید. حکومت استبدادی کرامول تا سال ۱۶۵۸ میلادی (سال مرگ او) به نفع سرمایه داران و نیز همسو با سیاستهای استعماری دولت انگلیس ادامه مییافت اما به خواستهای تودهٔ مردم و محرومین توجهی نشد و این خصیصهٔ ذاتی انقلابهای بورژوایی است که سرمایه داران آن را به نفع خود رهبری میکنند. پس از مرگ کرامول در سال ۱۶۵۸ میلادی مردم نا امید و در مانده – که رژیم کرامول به وضع آنها رسیدگی ای نکرده بود- دست به اعتراض میزنند و سرمایه داران و بازرگانان و بوروژازی انگلیس از ترس شورش مردم خواهان بازگشت سلطنت استوارتها و سرکوب جنبش مردمی میگردند. بدینسان سلطنت در انگلستان احیای میگردد و تا امروز ادامه مییابد.
اما این همهٔ ماجرای انقلاب بورژوایی انگلیس نیست، در سال ۱۶۸۸ میلادی، پارلمان که پایگاه بورژواها و سرمایه داران و مروج اندیشههای لیبرالی بود؛ کودتایی بودن خونریزی علیه خاندان استوارت انجام داد و (انقلاب با شکوه) نامیده شد. با سرنگونی پادشاه، فردی به نام (ویلیام اورانژ) که از خویشاوندان دور خاندان سلطنتی بود به عنوان پادشاه مشروطه به قدرت میرسد و قدرت به پارلمان که پایگاه سرمایه داران و نجبای بزرگ و بورژواها بود منتقل میگردد.
انقلاب ۱۶۸۸ میلادی انگلستان که موسوم به (انقلاب با شکوه) است یک انقلاب بورژوا- لیبرالی بود که به لحاظ فکری تحت تأثیر آرای (جان لاک) فیلسوف لیبرال انگلیسی قرار داشت. انقلابهای ۱۶۴۹ و ۱۶۸۸ انگلستان موجب تحکیم و گسترش فوق العادهٔ مناسبات سرمایه دارانه و تخریب نظام فئودالی این کشور گردید. اگر چه با (انقلاب با شکوه) لیبرالها بر کشور حاکم شدند و منافع سرمایه داران تأمین گردید، اما خرده مالکان و روستایییان بسیاری که در راه انقلاب جان فشانیها کرده بودند دچار ورشکستگی گردیده و آوارهٔ شهرهای بزرگ گردیدند و سرمایه داران آنها را از هستی ساقط کردند.
اکثر اینها بعداً به عنوان کارگر یا (پرولنز) در کارخانجات سرمایه داران بزرگ انگلیسی به کار مشغول شدند. بدینسان با انقلاب انگلستان و بویژه (انقلاب با شکوه) اندیشهها و ساختار مناسبات سیاسی مدرن جانشین مناسبات فئودالی گردید و بسط فوق العادهٔ مدرنیته در انگلستان آغاز گردید. انقلابهای انگلستان را چون در مسیر تأمین منافع سرمایه داران و استقرار حاکمیت روح دنیامداری و سوداگری یورژوایی طی مسیر کرده است، انقلابهای بورژوایی مینامند.<ref>The English Bourgeois Revolution</ref><ref>واژه نامهٔ فرهنگی سیاسی، شهریار زرشناس، کتاب صبح،1383، چاپ اول، صص 40 تا 42</ref>
=== توطئه باروت ===
[[پرونده:English civil war map 1642 to 1645.JPG|left|140px|thumb|نقشه مناطقی که در جریان جنگهای مدنی انگلستان (۱۶۴۵-۱۶۴۲) در تصرف هواداران خاندان سلطنتی (قرمز) و هواداران پارلمان (سبز) قرار داشتهاند.]]