در سال ۱۶۵۱، جنگهای دریایی میان انگستان و [[هلند]] به وقوع پیوست که با پیروزی انگلستان خاتمه یافت. همچنین دولت انگلستان، درجهت تصرف مستعمرات اسپانیا در آمریکای جنوبی، جنگهایی را از ۱۶۵۵ تا ۱۶۵۸ ترتیب داد که با پیروزی انگلستان به پایان رسیدند.
ضمیمه
در انگلستان قرن هفدهم مناسبات اقتصادی سرمایه سالارانه رو به گسترش بود و اشراف و بخش از نمایندگان سرمایه داران در پارلمان گرد هم آمده و سعی داشتند قدرت پادشاه را محدود سازند. اربابان فئودال از حامیان اصلی پادشاه بودند. پادشاه، سرمایه داران شهرنشین را ناگزیر میساخت تا مالیاتهای سنگین بپردازند و به او هدایایی گران بها ببخشند. شاه امتیاز انحاصاری تولید و فروش صابون، شراب، زغال و آهن را در دست داشت و بازرگانان ثروتمند و بورژواها را اذیت میکرد و در سودجویی محدود میساخت. پادشاه، به دلیل مخالفتهای پارلمان با سیاستهای وی برای مدتی پارلمان را تعطیل کرد.
در سال ۱۶۴۰ میلادی، پارلمان دوباره گشوده شد و علیه پادشاه و به نفع سرمایه داران و بورژواها موضع گرفت. یک سلسله شورشها سراسر انگلیس را فرا گرفت و مرحلهٔ اول انقلاب بورژاوی انگلیس آغاز شد. شاه دستور انحلال پارلمان را صادر کرد، اما موفق به اجرای آن نشد و پارلمانی که در ۱۶۴۰ میلادی، تأسیس شده بود تا ۱۶۵۲ میلادی به حیات خود ادامه داد و به (پارلمان طولانی) معروف شد. بورژواها در رأس و پیشه وران و خرده مالکان و روستاییان در پی آن به نفع پارلمان مسلح شده و خواهان محدود کردن قدرت پادشاه شدند. پارلمان که اینک به پایگاه بازرگانان و زرسالاران سرمایه دار تبدیل شده بود، خواهان محدود کردن قدرت پادشاه به نفع خود بود. از سال ۱۶۴۲ میلادی، مرحلهٔ دوم انقلاب انگلیس که جنگ بین پادشاه از یک سو و ارتش پارلمان از سوی دیگر بود، آغاز گردید.
فرماندهی ارتش پارلمان با خرده مالکی به نام (الیور کراموِل) بود که با نظام فئودالی مخالف و وابسته به فراماسونری بود. ارتش پادشاه در این جنگها شکست خورده و (چالز استوارت اول) پادشاه انگلستان دستگیر و اعدام شد (۱۶۴۹).
به دنبال اعلام جمهوری در سال ۱۶۴۹ میلادی (کرامول) رییس جمهور و دیکتاتور مطلق العنان گردید. حکومت استبدادی کرامول تا سال ۱۶۵۸ میلادی (سال مرگ او) به نفع سرمایه داران و نیز همسو با سیاستهای استعماری دولت انگلیس ادامه مییافت اما به خواستهای تودهٔ مردم و محرومین توجهی نشد و این خصیصهٔ ذاتی انقلابهای بورژوایی است که سرمایه داران آن را به نفع خود رهبری میکنند. پس از مرگ کرامول در سال ۱۶۵۸ میلادی مردم نا امید و در مانده – که رژیم کرامول به وضع آنها رسیدگی ای نکرده بود- دست به اعتراض میزنند و سرمایه داران و بازرگانان و بوروژازی انگلیس از ترس شورش مردم خواهان بازگشت سلطنت استوارتها و سرکوب جنبش مردمی میگردند. بدینسان سلطنت در انگلستان احیای میگردد و تا امروز ادامه مییابد.
اما این همهٔ ماجرای انقلاب بورژوایی انگلیس نیست، در سال ۱۶۸۸ میلادی، پارلمان که پایگاه بورژواها و سرمایه داران و مروج اندیشههای لیبرالی بود؛ کودتایی بودن خونریزی علیه خاندان استوارت انجام داد و (انقلاب با شکوه) نامیده شد. با سرنگونی پادشاه، فردی به نام (ویلیام اورانژ) که از خویشاوندان دور خاندان سلطنتی بود به عنوان پادشاه مشروطه به قدرت میرسد و قدرت به پارلمان که پایگاه سرمایه داران و نجبای بزرگ و بورژواها بود منتقل میگردد.
انقلاب ۱۶۸۸ میلادی انگلستان که موسوم به (انقلاب با شکوه) است یک انقلاب بورژوا- لیبرالی بود که به لحاظ فکری تحت تأثیر آرای (جان لاک) فیلسوف لیبرال انگلیسی قرار داشت. انقلابهای ۱۶۴۹ و ۱۶۸۸ انگلستان موجب تحکیم و گسترش فوق العادهٔ مناسبات سرمایه دارانه و تخریب نظام فئودالی این کشور گردید. اگر چه با (انقلاب با شکوه) لیبرالها بر کشور حاکم شدند و منافع سرمایه داران تأمین گردید، اما خرده مالکان و روستایییان بسیاری که در راه انقلاب جان فشانیها کرده بودند دچار ورشکستگی گردیده و آوارهٔ شهرهای بزرگ گردیدند و سرمایه داران آنها را از هستی ساقط کردند.
اکثر اینها بعداً به عنوان کارگر یا (پرولنز) در کارخانجات سرمایه داران بزرگ انگلیسی به کار مشغول شدند. بدینسان با انقلاب انگلستان و بویژه (انقلاب با شکوه) اندیشهها و ساختار مناسبات سیاسی مدرن جانشین مناسبات فئودالی گردید و بسط فوق العادهٔ مدرنیته در انگلستان آغاز گردید. انقلابهای انگلستان را چون در مسیر تأمین منافع سرمایه داران و استقرار حاکمیت روح دنیامداری و سوداگری یورژوایی طی مسیر کرده است، انقلابهای بورژوایی مینامند.<ref>The English Bourgeois Revolution</ref> <ref>واژه نامهٔ فرهنگی سیاسی، شهریار زرشناس، کتاب صبح،۱۳۸۳، چاپ اول، صص ۴۰ تا ۴۲</ref>