امامقلی خان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱:
[[پرونده:Ememqolikhan-1.jpg|چپ|200px|بندانگشتی|مجسمهٔ امامقلی خان در جزیره قشم]]
'''امامقلی خان'''، فرزند اللهوردی خان پس از مرگ پدرش به
از
== زندگینامه ==
[[شاه عباس]]،
▲امام قلی خان فرزند الله وردی خان و دومین شخص از خاندان اوندیلادزه بود که بعد از مرگ پدر به فرمانروایی فارس و کهکیلویه رسید و بعدها لار، هرمز، بحرین، شمیل، مینا، گلپایگان، تویسرکان، محلات و بعضی از ولایات خوزستان مانند هویزه و دورق جزو قلمرو فرمانروایی وی قرار گرفت و منطقهای وسیع از قمشه تا سواحل دریای عمان حکومت یافت. <ref>برن، نظام ایالات در دورهٔ صفویه، ۱۳.</ref>
«در مجالس میهمانی
▲شاه عباس امام قلی خان را بسیار دوست میداشت و در سفر و حضر به خیمه یا خانهٔ او میرفت و ساعتها با وی به عیش و عشرت میپرداخت و گاه بعضی از سران کشور و میهمانان و سفرای خارجی را به خانهٔ وی میبرد.
▲«در مجالس میهمانی شاه امام قلی خان همیشه بالادست سایر حکام و بزرگان ایران و در کنار شخص شاه مینشست و چون مردی فربه و درشت استخوان و موقر بود و در مجالس میهمانی نیز بر خلاف شاه لباسهای فاخر و زربافت میپوشید، شاه عباس در کنار او بسیار کوچک و حقیر مینمود. قدرت او در فارس و قلمرو حکومتش نیز به حدی بود که مردم آن ولایات احکام او را بیش از احکام شاهی محترم میشمردند و چون شاه عباس از آغاز حکومت وی به فارس نرفته بود، مردم فارس امام قلی خان را پادشاه واقعی خود میدانستند به همین سبب گاه برخی از احکام شاهی در فارس اجرا نمیشد از آن جمله چون در ماه رمضان ۱۰۲۹ هجری شاه عباس شراب خواری را در سراسر ایرانممنوع کرد با آنکه مجازات می خوار و می فروش اعدام بود، مردم فارس به این حکم وقعی نگذاشتند و از رونق بازار شراب خواری در قلمرو امام قلی خان کاسته نشد».
«
▲امام قلی خان با آنکه در فارس صاحب اختیار مطلق بود و مانند پادشاه مستقلی حکومت میکرد، هیچ گاه سر از اطاعت شاه عباس نپیچید وهمیشه برای اجرای دستورهای وی آماده بود. شاه نیز به خان اطمینان کامل داشت و او را از سرداران و بزرگان ایران محترم تر و عزیز تر میداشت. در جنگهای ایران و عثمانی همیشه امام قلی خان با سپاهش در رکاب شاه حاضر بود و دقیقهای از خدمت گزاری واجرای اوامر شاه خودداری نمیکرد. اطمینان و اعتماد شاه به این سردار فداکار بدان پایه بود که در دوران حکومت وی هرگز به فارس نرفت و امام قلی خان را در ادارهٔ قلمروش کاملاً آزاد و بی رقیب گذاشت. <ref>فلسفی، زندگانی شاه عبّاس اوّل، ۴۳۶.</ref>
وی
▲«امام قلی خان زیاده از حد متمول بود همه کس او را دوست میداشت و از او احترام میکردند، نخبه سرباز دلیر قشون ایران در زیر فرمان او بودند. به علاوه دستگاه و تجمل او بسیار عالی و مخارج او تقریباً با مخارج شاه برابری میکرد، چنان که روزی شاه عباس در حال انس و یگانگی گفت: میل دارم تا تو روزی یک محمودی (یک عباسی) از من کمتر خرج کنی تا تفاوتی میان شاه و یک نفر خان باشد. صفات حسنهٔ امام قلی و همت و سخاوت او محبت قلبی تمام مردم ایران را به طرف او جلب کرده بود زیرا خدمت سپاهیان را به بهترین وجه پاداش میداد و اهل علم و ادب را تشویق و ترویج میکرد». <ref>باتیست تاورنیه، سفرنامهٔ تاورنیه، ۵۱۷.</ref> <ref>مولیانی، جایگاه گرجی ها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، ۲۶۱–۲۷۷.</ref> خود وی نیز علاقهٔ فراوانی به مسائل فرهنگی داشت چنانکه یکی از کشیشان کرملیت در سال ۱۶۲۳ م طی نامهای به رم اطلاع میدهد که خان فارس از وی تقاضای آثار افلاطون و ارسطو به زبان یونانی و لاتین و همچنین فرهنگ عربی لاتینی و ترجمهٔ عربی انجیل را خواسته است تا از رم برایش تهیه نمایند» <ref>تودوا، مطالعات گرجی–ایرانی، ۵۷.</ref>
▲وی توانگر ترین حکام ایران بود و هر ساله هدایای فراوانی از نقد و جنس برای شاه عباس میفرستاد. <ref>تودوا، مطالعات گرجی–ایرانی، ۵۷.</ref> او به آباد کردن فارس علاقهٔ وافری داشت. در شیراز مدرسهای برای تربیت جوانان ساخت و در مسیر اصفهان به شیراز جادهها، پلها و کاروانسراهای زیاد و حیرت انگیزی ساخت. <ref>فلسفی، زندگانی شاه عبّاس اوّل، ۴۳۶.</ref>
▲امام قلی خان که پدر و مادر و همسرش گرجی بودند، <ref>باتیست تاورنیه، سفرنامهٔ تاورنیه، ۵۱۷.</ref> <ref>مولیانی، جایگاه گرجی ها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، ۲۶۱–۲۷۷.</ref> به گرجستان علاقهٔ وافری داشت و با اینکه در اکثر لشکر کشیهای دوران شاه عباس نقشی مهم داشت، و با اینکه در اکثر لشکرکشیهای دوران شاه عباس نقش مهمی داشت، اما در حملات شاه عباس به گرجستان به بهانهٔ کسالت شرکت نمیکرد. <ref>دلاواله، سفرنامهٔ پیترو دلاواله، ۳۳۲.</ref> <ref>مولیانی، جایگاه گرجی ها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، ۲۶۱–۲۷۷.</ref> او به کتوان (مادر طهمورث خان حاکم کاختی) که (به علت رد درخواست شاه عباس مبنی بر ازدواج با وی) در شیراز زندانی بود محبت زیادی میکرد و آنان رفتاری که در شأن شاهزادگان است میکرد. <ref>تودوا، مطالعات گرجی–ایرانی، ۵۸.</ref> او به اقتدار و تسلط پرتقالیان که از زمان شاه اسماعیل اول در هرمز برقرار شده بود پایان داد. تا زمان حیات شاه عباس وی مورد اعتماد و محبوب بود، اما از بخت بد امام قلی خان، شاه صفی به اندازهٔ شاه عباس عاقل نبود. <ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ۲۲۹.</ref>
=== علل به قتل رسیدن ===
بعد از درگذشت شاه عباس، نوهٔ وی سام میرزا با نام شاه صفی بر تخت پادشاهی نشست. در جلوس وی
دوران سیزده سالهٔ سلطنت شاه صفی یک فصل طویل از کشت و کشتار بوده
▲بعد از درگذشت شاه عباس، نوهٔ وی سام میرزا با نام شاه صفی بر تخت پادشاهی نشست. در جلوس وی خسرومیرزا باگراتیونی که از سال ۱۶۱۸ م مقام داروغگی پایتخت صفوی را داشت نقشی مهم ایفا نمود. وی به پاداش این خدمت به مقام قوللر آقاسی رسید و سپس با نام رستم خان در سال ۱۶۳۲ به حکومت کاختی و کارتلی در گرجستان برگزیده شد و با این وجود مقام داروغگی پایتخت را توسط نائبان خود اداره مینمود. <ref>تودوا، مطالعات گرجی–ایرانی، ۵۴.</ref>
▲دوران سیزده سالهٔ سلطنت شاه صفی یک فصل طویل از کشت و کشتار بوده است <ref>سایکس، تاریخ ایران، ۳۰۱.</ref> و به طور تحقیق در ایران دورانی به این خون آلودی و بی شفقتی هرگز نبوده است. دوران سلطنت وی را به عنوان یک سلسلهٔ انقطاع ناپذیر از بی رحمی و خونریزی توصیف کردهاند. <ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ۲۲۸.</ref>
هنگام مرگ شاه عباس و جلوس شاه صفی،
«شاه صفی از آغاز سلطنت خود برای برانداختن خاندان
اولین باری که به بهانه برای برانداختن خاندان امام قلی خان به دست شاه صفی افتاد، هنگام لشکرکشی وی برای استرداد بغداد بود. در ضیافتی داود خان برادر امام قلی خان، فعالیت و کار قوللر آقاسی جدید را (خسرو میرزا باگراتیونی که ملقب به رستم خان شده بود) با لحن تمسخرآمیزی مورد انتقاد قرار داد. شاه به خاطر خدمات فراوانی که رستم خان در زمان جلوس شاه صفی به شاه صفی کرده بود، داود خان را از مجلس ضیافت بیرون راند. <ref>تودوا، مطالعات گرجی–ایرانی، ۶۰.</ref> شاه صفی بعد از این واقعه و همچنین به خاطر شکایتهای قاجاریهای
شاه صفی بعد از خطاب و عتاب و اخراج داود خان «به واسطهٔ دلجویی و افتخار
از این زمان به بعد حوادثی روی داد که شاه صفی کمر به از میان بردن خاندان
۱- «علت اساسی کشته شدن او آن بود که مردم یکی از پسران او را پسر شاه عباس میدانستند، زیرا شاه عباس یکی از زنان حرم خود را به
۲- به علت جوانی و خامی شاه صفی در هنگام جلوس امور سلطنت در ید قدرت مادر شاه و اعتمادالدوله ساروتقی بود که هر دو نسبت به امام قلی خان حسد میورزیدند. این دو که با یکدیگر کمال اتحاد را داشتند برای این که قدرت و سلطنت خود را محفوظ دارند توان تحمل امام قلی خان با درباری عالی تر از دربار شاه را نداشتند و مخصوصاً اینکه از سرزمینی به آن وسعت که امام قلی خان در آن حکومت میکرد دیناری عائد خزانه نشود. تحریک و حسادت این دو عامل مهمی در بدگمانی شاه صفی به خاندان امام قلی خان و تصمیم وی به ریشه کنی آنها بود.
|