اوضاع اداری سلجوقیان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezaei12345678 (بحث | مشارکت‌ها)
صفحه‌ای جدید حاوی « دولت سلجوقی از جمله دولتهایی بود که نظام اداری بسیار منظم و قانونمدی داشت . د...» ایجاد کرد
برچسب: عدم استفاده از یادکرد و پانویس (پخ)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۱ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۰۴

دولت سلجوقی از جمله دولتهایی بود که نظام اداری بسیار منظم و قانونمدی داشت . در واقع قدرت امپراتوری سلجوقی از نظام اداری آن سرچشمه می گرفت که مانند یک اسکلت آن را محکم و استوار نگاه می داشت و بی شک بدون قدرت دیوانسالاران ایرانی سلجوقیان ترکمن از پس اداره چنین سیستم عظیمی بر نمی آمدند. به همین دلیل دوران سلجوقی به عنوان عصر طلایی دیوان داری در ایران بعد از اسلام شناخته می شود.


دیوان وزارت

وزارت منصبی مهم و اساسی و تقریبا هم پایه با نخست وزیر امروزی بود. اکثر وزرای عصر سلجوقی در دستگاه سامانی یا غزنوی مشغول به فعالیت بودند که با سقوط این سلسله ها به سلاجقه پیوستند. وزیر در رأس همه دیوانها قرار داشت و تمامی دیوانها و رییسانشان زیر نظر او به فعالیت می پرداختند و به همین دلیل به دیوان وزارت دیوان اعلاء نیز می گفتند. وزیر بعد از سلطان عالیترین مقام کشور بود.


دیوان استیفا

این دیوان بر امور مالی ، حسابداری و دخل و خرج امپراتوری نظارت داشت و علاوه بر آن مالیات و عواید را نیز از مردم جمع آوری می کرد دیوان استیفا از نظر ارزش بعد از دیوان وزارت قرار داشت . مأموران دیوان استیفا در هر منطقه را مستوفی می خواندند و وظیفه آنان رسیدگی به امور مالی و محاسبه دخل و خرج یک منطقه بود. رییس و مسئول دیوان استیفا مستوفی کل نام داشت.

اقطاع

یکی از خصایص مهم نظام دیوانی سلجوقیان واگذاری اقطاع بود که در زیر مجموعه وظایف دیوان استیفا قرار داشت . اقطاع زمین های خاصه سلطان بود که به سپهسالاران و سپاهیان و کارگزاران دولت اجاره داده می شد. اقطاع داران تنها حق گرفتن مالیات ولایت را داشتند که مقدار معینی از آن به خزانه سلطان می پرداخت می شد و این سلطان بود که اداره مناطق را بر عهده داشت.

اقطاع در دوران سلاجقه توسعه وسیعی یافت و اوج تلاش ها برای پیشرفت نظام اقطاع داری در دوران خواجه نظام الملک وزیر جلال الدینملکشاه سلجوقی صورت گرفت.


دیوان طغرا ، انشا و رسایل

طغرا عبارت از کشیدن خط قوسی بر روی نامه ها و فرمان هاست. کشیدن خط قوس بر روی فرمان ها به مانند مهر تٲیید سلطان بر اجرای یک فرمان بود. به مسئول کشیدن این خط قوس طغرایی گفته می شد.

بخش دوم دیوان طغرا ، دیوان رسایل و انشا بود که بر امور نامه نگاری و مکاتبات کلی امپراتوری نظارت داشت. این دیوان متشکل از تعداد زیادی از منشیان و کاتبان از ولایات مختلف بود که زیر نظر رییس دیوان رسایل و انشا فعالیت می کردند. رییس دیوان رسایل علاوه بر نظارت بر فعالیت منشیان و کاتبان، در نبود وزیر نیابت صدارت را نیز بر عهده داشت.


دیوان اشراف

دیوان اشراف مکمل کار دیوان استیفا و اگر کار دیوان استیفا را جمع آوری مالیات و محاسبه آنها بدانیم ، کار دیوان اشراف نظارت بر گزارشهای مالی و محاسبات بود.

دیوان اشراف همانند دیوان استیفا مٲمورانی داشت که به آنها مشرف می گفتند و زیر دست رییس دیوان اشراف که به وی مشرف کل می گفتند به فعالیت می پرداختند. وظیفه مشرفان بازرسی مالی ولایات بود.


دیوان عرض

دیوان عرض از نظر ارزش پست ترین دیوان دولت سلجوقیان بود که بر امور سپاهیان امپراتوری نظارت داشت. رییس دیوان عرض را با عنوان عارض لشکر می شناختند و وظیفه وی حضور و غیاب کردن سربازان و تنظیم مواجب و جیره غذایی آنان بود.


دیوان مظالم

وظیفه دیوان مظالم رسیدگی به امور قضایی کشور و برقراری عدالت بود و خدمتگذاران آن قاضیان بودند. رییس تشکیلات دیوان مظالم با عنوان قاضی جمله ممالک در پایتخت امپراتوری سلجوقی یعنی اصفهان توسط شخص سلطان انتخاب می شد.


دیوان برید

وظیفه این دیوان همانطور که از اسمش پیداست رساندن نامه ها، اخبار و همچنین جاسوسی بوده است. رییس دیوان برید همچون دیوان استیفا و دیوان اشراف مٲمورانی را به ولایات مختلف ارسال می داشت که معمولاً توسط وزیر انتخاب می شدند و این افراد چه به عنوان پیک و نامه رسان دولتی و چه به عنوان یک جاسوس به وظایف خود عمل می کردند.


جستار های وابسته

سلجوقیان

شاهان سلجوقی

منابع

  • وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی ، عباس اقبال آشتیانی ، انتشارات دانشگاه تهران ، تهران ۱۳۳۸
  • اصطلاحات دیوانی دوره غزنوی و سلجوقی ، حسن انوری، کتابخانه طهوری ، تهران ۱۳۵۵
  • دیوان سالاری در عهد سلجوقی ، کارلا کلاونسر، ترجمه یعقوب آژند،انتشارات امیر کبیر ، تهران ۱۳۸۱
  • سلجوقیان ، باسورث و دیگران ، ترجمه یعقوب آژند ، انتشارات مولی ، تهران ۱۳۹۰
  • تداوم و تحول در تاریخ میانه ایران ، آ.ن.لمبتن ، ترجمه یعقوب آزند ، نشر نی ، تهران ۱۳۷۲