ولسوالی قیصار: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ارژنگ (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Neamatullahkarimi (بحث | مشارکت‌ها)
جز قیصار،ولسوالی قیصار،فاریاب،معلومات عمومی،مساحت قیصار،نفوس قیصار
خط ۱:
{{Coord|35.6894|N|64.2947|E|display=title}}
{{جعبه ولسوالی افغانستان'''
|نام‌رسمی= قیصار
|تصویر=
خط ۶:
|برچسب‌تصویر=
|ولایت= فاریاب
|مرکز=قیصار
|نام‌های‌قدیمی=تالقان خراسان
|سال‌ولسوالی‌شدن=
|جمعیت = ۱۱۷۴۷۷300000
|رشدجمعیت=
|تراکم‌جمعیت=
|زبان=ازبیکی،ترکمنی،دری،پشتو
|زبان=
|مذهب=اسلام(سنی)
|مساحت=2502 کیلومتر مربع
|میانگین‌دما=
|میانگین‌بارش‌سالانه=
خط ۲۶:
}}
 
این مقاله را من ترتیب داده ام اگر کدام اشتباهی درین مقاله دیده شد به بزرگی تان مرا عفو کنید و مرا از اشتباهم واقف بسازید تشکر
'''قیصار''' یکی از [[ولسوالی|ولسوالی‌های]] [[ولایت فاریاب]] در شمال باختری افغانستان است. جمعیت آن در سال ۲۰۰۶ میلادی، ۱۱۷۴۷۷ نفر اعلام شده‌است.<ref name="mrrd"> {{یادکرد وب | عنوان = جمعیت‌شناسی و جمعیت ولایت فاریاب | ناشر = [[وزارت احیا و انکشاف دهات]] افغانستان | اثر= [[هیات معاونیت ملل متحد در افغانستان]] و سالنامه آماری افغانستان، سال ۲۰۰۶ میلادی | نشانی = http://www.mrrd-nabdp.org/Provincial%20Profiles/Faryab%20PDP%20Provincial%20profile.pdf | قالب = PDF | تاریخ بازدید = ۱۲-۱۲-۱۳۹۰}} </ref>
 
== منبع‌ها ==
البته این مقاله برگرفته از وبسایت ها،صفحات و تحقیقات من ترتیب داده شده است
{{پانویس}}
 
قیصار اسم یکی از ولسوالی های وسیع و پرنفوس ولایت فاریاب است که قیصار از کلمه قایسار ویا قیسار که در زبان ترکی ازبیکی معنی آن جسور، مردمان جسور میباشد منشاء گرفته است.نام قبلی قیصار بنام طالقان خراسان بوده که در سال 32هجری توسط احنف ابن قیس فتح گردیده است.
 
تعداد قريه هاي ولسوالي قيصار 216 قريه است.دارای شش بازار عبارت از :بازار قیصار،بازار چهلگزی،بازار غورماچ،بازار چیچکتو،بازار شاخ و بازار چهارشنبه می باشد.ودارای یک باب شفاخانه 20 بستر و چندین کلینیک جامع است.
 
وضعیت فرهنگی قیصار نسبت به سال های گذشته رو به بهبود است و دارای یک دارالمعلمین،9باب مکتب لیسه و 49باب مکتب ودر ضمن دارای سه انجمن علمی و فرهنگی و دو ماهنامه میباشد.
 
نفوس تخميني اين ولسوالي (300)هزار نفر است .
 
فاصله اين ولسوالي از مركز ميمنه (64)كيلو متر است و در شاهراه میمنه هرات موقعیت دارد .
 
کوه ها و تپه ها مساحت این ولسوالی را تشکیل میدهد طبیعت ملایم و زیبا دارد در زمستان هوای آن سرد و در تابستان هوای آن معتدل و ملایم است و مردم از شهر ها بخاطر تفریح کردن به این ولسوالی میایند.
 
مساحت آن(2502 ) کیلومترمیباشد. از شرق با ولسوالی المار ودر جنوب با ولسوالی کوهستان،در جنوب غرب با ولسوالی ولایت بادغیس در غرب با ولسوالی غورماچ ولایت بادغیس که از چند سال بدین سو شامل تشکیلات فاریاب گردیده و در شمال با ترکمنستان سرحد طولانی دارد.
 
انگور و کشمش قیصار در سطح کشور شهرت وبازار جهانی دارد،مردم قیصار افزون بر باغداری، زراعت و مالداری در صنعت قالین نیز دست بالایی دارند.
 
مشهور ترین قالین قیصار بنام(علی خواجه ) یاد می شود،هر قالین 6 متره تا 800 دالر در مارکیت های کشور به فروش میرسد.
 
نسبت همسرحد بودن باولسوالی غورماچ که بیشترین ساحات آن به کنترول مخالفان دولت است وضعیت امنیتی قیصار نگران کننده است.
 
اقوام اوزبيك ساكن قيصار عبارت اند از :
 
- قپچاق
 
- اونغه جيت
 
- سادات
 
در اين ولسوالي دو قبيله تركمن بنام
 
- ارساري و تكه تركمن در منطقه (( شاخ )) و (( غوره ))زنده گي ميكنند .
 
درقريه هاي ((ارضليق بيش كپه و مهدي خواجه ))
 
آرامگاه ها و مقابر در ولسوالي قيصار
 
1- آرامگاه خواجه برات :
 
اين مرقد در زمين للمي بالاي تپه خاكي در قسمت شمال غربي قريه شاخ واقع است . قدامت اين آرامگاه تا( 560) سال قبل به استناد قباله اي كه در نزديكي از اولاده هاي شان بنام ((خليفه صاحب)) سيد اقبال است معلوم ميباشد . اين شخص هم اكنون در منطقه چهل گزي در فاصله 30 كيلو متري مركز ولسوالي قيصار سكونت دارد ، در قباله مذكور مهر و تمغاي چندين پادشاه و امير كه در اين نواحي حكمروايي كرده اند و پيوسته آنرامهر نموده و آنر ا به رسميت قباله شرعي تثبيت نموده اند . اين قباله و يا به تعبير ديگر سند تاريخي حاوي دستخط و امضاي يكي از پادشاهان بلخ در (560) سال پيش ميباشد كه زمين هاي از شرق قريه غوره تا غرب منطقه گردن بريده ( در خواجه كينتي )و از طرف شمال گنداب و از طرف جنوب كوه سياه ( تير بند تركستان ) به سادات قيصار كه كد خداي ايشان همين صاحب زيارت (( خواجه برات ))بوده بخشيده است . كه اولاده دهم خواجه برات بنام (( خليفه صاحب )) سيد اقبال ميباشد كه همين سند تاريخي و قباله در دست وي است . گفتني است در هر تغيير پادشاهي و حاكميت اين قباله توسط بازمانده گان صاحب زيارت مهر وتمغا شده است تا اهميت آن از بين نرود مهر و امضاي شش امير و پادشاه تا دوره ظاهر شاه در اين سند درج است من شخصا توفيق نيافته ام كه اين سند را ديده و صاحب آنرا ملاقات كنم ولي اين معلومات از زبان افرادي كه با مذكور حشر و نشر بودند ، روايت و ثبت شده است .
 
2- خواجه زيارتگاه :
 
اين مزار طرف شرق غوره – لب رود خانه ( سيل رو)بالاي تپه خاكي كه بنام( كيسمه لر ) ياد ميشود واقع است اين قبر معمولي بدون پوشش و محوطه ميباشد ، ميگويند وي از سادات بوده و قدامت وي نيز برابر است با قدامت آرامگاه برات خواجه يعني (شش قرن قبل ) .
 
گفتني است در امتداد بالايي قبر متذكره به فاصله صد متر مقابر زيادي است كه در بين مردم بنام (( قبر صحابه ها )) ياد ميشود – اطراف بر خي از قبور از تخته سنگهاي كبود و سياه طبيعي احاطه شده و چند سنگ در اينجا هست كه تواريخ بروي آن هك گرديده است . همچنان پيوست به آرامگاه قبلي مقبره ديگري بنام ((بلال خواجه ايشان)) موجود است كه قبر بزرگي ميباشد . دو درخت پسته يكي بالاي سر اين قبر و ديگري پايين پاي آن بر روي تپه قرار دارد . بروايت افراد صاحب معلو مات منطقه شاخ (( كيسمه لر )) زندان سلطان سنجر كه قصر تابستاني آن نيز در همين جا واقعست ،بوده از اين جا آثار گرانبهايي چون : ظروف ، زيورات طلايي و اسباب و لوازم جنگي پس از وقوع سيل و ريزش كوه در منطقه كشف گرديده و ميگردد كه توسط مردم غارت ميشود .
 
زيارت چهل گزي بابا:
 
اين مرقد ، نرسيده به بازار جاي چهل گزي ( از طريق شاهراه ميمنه به هرات )متصل قريه هزاره قلعه(هزار قلعه) قرار دارد در قسمت منتهي اليه اين زيارت در فاصله 400-500متري به كافر قلعه و قيز لر قلعه مرتبط است و همه در يك رديف واقع اند
 
در اينجا دو قبر طويل و دراز در يكجا و يك قبر ديگر آنطرف تر از محل اولي قرار دارد . طول اين قبر به ده الي يازده متر مربع و عرض آن به يك متر مربع ميرسد . دو قبر پهلو در پهلوي هم و قبر سومي به فاصله سي متري هر دو قرار دارد كه درختان زيادي داشته و بالي قبر از سنگهاي خرد و ريزة در يايي انباشته شده است
 
اهالي محل بدرستي نميدانند كه كدام قبر متعلق به (چهل گزي بابا)كه بروايت مردم چهل گز قد داشته است .
 
زيارت خواجه ايسيق بولاق (معروف به خواجه اسپلان)
 
اين آرامگاه در قسمت شمالي بازار چهل گزي و 15 كيو متري سرحد توركمنستان در منطقة نفت خيز به همين نام واقع است .اين منطقه بيشتر بنام محل نفت خيز و معدن نفت گاز معروف است تابنام زيارت و آرامگاه . گفتني است كه نام اين منطقه بر اثر موقعيت اين آرامگاه متبرك و چشمه آب گرم به ((خواجه اسپلان)) كه در حقيقت(( خواجه ايسيق بولاق ))است مشهور شده است.
 
چه لفظ (( خواجه)) مترادف سيد خود انتساب وي را به سادات و ياهم اهل طريقت و تصوف نشانداده و (( ايسيق بولاق ))به معني ((خواجه صاحب چشمة آبگرم )) است .
 
اينجا از قديم الايام زيارت موجود بوده و بنام (( زيارت ادهم )) ياد ميشده است در قسمت پاييني اين قبر يك حوض چشمه آبگرم وجود دارد كه حاوي مواد سلفوريك بوده و مردم در آنجا آبتني ميكنند و بيشتر امراض جلدي از اثر خاصيت آب چشمه شفا ميا بد ، حوض متذكره از تخته سنگهاي طبيعي دايره وي غير منظم هندسي به اندازه پنج ضرب پنج متر مربع ساخته شده كه از قسمت پايين آن آب جريان داشته و آنرا هميشه پرنگه ميداردبا تخريب شدن معدن و چاه هاي نفت ، آب چشمه نيز رو به خشكي گذاشته است.
 
آرامگاه خواجه تالقان(طالقان):
 
اين محل در موقعيت (كافر قلعه) قرار دارد و در پهلوي تپه اي كه داخل آن مغاره طويلي كنده شده واقع است در دهانه اين مغاره قبري وجود دارد كه از خشت پخته كار شده و اكنون فاقد كدام كتيبه سنگي يا نوشته ميباشد . گفتني است كه بر اثر ريزش كوه از مدت دو سه سال بدينسو بخشي از اين قبر تخريب گرديده است .
 
آرامگاه آقمزار :
 
اين آرامگاه در قريه ( يان بولاق) در حدود مرز مشترك ميمنه – توركمنستان بالاي يك تپه كم ارتفاع خاكي واقع است ،قبر مذكور فاقد كدام ساختمان محافظتي و يا گنبد است بالاي اين قبر تخته سنگي سياه به طول يك و نيم مربع وجود دارد كه به گونه برجسته خطوط بالاي آن خطاطي شده است . برخي از خطوط اين كتيبه سنگي خوانا و در برخي موارد نا خواناست – چون شخصا نويسنده سطور آنرا ملاحظه نكرده بنأ نتوانستم يادداشتي از تاريخ آن بدست بدهم ، بايد گفت كه اين آرامگاه از احترام فوق العاده اي در بين مردم برخوردار است بحدي كه اگر اسپ يا مركب سواري از آنجا بگذرد بخاطر اينكه مرتكب بي حرمتي به صاحب زيارت نشود از مركب پياده شده با پاي پياده از نزديك زيارت ميگذرند.
 
- ارامگاه حضرت سلطان سيد محمد قتال:
 
اين زيارت در قريه سر آسياب ولسوالي قيصار واقع بوده ومتعلق به سلطان سيد محمد قتال
 
عليه الرحمه وبرادران شان که از متصوفين وعرفاي عالي مرتبت بوده اند ؛ ميباشد. دراين مورد معلومات ديگري قيدنشده است.
 
- آرامگاه خواجه بيچاقلي:
 
اين ارامگاهدر قريه اي بهمين نام که از توابع قيصار است ،ميباشد. بالاي آن گنبد وساختماني
 
کوچک توسط اهالي محل ، اعمار گرديده است که داراي باغچه، خيابان وچند نفر متولي ميباشد.در احاطهء بيروني اين آرامگاه توده هاي سنگ به اشکال خربوزه ه تربوز موجود است که سخت شگفتي اور است وبسيار طبيعي مينمايد.
 
- آرامگاه چهلتن: اين نقطه در قسمت جنوبشرقي مرکز اولسوالي قيصار واقع است ودر بين مردم مسما به » قدمگا‌ه چهلتن» است.
 
- در فصل بهار بويژه ماه هاي ثور وجوزا هواي اين منطقه لطافتي خاص پيدا ميکند ومردم از مناطق دور ونزديک غرض تفريح به اين مناطق ميايند.
 
-آرامگاه شيخ شبلي: اين بزرگوار اولين پسر حضرت شهيد شيخ الاسلام عليه الرحمه وبرادر مرحوم مقتول جنيدالله حاذق ميباشد که در جوار قريهءخواجه کينتي مدفون بوده ومزار ايشان طرف احترام وتکريم همهء باشندگان اين منطقه است.
 
-آرامگاه حضرت مولانا( سيد نعمت الله محوي):
 
اين ارامگاه در قسمت غربي قريهء حضرت مولانا قرار دارد که بين باغ پر از اشجار واقع بوده ومتعلق به » مولانا نعمت الله محوي« جانشين وداماد حضرت شيخ الاسلام(صوفي اسلام قلي) ميباشد که پس از شهادت حضرت شهادت پناه در سال(1222قمري) که مادهئ تاريخ آن(غريو اه) است به مسند خلافت طريقت شيخ الاسلاميه مي نشيند. وي عارفي نامدار ومرشدي بمراتب عاليسير وسلوک رسيده بود ، در مهر خلافت وي اين بيت حک شده بود:
 
از صدف نعمت اسلام دين تافت بيرون گوهر برهان بين
 
پس از وي مسند خلافت طريقت شيخ الاسلاميه خليفهء دارالامان ميرسد که مرقد مطهر ايشان در پاي برج ساعت دار روضهء مبارک در مزار شريف قرار دارد، ذر مهر خلافت خليفهئ دارالامان اين بيت هک شده بود:
 
نعمت اسلام چو رفت ازجهان نيست امان جز در (دارالامان)
 
ديوان محوي توسط دانشمند محترم رحيم ابراهيم بسال1369 درمطبعهء دولتي فارياب به نام(ديوان مولانا نعمت الله محوي قيصاري)چاپ شده به همينگونه درسال1379 چاپ ديگر ازديوان محوي بانام( ديوان شيخ سيد نعمت الله محوي) به تصحيح سيد ضياء الدين واثقي در هرات صورت گرفت که غرض کسب معلومات بيشتر خوانندگان ميتوانند به آن مراجعه کنند.
 
-ارامگاه شيخ بهاء الدين راجي:
 
اين ارامگاه در قريهء ينگي تاشقول در قبرستان(خواجه روشنايي) قرار دارد. شيخ راجي نواد‌حضرت شيخ الاسلام بوده، سلسلهء انساب وي چنين است:[بهاءالدين راجي بن خليفه ميرزا محمد عثمان بن صوفي الله بيردي جان خليفه بن حضرت شهيد شيخ الاسلام] وي عارف ، شاعر وخطاط چيره دست بوده رساله اي در مورد( دورهء خلافت ، خوارق عادات واحوال صوفي الله بيردي جان خليفه) تائ ليف نموده است. وي بسال(1290 قمري) متولد وبسال(1358قمري) بعمر شصت وهشت سالگي وفات نموده است. براي مزيد معلومات لطفاءبه کتاب (جلد دوم رنگين کمان شعر - شرح احوال وآثار سخنوران فارياب) رجوع کنيد.
 
-ارامگاه مولانا تينگري بيردي عبرتي:
 
اين آرامگا در حوالي قريه ثور نهرين قرار داشته، وي در طريقت مريد وپيرو مولانا نعمت الله محوي ميباشد. ازوي دو اثر بر وزن عروضي« هزج مسدس محذوف- مقصور» بزبان تورکي چغتايي(اوزبيکي) به نامهاي« مفيد الا موات« و»داستان سلطان ابراهيم ادهم منظوم« بميراث مانده که آثار مذکور بر اثر کار تحقيقي نگارنده در اوايل دههء هفتاد پيدا شده واز طريق نشريات رسمي معرفي گرديده وتااکنون نيز نگهداري يشود؛ به اميد روزي که افراد ويا موسسات دلسوز وغمخوار به فرهنگ ومعنويات باپرداختن وجوه مالي آن ، اين اثار را بدست نشر بسپارند تا فايدهء آن همگاني شود.
 
- ارامگاه جوره ملنگ در قريهء بيرکه قيصار:
 
اين آرامگاه در قسمت جنوب شرقي شهر ميمنه دريک تپهء بلند ومرتفع مشرف بهمين قريه
 
موقعيت دارد. اين عارف خداجو وقلندر در هياءت يک ملنگ گاهي يک محل وگاه در محل ديگر اقامت داشت، بنده که درسنين خردسالي در رکاب والد مغفور ومرحومم اورا بسايار ديدم هميشه در حالتي شبيه اغماء بود وبه ندرت بامردم صحبت ومعاشرت ميکرد ، هميشه در اطراف او چندين سگ بود، درنده ترين سگهارا وقتي نزد وي مياوردند مطيع وفرمانبردار وي
 
بود. زمانيکه قبله گاه امجدم به خدمت او ميرسيدند وي در کارخانهء نانوايي شخصي بنام محمد اسلم عقب مسجد جامع عيد گاه ميمنه اقامت داشت. درمورد خوارق عادات وي روايات زيادي وجود دارد که بذکر يک مثنوي از ترکيب [ ديوان مولانا نعمت الله محوي] بسنده ميکنيم:
 
بعد ازاين تاريخ اي طالب نگر
 
شه فريدالدين بماشد راهبر
 
بود با ياد خدايش روز وشب
 
دايمابودند در رنج وتعب
 
صوفيان ميامدند از گوشه ها
 
برگرفتي از طريقت توشه ها
 
خدمت مردم بجان ودل نمود
 
حق به اعزازش هميشه ميفزود
 
بر طريق رفتگان خويشتن
 
معرفت را گل بودي اندر چمن
 
سالها بردند عمري را بسر
 
بوددايم، ارزومند پسر
 
شخص صاحب حال اندر ميمنه
 
جور ه بودش نام وي بار وبنه
 
ظاهرش شوريده چون ديوانه ها
 
باطنش روشنتر از خورشيد وماه
 
داشت چندين کلب وبزرا نزد خويش
 
بر تنش بودي لباس ريش- ريش
 
ره سپردي روز وشب در هر کجا
 
دايم از مخلوق ميگشتي جدا
 
خود به پيش ودر پيش بز ، سگ عقب
 
بود در هرحال اين نظم وادب
 
هريکي در جاي خود بودي روان
 
پس نمي ماندي ونه گشتي دوان
 
خارق عادات زو ظاهر شدي
 
خلق را خوشنود زو خاطر بدي
 
بر در هر خانه اي گر سر زدي
 
صاحب خانه زشادي پر زدي
 
بعد چندي شه فريد الدين سفر
 
کرد سوي ميمنه باعز وفر
 
مدتي بر درگه مولا فتاد
 
در حريم مسجد آباء فتاد
 
روبه سوي مر قد محوي نمود
 
لحظه هارا در دعاي خير بود
 
بعد از آن بامخلصينش شد روان
 
در ميان خلق چون شاه شهان
 
صحبت وارشاد وياري مينمود
 
هوش با تسبيح ولب در ذکر بود
 
روزي باجمعي به قيصار امدند
 
لحظه اي هم از پي کار امدند
 
بود با ياران خود در گفتگو
 
شخصي آمد بردرش در جستجو
 
گفت دارم من پيام خرمي
 
جوره را درگوشه اي ديدم ، دمي
 
گفت : رو گويش به ايشان اين خبر
 
درقلعه نو حق ترا داده پسر
 
دوش از مادر در آنجا زاده است
 
هديه اي باشد ، خدايت داده است
 
بر در حق نوحه چون يحيي نما
 
نام اين نوزاد را (موسي) نما
 
مرشد ما زين خبر آگاه شد
 
رخ بسوي قبله ئ الله شد
 
اشک شادي حلقه زد بر ديده اش
 
شاد وخرم شد دل رنجيده اش
 
از(قلعه نو)بعد ها آمد خبر
 
(جوره ) صادق بود در قول اي پسر
 
نظم کردم قصه ء مشهور را
 
تاببخشم در محافل شور را
 
عاصيم دارم دعايي را اميد
 
تا ضياء يابد دلم گردد سفيد
 
آثار تاريخي و مخروبه ها در قيصار
 
- آرامگاه تاريخي آلتي خواجهء عزيزان( اصحاب کهف):
 
- نصرالله رستاقي در مقالهء نظري به اصحاب کهف وسيف الملوک ميمنه چنين معلومات
 
ميدهد: [ اصحاب کهفي که در فارياب است، ازمرکز ميمنه به امتداد سرک عمومي که ولايتين هرات وميمنه را ازشمال شرقي به جنوب غربي وصل ميکند به اندازهء (60) ميل که اين سرک طي ميشود . بطرف جنوب راهي جدا ميشود که بمسافهء سه ميل به قريهء اصحاب کهف ميرود‌، موقعيت اين قريه مانند يک دره يي که به اصطلاح محلي آنرا تگاب ميگويند ، در ميان دو سلسله تپه ها وبلندي هاي کوه مانند خاکي از شرق بغرب امتداد دارد؛ واقع شدهف از دامنهء که خاکي يعني از قريهء مذکور طرف شمال شرق اين
 
قصبه بقدر سيصد قدم که بالا رفته شود بدروازهء اين زيارت تشرف حاصل ميشود. دروازهء اين غار به
 
وضع مناسبي بطور طاق نما ساخته شده ودروازهء دوپله يي بزرگي در آن نصب گرديده است که معلوم شده نميتواند از کدام زمان اعمار گرديده است.
 
اين دروازه مشرف بسوي شرقست يعني وقتيکه بدروازه داخل ميشويد، روي شما بسوي غرب است، ازيک دهليز ي که بطول (15) قدم است ؛ گذشته بطرف دست راست پيچ خورده به يک زينهء يک پله يي بالاشده ودر قسمت فوقاني اين دهليز به يک خانهء مدور گنبدي نمايي که عرض مربع آن يک متر تخمين ميشود وارد ميشويد، در وسط سقف اين خانهء گنبدي ، يک سوراخ عمودي که به قطر يک فتو طول ده متر تخمين ميشود، کشيده شده. هوايي که اين مغاره ميکيرد ، تنها از همين سوراخ ودر ابتداي مغاره از دروازهء بزرگ مدخل است که ديگر منفذي براي جريان هوا ندارد.
 
درگوشهء شمالي اين مغارهء گنبدي ، مغارهء ديگراست که مانند يک خانهء مختصري به يک کتارهء چوبي وکلکين پنجره دار مقفللي جداشده که خيلي تاريک واز عدم منفذ از گرفتن هوا ونور آفتاب محرم است، زايرين بقوهءء روشني چراغي که از طرف متوليان زيارت روشن ميشود، داخخل مغاره را ديده
 
ميتوانند، در داخل اين مناره شش جسدي که چادر ها آنرا پوشيده است محسوس ميگردد. در طرف شرقي اين اجساد؛ جسد هاي خشکيدهء يک باز ، يک آهو، يک سگ شکاري که دهن آن در ران آهو چسبيده؛ مشاهده ميشود، مغارهء مذکور يک مغارهء طبيعي نيست بلکه مصنوع وحفر شده گي است.]
 
مرحوم رستاقي در نوشتهء تحقيقي خويش چنين ميافزايد: [ بسيار کوشيدم که معلومات کرده بتوانم حظيره يي که در تپه هاي خاکي چيچکتو يا قيصارکاين است چيست؟ انها کدام ذواتي بوده اند واسماي ايشان کدامست؟ واز کدام زمان در اين بقعه نهاده شده اند؟ وحفر اين مغاره ها در کدام وقت به چه علتي واز جانب کدا م اشخاصي بوده ، ممکن نشد، تنها راجع بنام قديمهء اين زيارت مآ خذي بدست آورديم : يکي کتاب« توحيد مفضل» است . اين کتاب در عجايب خلقت وغرايب کايينات از فرمايشا ت حضرت امام جعفر صادق رضي الله وعنه ، که به مفضل ابن عمر گفته اند، نوشته شده و( علامه مجلسي) آنرا بعربي تدوين نموده و(محمد باقر بن محمد تقي) در ايرا ن بفارسي ترجمه ودرسنهء 1074قمري طبع شده، مترجم فارسي هم در حاشيهء کتاب ( مغاره هاي عجيبه) ذيگر را از معلومات خود در ان افزوده ، راجع به اين مغاره چنين مينويسد: « ودر چيچکتو نيز غاري است که شش مرده در آن موجود ميباشدو اجساد آن مردگان ازهم نگسيخته ومردم آنجاي ، ا ن موضع را آ لتي خواجه گويند وزيارت کنند».
 
مآء خذ ديگري که در شمارهء(385- 27آذرماه-1327شمسي) مجله‌ء اطلاعات هفتگي ايران نشر شده است. ياد داشتي است که (الله يار خان) يکي از سرهنگان محمد شاه قاجار در (1253قمري) به بادغيس وميمنه آمده ودر چيچکتو وقيصار با جمعي از همراهانش غار معروف( آلتي خواجه ) را تماشا کرده اند
 
که شش جسد آدمي عوض کفن با جامه هاي خود در آن افتاده واز حوادث دهر بکلي مصوء ن مانده ، در
 
کنار آنها جسد سگ وآهويي بود که يکموهم از بدن آنها نقصان نشده وزخم دندان سگ در ران آهو هنوز تازه گي داشته، همچنين بعضاء قباله هاي املاک که از سالهاي پيشين بدست اشخاص آن نواحي موجود است، درتعيين حدودي که بقريهء اصحاب کهف امروزه ميرسد، آن قريه را آلتي خواجه يا( آلتي خواجهء
 
عزيزان) موسوم ومرجع زايرين بوده است، اينکه نام اصحاب کهف در چه وقتي وچطور به اين زيارت اطلاق شده ، سندي بدست نداريم. تنها از روايات وحکايه بعضاء معمرين اين وقت چنين شنيده شد که در حدود پنجاه سال قبل (107سال قبل ازسال1385) اخند زاده عبدالرحيم حاکم اعلاي انوقته ء ميمنه بنابر
 
مطول بودن اين اسم (التي خواجهء عزيزان) يعني( شش خواجه هاي عزيزان) از لحاظ مشابهت به (اصحاب کهف) موسوم ساخته است که از ا ن بعد تا امروز الي ماشاالله به اصحاب کهف ياد ميشود.
 
- تطبيقات و قضاوت راجع به مکان وجاي اصحاب کهف واقعي:
 
- ---------------------------------------------------------------
 
1- در« تفسير حسيني» و« موضح القران» و« تفسير کبير» دقيانوس را پادشاه روم وجوانهاي مذکور را
 
ازبزرگ زادگان رومي تذکر داده در« روضة الصفا» از بلاد روم يا بابل نشان ميدهد که روم قديم ، پايتخت قياصرهء روم واستانبول حاليه وبابل نام قديمي (کوفه) حاضره است، بهر حال خواه روم باشد يا بابل واضح است که از افغانستان به هزار ها ميل بعيد و قياس نميشود که اشخاص پياده و گريزي در حاليکه وسايط نقليه ء امروزه هم درآن عصر وجود نداشت ، در اين بلاد رسيده باشند.
 
{{ولسوالی‌های ولایت فاریاب}}
{{افغانستان-خرد}}
 
[[رده:مقاله‌های خرد جغرافیای افغانستان|قیصار]]
[[رده:ولسوالی‌های افغانستان|قیصار]]
[[رده:ولسوالی‌های ولایت فاریاب|قیصار]]
[[بندانگشتی]]