درگیری‌های جانشینی شاه تهماسب یکم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۷۸:
اقوام روملو، افشار، ترکمان، تکلو، چرکس و بیات از حامیان و طرفداران اسماعیل‌میرزا بودند. در راس آنها [[حسین‌قلی خلفای روملو]] بود که مقام [[خلیفه‌الخلفا|خلیفه الخلفایی]] داشت. هنگام مرگ شاه طهماسب حدود ۱۰٫۰۰۰ نفر از صوفیان در قزوین (پایتخت) به سر می‌بردند که همگی از فرمانبرداران ''حسین‌قلی خلفای روملو'' بودند. هم چنین [[پریخان خانم]] دختر بزرگ شاه تهماسب از او حمایت می‌کرد.
 
== مرگ شاه طهماسب و شروع درگیری‌ها ==
بعد از مرگ [[شاه طهماسب]] در روز پانزدهم صفر، [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدرمیرزا]] تاج شاهی بر سر نهاد و وصیت نامه ممهور به مهر [[شاه طهماسب]] را دلیل نیابت خود اعلام نمود و در ایوان چهل ستون جلوس نمود، اما اشتباهاتی مرتکب شد که باعث شد تا حکومت و پادشاهی وی به شب نرسید. اولین خطای وی رها ساختن [[پریخان خانم]] خواهر ناتنی خودش برای خروج از تالار قصر بود. [[پریخان خانم]] که در آن شب در چنگال [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدرمیرزا]] بود و قبلاً دشمن سرسخت وی به شمار می‌رفت با تملق و چرب‌زبانی [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدرمیرزا]] را قانع نمود تا وی را رها سازد تا از کاخ بیرون آمده و [[سلطان سلیمان]] و [[شمخال‌خان سلطان چرکس|شمخال‌خان]] را که آنها نیز از مخالفان [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدرمیرزا]] بودند در سلک مرافقان او درآورد، اما بعد از خروج کلید درب‌های تالار قصر را به مخالفان سپرد و آنها نیز توانستند به راحتی به وارد قصر شده [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدرمیرزا]] را به قتل برسانند.<ref>ترکمان، عالم آرای عبّاسی، ۱۹۲.</ref>
پس از مرگ شاه طهماسب (۱۴ مه ۱۵۷۶)، حیدر میرزا تاج بر سر گذاشت و شمشیر پدر را بر کمر بست و ادعای پادشاهی کرد. در عین حال اسیر نگهبانان قصر گردید زیرا نگهبانان (کشیکچیان) از طوایف روملو، بیات و افشار بودند. حیدرمیرزا هر چه به ایشان دستور داد که درب‌های حرم را به سوی طرفدارانش بگشایند، کشیکچیان به بهانه‌های مختلف اطاعت نکردند. هواخواهان حیدرمیرزا مانند حسین‌بیگ یوزباشی و سران طایفه استاجلو و سراداران گرجی، چون حیدرمیرزا را دربند دیدند به کمک وی روانه شدند. گروهی از طرفداران اسماعیل میرزا مثل [[حسین‌قلی خلفای روملو]] و شمخال‌خان چرکس (دایی پریخان خانم) به قصد کشتن حیدرمیرزا به سمت حرمخانه شاهی هجوم آوردند و حیدرمیرزا را کشتند و سرش را به پیش پای هوادارانش پرتاب کردند. خبر قتل حیدرمیرزا باعث پراکندگی طرفدارانش گردید. اسماعیل میرزا نیز برای کسب مقام شاهی و تاجگذاری از قلعه قهقهه خارج شد و به سوی پایتخت (قزوین) حرکت کرد.
 
دومین اشتباه وی این بود که دقت نکرده بود در آن شب کشیکچیان دربار از کدام طایفه‌اند، از بخت بد وی در آن شب نگهبانان کاخ شاهی از جناح مخالف بودند که درب‌های تالار قصر را به روی او بستند و مانع خروج وی یا دخول طرفدارانش گردیدند.<ref>والهٔ قزوینی، خلدبرین، ۳۹۱.</ref> [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدرمیرزا]] که در قصر زندانی شده بود با وعده و وعید نتوانست محافظان کاخ شاهی را راضی به باز نمودن دربها نماید او ابتدا تصمیم به خودکشی گرفت اما مادرش متوجه شد و وی را به حرمسرای شاه برد. امرا و سرداران نیز با اطلاع از مرگ [[شاه طهماسب]] شروع به فعالیت نمودند. اسماعیل میرزائیان در خانهٔ [[حسین‌قلی خلفای روملو|حسین‌قلی خلفا]] و حیدرمیرزائیان در خانهٔ [[حسین‌بیگ یوزباشی]] جمع شدند تا چاره اندیشی نمایند. جمعی نیز بی طرف ماندند. حیدرمیرزائیان که مغرور بودند ابتدا تصمیم گرفتند مسلح به دولتخانه ریخته و [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدرمیرزا]] را آزاد نمایند، اما بعد از ترس اینکه مبادا آزاری توسط مخالفان به [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدرمیرزا]] برسد از این امر منصرف شدند و تصمیم گرفتند به خانهٔ [[حسین‌قلی خلفای روملو|حسین‌قلی خلفا]] که محل اجتماع مخالفان بود حمله برده و آنها را متفرق سازند.
 
[[حسین‌قلی خلفای روملو|حسین‌قلی خلفا]] که مرد عاقلی بود بر آنها پیشدستی نمود و برای اتلاف وقت قاصدی نزد حیدرمیرزائیان فرستاد، اما این کار نتیجه‌ای نداد. او تدبیری عالی اندیشید که باعث تزلزل و شکست حیدرمیرزائیان شد. وی یکی از محرمان خود را موظف ساخت تا در خفا از شهر خارج شود و سراسیمه مراجعت نماید خبر آمدن [[اسماعیل میرزا]] را از [[قلعه قهقهه]] شایع سازد. با اجرای این نقشه حیدرمیرزائیان پریشان و متزلزل و متفرق شدند. در پایان روز معین شد که این عمل خدعه بوده است، اما نقشه ی [[حسین‌قلی خلفای روملو|حسین‌قلی خلفا]] نتیجه داد، چرا که بسیاری از کسانی که بی طرف بودند به اسماعیل میرزائیان روی آوردند و بسیاری از حیدرمیرزائیان هم میدان را خالی نمودند. [[حسین‌بیگ یوزباشی]] با جمعی از حیدرمیرزائیان جهت تحویل گرفتن نوبت کشیک کاخ شاهی و در حقیقت آزاد ساختن [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدرمیرزا]] عازم شد و بعد از طی مشکلاتی به آنجا رسید.
 
از سوی دیگر [[حسین‌قلی خلفای روملو|حسین‌قلی خلفا]] و [[شمخال‌خان سلطان چرکس|شمخال‌خا]] وارد حرم شده و به جست و جوی [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدرمیرزا]] پرداختند و او را در بین زنان درباری یافته، سرش را از تن جدا کردند و به حیدرمیرزائیان که حیدر گویان درب‌های تالار را شکسته و به حرم می‌رفتند نشان دادند. [[علی خان بیک گرجی]] و [[زال بیک گرجی]] و جمعی از حیدرمیرزائیان با مشاهدهٔ سر بریدهٔ [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدرمیرزا]] ناامید شدند و با برداشتن [[مصطفی‌میرزا صفوی|مصطفی میرزا]] که مادرش [[مردم گرجی|گرجی]] و برادر ناتنی [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدرمیرزا]] بود، از شهر خارج شدند. در تاریکی شب بسیاری از همراهان [[حسین‌بیگ یوزباشی]] و [[مصطفی‌میرزا صفوی|مصطفی میرزا]] جدا شدند. [[حسین‌بیگ یوزباشی]] که می‌خواست نزد حاکم [[لرستان]] برود توسط شخصی از طایفهٔ «حاجی ویس سلطان بیات» دستگیر و به [[قزوین]] فرستاده شد. [[مصطفی‌میرزا صفوی|مصطفی میرزا]] نیز دستگیر شد و به نزد [[اسماعیل میرزا]] در [[قزوین]] فرستاده شد.<ref>ترکمان، عالم آرای عبّاسی، ۱۹۳–۱۹۶.</ref>
 
درخلال این ایام به فرمان [[خیرالنساء بیگم|مهدعلیا]]، [[زال بیک گرجی]] و [[فرخ بیک گرجی]] و بسیاری از هواخواهان [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدرمیرزا]] کشته شدند.<ref>والهٔ قزوینی، خلدبرین، ۵۰۲.</ref> [[علی خان گرجی]] نیز به [[گرجستان]] گریخت.<ref>منجّم یزدی، تاریخ عبّاسی، ۳۰.</ref> با پیروزی اسماعیل میرزائیان طرفداران [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدرمیرزا]] به قتل رسیدند و اموال و اولادشان به تاراج رفت.<ref>ترکمان، عالم آرای عبّاسی، ۱۹۶.</ref>
 
[[اسماعیل میرزا]] در ۲۷ جمادی الاول ۹۸۴ ق / ۱۵۷۶ م بر تخت نشست و پس از تاجگذاری انتقام شاهانه‌ای از تمام مخالفان خود گرفت.<ref>فلسفی، زندگانی شاه عبّاس اوّل، ۴۵.</ref> او هرگز به برادران و عموزادگان اشفاق و مهربانی نکرد و به قول اسکندر بیک ترکمان «آنها را خار گلزار دولت خود می‌دانست».<ref>ترکمان، عالم آرای عبّاسی، ۲۰۸.</ref>
 
بعدها جسد [[حیدر میرزا (فرزند شاه طهماسب یکم)|حیدرمیرزا]] را مادرش به [[مشهد]] منتقل نمود و در آنجا مدفون ساخت. «اوصاف حمیده خسروانه شاه بسیار است، نشو و نمای او در عنفوان جوانی به صلاح شده بود همیشه دوشنبه و پنجشنبه روزه داشت و با علما و فضلا الفت تمام پیدا کرده و هرگز نماز صبح که دأب سلاطین است به واسطه خواب از وی فوت نشد و دائم به طهارت بود».<ref>حسینی قمی، خلاصة التّواریخ، ۶۰۶.</ref>
 
== تاجگذاری ==