فضا (معماری): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Solmaz mosavi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: افزودن پیوند وب‌نوشت (پخ)
Bugibugi (بحث | مشارکت‌ها)
حذف وبلاگ
خط ۹:
 
فضا (Space) واژه‌ای است که در زمینه‌های متعدد و رشته‌های گوناگون از قبیل فلسفه، جامعه‌شناسی، معماری و شهرسازی بطور وسیع استفاده می‌شود. لیکن تکثّر کاربرد واژه فضا به معنی برداشت یکسان از این مفهوم در تمام زمینه‌های فوق نیست، بلکه تعریف فضا از دیدگاه‌های مختلف قابل بررسی است. مطالعات نشان می‌دهد با وجود درک مشترکی که به نظر می‌رسد از این واژه وجود دارد، تقریباً توافق مطلقی در مورد تعریف فضا در مباحث علمی به چشم نمی‌خورد و این واژه از تعدد معنایی نسبتاً بالایی برخوردار است و تعریف مشخص و جامعی وجود ندارد که دربرگیرنده تمامی جنبه‌های این مفهوم باشد. از این رو در این یادداشت به ذکر برخی کلیات در مورد مفهوم فضا بسنده می‎کنیم.
فضا یک مقوله بسیار عام است. فضا تمام جهان هستی را پر می‌کند و ما را در تمام طول زندگی احاطه کرده‌کرده است. فضا به محیط زیست اطراف ما احساس راحتی و امنیت می‌بخشد که اهمیت آن در یک زندگی لذت ‎بخشبخش از نور آفتاب و محلی برای آرامش کمتر نیست.
هرکاری که انسان انجام می‌دهد دارای یک جنبه فضایی نیز هست به عبارتی هر عملی که انجام می‌شود احتیاج به فضا دارد. دلبستگی بشر به فضا از ریشه‌های عمیقی برخوردار است. این دلبستگی از نیاز انسان به ایجاد ارتباط با سایر انسانها که از طریق زبان‎های گوناگون صورت می‌پذیرد، سرچشمه می‌گیرد.
 
همچنین بشر خود را با استفاده از فیزیولوژی و تکنولوژی، با اشیاء فیزیکی وفق می‌دهد و از این طریق یک رابطه و تعادل پویا بین انسان و محیط (اشیاء)، علاوه بر ارتباط میان انسانها بوجود می‌آید. این اشیاء بر‌بر اساس یک سری روابط خاص به، درونی و بیرونی، دور و نزدیک، منفرد و متحد، پیوسته و گسسته تقسیم شده‌اند. برای اینکه بشر بتواند به تصورات و ذهنیات خود عینیت بخشد، بایستی که این روابط را درک کند و آنها را در قالب یک مفهوم فضایی هماهنگ نماید. لذا فضا بیانگر نوع ویژه‌‌ایویژه‌ای از ایجاد ارتباط نیست، بلکه صورتی است جامع و دربرگیرنده هر نوع ایجاد ارتباط، چه میان انسانها و چه میان انسان و محیط.
فضا ماهیتی جیوه مانند دارد که چون نهری سیال، تسخیر و تعریف آن را مشکل می‌نماید. اگر قفس آن به اندازه کافی محکم نباشد به راحتی به بیرون رسوخ می‎کند و ناپدید می‌شود. فضا می‌تواند چنان نازک و وسیع به نظر آید که احساس وجود بعد، از بین برود (برای مثال در دشتهای وسیع، فضا کاملاً بدون بعد به نظر می‌رسد) و یا چنان مملو از وجود سه بعدی باشد که به هر چیزی در حیطه خود مفهومی خاص بخشد.
با اینکه تعریف دقیق و مشخص فضا دشوار و حتی ناممکن است ولی فضا قابل اندازه‌گیری است. مثلاً می‌گوییم هنوز فضای کافی موجود است یا این فضا پر است. نزدیکترین تعریف این است که فضا را خلأی در نظر بگیریم که می‌تواند شی را در خود جای دهد و یا از چیزی آکنده شود.
نکته دیگری که در مورد تعریف فضا باید خاطرنشان کرد، این است که همواره بر اساس یک نسبت که چیزی از پیش تعیین شده و ثابت نیست، ارتباطی میان ناظر و فضا وجود دارد. بطوری‌بطوری که موقعیت مکانی شخص، فضا را تعریف می‌کند و فضا بنا به نقطه دید وی به صورت‌های مختلف قابل ادراک می‌باشد.
 
همه زندگی انسان در فضا می گذردمی‌گذرد و در هیچ یک از فعالیتهای انسانی از جمله هنرها، نمی تواننمی‌توان از فضا غفلت کرد. توجه به معنا و مفهوم فضا که در دوران اخیر جانشین واژه مکان شده است، نیازی انکار ناپذیر است. عده ایعده‌ای کمیت و وجوه مادی در ماهیت فضا، غالباً "شکل" را مهمترین مشخصه فضا می دانندمی‌دانند.
ولی در واقع معنایی که آدمی در عناصر کالبدی در می یابدمی‌یابد به زمینه فرهنگی و اعتقادی و حتی اقلیمی بستگی دارد.
ادوارد تی. هال(Edward T.Hall) در تبیین مختصات فضا بر ادراک فضا توسط حواس (بینایی،شنوایی،بویایی،لامسهبینایی، شنوایی، بویایی، لامسه) تأکید می کندمی‌کند اما تلویحا اذعان می کندمی‌کند که ادراک فضا از طریق حواس از اموری چون فرهنگ و زبان و آیین هاآیین‌ها متأثر است. بر همین اساس فضای زندگی اسکیموها را فضای صوتی _ بویایی می نامندمی‌نامند (در محیط آنان به سبب یکنواختی نسبی مناظر نقش حس بینایی کاهش می یابدمی‌یابد.) البته باید توجه داشت که فضا صرفاً ذهنی و سوبژکتیو نیست، فضاهای مختلفی را می توانمی‌توان مثال زد که افراد مختلف با شخصیتهای متفاوت از آن برداشت و تأثیر همانندی دارند زیرا انسانها مشترکات روانی با یکدیگر دارند. بعنوان مثال فضای بزرگ و تاریکی را تصور کنید که دیوارهای حجیم و فلزی و تیره رنگ و خشنی داشته باشد، هر که به این فضا وارد شود احساس خشونت و سنگینی می کندمی‌کند. (گفتاری از دکتر مهدی حجت)
 
حکمای اسلامی به اصالت عوامل کیفی در فضا معتقد بودند. بعنوان مثال ابن سینا معتقد است مکان عبارت از چیزی است که چیزی دیگر در آن نهاده باشد یا بر آن تکیه کند، او می گویدمی‌گوید: پس جایگاه جسم نه هیولاست و نه صورت و نه بعد و نه خلاء.
 
فضا را دست کم در دو وجه و با دو ویژگی می توانمی‌توان بررسی کرد: یکی فضای مادی و کمی، و دیگری فضای معنوی و کیفی. فضا (مکان) در دستگاههای گوناگون فکری معانی متفاوتی دارد، در تفکر بودایی مکان با زمان توأم است. از این رو هنر بودایی متمایل به ترکیب مکان و زمان است، همچنان که تأسیس خانه، معبد یا شهر در محیط طبیعی بر مبنای قواعدی است که آموزشهای چینی وضع کرده است.
معنای فضا در دوران جدید غالباً مادی است و گاه واژه یواژهٔ فضا بواسطه یبواسطهٔ قرارداد بر آن دلالت می کندمی‌کند. در غالب مکاتب معماری دوران معاصر که بر محسوسات متمرکزند، فضا مکانی سه بعدی است، سه بعدی که در سه جهت ریاضی امکان امتداد دارد.
 
== ویژگیهای فضا ==
1۱) مصالح و شکل و ابعاد
2۲) کیفیاتی که ناشی از شکل و صورت و مصالح و ابعاد و تناسبات فضاست و بر ذهن انسان اثر می گذاردمی‌گذارد.
3۳) کیفیات معنوی که با اثر پذیرفتن از جهان بینی و فرهنگ طراح و جامعه، ارزشهایی را به ناظر القا می کندمی‌کند.
بنابراین یکی از عوامل تعریف کننده فضا نگرشی است که طراح به ماده و جهان هستی دارد.
ادراک انسان از فضا با ادراک او از خود و جهان مرتبط است. انسان در مقام استفاده کننده از فضا به میزانی به ادراک حقیقت فضا نزدیک می شودمی‌شود که دستگاه فکری او با دستگاه فکری شخصی که فضا را پدید آورده است سنخیت داشته باشد.
 
== انواع فضا در معماری ==
خط ۵۲:
 
== عناصر تشکیل دهنده فضای باز ==
1۱) کف
۲) جداره‌ها
2) جداره ها
3۳) پوشش گیاهی
4۴) مبلمان
 
== فضای نیمه باز ==
 
حد فاصل بین فضاهای بسته و باز محاط بر آن در یک بررسی تحلیلی می تواندمی‌تواند به عنوان فضای ارتباط دهنده این دو شناخته شود. مجموعه عناصری که کاربرد اصلیشان جدا نگه داشتن فضای باز از فضای سر پوشیده بنا محسوب می شود،می‌شود، تحرک فضایی قابل ملاحظه ایملاحظه‌ای را در کار تلفیق فضای داخلی و خارجی به عهده دارند. بهترین مثال اینگونه فضاها در معماری سنتی «ایران» است .
 
== فضای بسته ==
خط ۶۵:
فضای معماری سنتی در طول حرکت شخص در فضا، [[تغییر شکل]] فضای معماری را به گونه‌ای مطرح می‌کند که از آنچه شخص یک لحظه بعد در پیش روی خواهد داشت مطلع بوده و شناخت داشته باشد. این عمل نه تنها از معرفی فضایی، بلکه از طریق ارائه عناصر معرف که در طول مسیر حرکت قرار گرفته صورت می‌پذیرد.
 
== عناصر تشکیل دهنده فضای بسته ==
منظور از فضای بسته چیزی نیست به جز همان احجام و ساختمان هاییساختمان‌هایی که موضوع اصلی معماری می باشندمی‌باشند و عناصر تشکیل دهنده آن عبارتند از:
1۱) سقف
2۲) کف
۳) جداره‌ها
3) جداره ها
 
== معماری بر پایه فضا ==
 
تعاریف مختلفی که تاکنون از معماری ارائه شده است، اغلب به گونه‌ای بر اهمیت فضا در معماری تأکید می‌کنند، بطوری‌بطوری که وجه مشترک بسیاری از این تعاریف، در تعریف معماری به عنوان فن سازماندهی فضا است. به عبارت دیگر موضوع اصلی معماری این است که چگونه فضا را با استفاده از انواع مصالح و روش‎های مختلف، به نحوی خلاق سازماندهی کنیم.
• از دیدگاه اگوست پره معماری هنر سازماندهی فضاست و این هنر از راه ساختمان بیان می‌شود.
• ادوارد میلر اپژوکوم نیز معماری را هنر ساختن و هدف کلی آن را محصور کردن فضا برای استفاده بشر تعریف می‌کند.
• به گفته لامونت مور نیز معماری هنر محصور کردن فضا جهت استفاده بشر است.
 
== وحدت بیرون و درون ==
 
فضای بیرون و درون معماری آنچنان بهم پیوسته است که هر کدام شکل دیگری را تعیین می کنندمی‌کنند. در صورتی که در بسیاری از طرحهای امروزی اکثر فضاهای بیرون از نحوه قرار گرفتن ساختمانها در کنار یکدیگر پیدا می شودمی‌شود یعنی خود واجد ارزش و اصالتی نیستند، بلکه وقتی استقرار ساختمانها مطابق اصول خودشان صورت گرفت فضای حاصل بین آنها هر چه که می خواهدمی‌خواهد باشد، فضای بیرونی نامیده می شودمی‌شود.
در معماری سنتی فضای بیرون همان نظم قواعد درون را دارد. هیچ جزئی از درون و بیرون خارج از قاعده و انتظام طرح نمی شودنمی‌شود و همان طور که ساختمانها فضای بیرون را می سازند،می‌سازند، خود میدان و حیاط نظم خاصی را به ساختمانها می دهندمی‌دهند. قسمت عمده ایعمده‌ای از زیبایی، آرامش و احساس وحدت که در بافت قدیمی شهرها و بناهای مذهبی و فرهنگی قدیم دیده می شودمی‌شود مدیون نظام دو فضا بیرونی و درونی در معماری سنتی است.
 
== مفهوم فضا از نظر اندیشمندان ==
 
فضا مفهومی است که از دیرباز توسط بسیاری از اندیشمندان مورد توجه قرار گرفته و در دوره‎های مختلف تاریخی بر اساس رویکردهای اجتماعی و فرهنگی رایج، به شیوه‎های گوناگون تعریف شده است.
مصریها و هندیها با اینکه نظرات متفاوتی در مورد فضا داشتند اما در این اعتقاد اشتراک داشتند که هیچ مرز مشخصی بین فضای درونی تصور (واقعیت ذهنی) با فضای برونی (واقعیت عینی) وجود ندارد. در واقع فضای درونی و ذهنی رویاها، اساطیر و افسانه‌ها با دنیای واقعی روزمره ترکیب شده بود. آنچه بیش از هر چیز در فضای اساطیری توجه را به خود معطوف می‌کند، جنبه ساختی و نظام یافته فضاست ولی این فضای نظام یافته مربوط به نوعی صورت اساطیری است که برخاسته از تخیل آفریننده‌آفریننده می‌باشد.
در زبان یونانیان باستان، واژه‌ای برای فضا وجود نداشت. آنها بجای فضا از لفظ مابین استفاده می‌کردند. فیلسوفان یونان فضا را شی بازتاب می‌خواندند. پارمیندز وقتی که دریافت، فضای به این صورت را نمی‌توان تصور کرد، آن را بدین دلیل که وجود خارجی ندارد به عنوان حالتی ناپایدار معرفی کرد. لوسیپوس نیز فضا را اگر چه از نظر جسمانی وجود خارجی ندارد، لیکن حقیقی تلقی نمود.
افلاطون مسئله را بیشتر از دیدگاه تیمائوس بررسی کرد و از هندسه به عنوان علم الفضا برداشت نمود ولی آن را به ارسطو واگذاشت تا تئوری فضا (توپوز) را کامل کند.
از نظر ارسطو فضا مجموعه‌ای از مکان‌هاست. او فضا را به عنوان ظرف تمام اشیاء توصیف می‌نماید. ارسطو فضا را با ظرف قیاس می‌کند و آن را جایی خالی می‌داند که بایستی پیرامون آن بسته باشد تا بتواند وجود داشته باشد و در نتیجه برای آن نهایتی وجود دارد. در حقیقت برای ارسطو فضا محتوای یک ظرف بود.
 
== لوکریتوس ==
لوکریتوس نیز با اتکاء به نظریات ارسطو، از فضا با عنوان خلاء یاد نمود. او می‌گوید همه کائنات بر دو چیز مبتنی است: اجرام و خلأ، که این اجرام در خلأ مکانی مخصوص به خود را دارا بوده و در آن در حرکت‌اند.
بعدها تئوری‎های مربوط به فضا بر اساس هندسه اقلیدسی بیان می‌شد، بطوری‌بطوری که مشخصه تفکر یونانیان در مورد فضا در تفکرات اقلیدس یا هندسه اقلیدسی قابل مشاهده است. اقلیدس با جمع آوریجمع‌آوری کلیه قضایای مربوط به هندسه در میان مصری‌ها، بابلی‌ها و هندوها علم جدید هندسه را پایه‌گذاری نمود که سیستمی مبتنی بر انتزاع ذهنی بود. فضای اقلیدسی فضایی یکسان، همگن و پیوسته بود که در آن هیچ چاله، برآمدگی یا انحنایی وجود نداشت. فضای اقلیدسی، فضایی قابل اندازه‌گیری بود.
با توجه به آنچه گفته شد در یونان و بطور کلی در عهد باستان دو نوع تعریف برای فضا مبتنی بر دو گرایش فکری قابل بررسی است:
1۱) تعریف افلاطونی که فضا را همانند یک هستی ثابت و از بین نرفتنی می‌بیند که هرچه بوجود آید داخل این فضا جای دارد.
2۲) تعریف ارسطویی که فضا را به عنوان Topos یا مکان بیان می‌کند و آن را جزئی از فضای کلی‌تر می‌داند که محدوده آن با محدوده حجمی که آن را در خود جای داده است، تطابق دارد.
تعریف افلاطون موفقیت بیشتری از تعریف ارسطو در طول تاریخ پیدا کرد و در دوره رنسانس با تعاریف نیوتن تکمیل شد و به مفهوم فضای سه ‌بعدیبعدی و مطلق و متشکل از زمان و کالبدهایی که آن را پر می‌کنند درآمد.
 
== جیوردانو برونو ==
جیوردانو برونو در قرن شانزدهم با استناد به نظریه کپرنیک، نظریه‌هایی در مقابل نظریه ارسطو عنوان کرد. به عقیده او فضا از طریق آنچه در آن قرار دارد (جداره هاجداره‌ها)، درک می‎شود و به فضای پیرامون یا فضای مابین تبدیل می‌گردد. فضا مجموعه‌ای است از روابط میان اشیاء و آن گونه که ارسطو بیان داشته است حتماً نمی‎بایست که از همه سمت محصور و همواره نهایتی داشته باشد.
در اواخر قرون وسطی و رنسانس، مجدداً مفهوم فضا بر اساس اصول اقلیدسی شکل گرفت. در عالم هنر، جیوتو نقش مهمی را در تحول مفهوم فضا ایفا کرد، بطوریکه او با کاربرد پرسپکتیو بر مبنای فضای اقلیدسی، شیوه جدیدی برای سازمان‎دهی و ارائه فضا ایجاد کرد.
با ظهور دوره رنسانس، فضای سه‌سه بعدی به عنوان تابعی از پرسپکتیو خطی معرفی گردید که باعث تقویت برخی از مفاهیم فضایی قرون وسطی و حذف برخی دیگر شد. پیروزی این شکل جدید از بیان فضا باعث توجه به وجود اختلاف بین جهان بصری و میدان بصری و بدین ترتیب تمایز بین آنچه بشر از وجود آن آگاه است و آنچه می‌بیند، شد.
در قرون هفدهم و هجدهم، تجربه‌گرایی باروک و رنسانس، مفهوم پویاتری از فضا را بوجود آورد که بسیار پیچیده‌تر و سازماندهی آن مشکل‌تر بود. بعد از رنسانس به تدریج مفاهیم متافیزیکی فضا از مفاهیم مکانی و فیزیکی آن جدا و بیشتر به جنبه‌های متافیزیکی آن توجه شد ولی برعکس در زمینه‌های علمی، مفهوم مکانی فضا پررنگ‌تر گشت.
 
== واتسوجی تتسورو ==
واتسوجی تتسورو از نخستین پدیدار شناسان ژاپنی است. نخستین آثار منتشر شده یشدهٔ او نزدیکی ذهنی او را با فیلسوفانی فردگرا چون نیچه و کی یر کگور نشان می دهد،می‌دهد، او در سال 1918۱۹۱۸ اثر خود "تجدید حیات بتان" را منتشر کرد، اثری که بلا آن را نشانی از جهت یافتگی عقلانی به دور از فردگرایی و بازگشتی به مفهوم اجتماع می داندمی‌داند.
فضا در برداشت رایج به رابطه یرابطهٔ انسان و محیط اشاره و بر آن تأکید دارد. فضای مورد نظر واتسوجی انتزاعی و مجرد نیست، نه فضایی است که دانشمندان مطالعه کرده اندکرده‌اند و نه فضای هندسه اقلیدسی است، بلکه فضایی وابسته به ذهنیات یا بهتر بگوییم وابسته به وجود ذهنی انسان است.
واتسوجی فضا را چیزی که با معانی جابجایی و نقل و انتقال گسترش یافته معنا می کند،می‌کند، چیزی که با خیابانها شکل می گیرد،می‌گیرد، چیزی که موجب کنش متقابل مردم می شودمی‌شود.
فضا یا اقلیم در نظر واتسوجی آن چیزی است که به انسان امکان می دهدمی‌دهد تا خود را از طریق حضور دیگران و توسط آنان بفهمد.
در کنار توجه به ساختار دو وجهی وجود انسان، یعنی وجود فردی و اجتماعی او، توجه و تأکید بر وجود ذهنی انسان و تجلیات این وجود ذهنی در عالم بر عمق و گستردگی مفهوم فضا در نزد واتسوجی می افزایدمی‌افزاید.
 
== دکارت ==
دکارت از تأثیر گذارترین اندیشمندان قرن هفدهم، در حدفاصل بین دوران شکوفایی کلیسا از یک‌سو و اعتلای فلسفه اروپا از سویی دیگر می‌باشد. در نظریات او بر خصوصیت متافیزیکی فضا تأکید شده‌شده است ولی در عین حال او با تأکید بر فیزیک و مکانیک، اصل سیستم مختصات راست‌راست گوشه (دکارتی) را برای قابل شناسایی کردن فاصله‌ها بکار برد که نمودی از فرضیه مهم اقلیدس درباره فضا بود. در روش دکارتی همه سطوح از ارزش یکسانی برخوردارند و اشکال به عنوان قسمت‎هایی از فضای نامتناهی مطرح می‌شوند. تا پیش از دکارت، فضا تنها اهمیت و بعد کیفی داشت و مکان اجسام به کمک اعداد بیان نمی‌شد. نقش عمده او دادن بعد کمی به فضا و مکان بود.
 
== لایب‌نیتز ==
از طرفداران نظریه فضای نسبی بود و اعتقاد داشت فضا صرفاً نوعی سیستم است که از روابط میان چیزهای بدون حجم و ذهنی تشکیل می‌شود. او فضا را به عنوان نظام اشیای همزیست یا نظام وجود برای تمام اشیایی که همزمان‌اند، می‌دید.
بر خلاف لایب‎نیتز، نیوتن به فضایی متشکل از نقاط و زمانی متشکل از لحظات باور داشت که وجود این فضا و زمان مستقل از اجسام و حوادثی بود که در آنها قرار می‌گرفتند. در اصل او قائل به مطلق بودن فضا و زمان (نظریه فضای مطلق) بود. به عقیده نیوتن فضا و زمان اشیایی واقعی و ظرف‎هایی به گسترش نامتناهی هستند. درون آنها کل توالی رویدادهای طبیعی در جهان، جایگاهی تعریف شده می‌یابند. بدین ترتیب حرکت یا سکون اشیاء در واقع به وقوع می‌پیوندد و به رابطه آنها با تغییرات دیگر اجسام مربوط نمی‌شود.
 
== هایدگر ==
هایدگر، یکی دیگر از فیلسوفان معاصر در تبیین واژه فضا بر این عقیده است که فضا به معنی جایی است که برای جایگیری آماده باشد. فضا به چیزی که یک محدوده و افق رهاست، جا می‌دهد. این تعریف از فضا می‌تواند تا حدودی با مفهوم مادی فضا، فضایی و جایی که هنوز توسط اشیاء فضایی و مکانی صورت تحقق نیافته است، منطبق باشد. او می‌گوید که فضا در ذات خود همان است که جا از برای آن ساخته شده است. این تعریف از فضا مستلزم تصوری از فضا است که صورت فضا پیش از این که تحقق یابد، وجود داشته است که برای آنجا ساخته شود. این تصویر از فضا صرفاً آن را انتزاعی می‌سازد زیرا برای آن که برای فضا پیش از تحقق صوری آنجا بوجود آید، باید آن را صرفاً در ذهن انتزاع کرد.
 
خط ۱۳۳:
از نظر[[کستلز]]، [[فضا]] بازتاب جامعه نیست بلکه خود فضا بعد مادی جامعه است و اگر آن را مستقل از جامعه و [[روابط اجتماعی]] در نظر بگیریم، مانند آن است که ماهیت را از جسم آن جدا سازیم و اولین اصل هر علم اجتماعی را نادیده بگیریم. روح و جسم با هم ارتباط متقابل دارند. بنابراین اشکال فضایی کره خاکی ما، همانند سایر چیزها توسط عمل انسانی شکل می‌گیرد.
 
== نتیجه‌گیری ==
== نتیجه گیری==
 
«تحلیل فضای شهری مستلزم تدوین چارچوب نظری است که مکان هامکان‌ها را با زندگی و تجربه مردم مربوط ببینند و به رابطه بین مردم با فعالیت هایفعالیت‌های آنان و فضاهایی که خلق میکنندمی‌کنند و یا در آن سکونت می کنندمی‌کنند ناظر باشد.»(پارسی،1381پارسی،۱۳۸۱) فضا در معماری اهمیت زیادی دارد . بسیاری از فعالیت هایفعالیت‌های مردم در فضا شکل می گیرد ؛می‌گیرد؛ حال این فضا می تواندمی‌تواند باز یا بسته باشد. بنابراین فضا برای بروز فعالیت هافعالیت‌ها بستری را فراهم می کندمی‌کند و رابطه مستقیمی بین فضا و عملکرد ساکنین وجود دارد.
 
امروزه اشیاء بر سازمان فضایی خانه غلبه پیدا کرده اندکرده‌اند و این امر سبب شده است تا نقش فضا کمرنگ شود . حضور اشیاء در فضا هافضاها بسیار پررنگ شده اند شده‌اند. در معماری هایمعماری‌های سنتی ایرانی ،ایرانی، فضاهای زیادی وجود داشت و حضورِ همین فضاها بسیاری از نیازها را تأمین می کردمی‌کرد اما امروزه فضاها هافضاهاها به شدت تقلیل یافته اندیافته‌اند و اشیاء جایگزین فضاهای معماری شده اندشده‌اند.
 
مادامی که وسعت فضا و شکل فضا تغییر بکند و تنوع فضایی کاهش پیدا بکند ،بکند، اثرات آن به وضوح در فرهنگ و الگوهای زندگی خانوادگی قابل مشاهده است. با کوچکترشدن فضاها ،فضاها، الگوی خانواده گسترده به الگوی خانواده هسته ایهسته‌ای تغییر می یابدو همچنین مهمانی و دید و بازدید نیز در فضاهای کوچک کاهش می یابدمی‌یابد. زمانی که تغییرات فضایی ،فضایی، به تدریج امری عادی شود به همان میزان نیز تغییرات سبک زندگی نیز عادی می شودمی‌شود و این دو با هم رابطه مستقیم دارند.
 
از آنجا که فضا ،فضا، تمامی جنبه هایجنبه‌های زندگی فرد را از جمله تعاملات ،تعاملات، الگو و سبک زندگی ،زندگی، هویتهویت، ،نحوهنحوه برخورد با زمان را در بر می گیردمی‌گیرد و در آن تأثیر گذار هست . حتی در تفکرات و چگونه اندیشیدن نیزنیز، ،فضافضا دخیل می شودمی‌شود لذا، پرداختن به مبحث فضا در معماری اهمیت زیادی دارد.
 
== منابع ==
http://www.wikipg.com/topic/11431/26406)
http://www.www.memar-no.persianblog.ir)
http://www.parchitect.mihanblog.com)
http://www.pars-omran.blogfa.com)
http://www.sahartabebordbar.persianblog.ir)
http://www.arcstudent.blogfa.com)
http://www.bootigha.mihanblog.com)
{{پانویس}}
* * {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی = حائری |نام = محمدرضا | |کتاب =نقش فضا در معماری |ناشر = دفتر پژوهش‌های فرهنگی}}
* * {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی = حائری |نام = محمدرضا | |کتاب =خانه فرهنگ طبیعت |ناشر = مرکز مطالعات معماری}}
* * {{صدر، سید ابوالقاسم. (1380۱۳۸۰). دایره المعارفدائرةالمعارف معماری و شهرسازی (مصور). ویرایش محسن نیک بخت،نیک‌بخت، تهران: انتشارات آزاده}}
 
[[رده:فضا (معماری)]]