استوار ساقی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: حذف یادکرد دارای نام |
←اطلاعات بیشتر: افزودن نقل قول سید علی خامنهای |
||
خط ۲۸:
* اظهار نظر [[محمدعلی عمویی]] در مورد ساقی:<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =سرگه بارسقیان |نشانی=http://www.tarikhirani.ir/fa/news/4/bodyView/2697/%D8%B9%D9%85%D9%88%DB%8C%DB%8C.%D8%A7%D8%B2.%D8%B4%DA%A9%D9%86%D8%AC%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C.%D8%AE%D9%88%D8%AF.%D9%88.%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86.%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%AF.%D8%AF%D8%B1%D8%AF.%D8%AA%D8%A7.%D8%A7%D8%A8%D8%AF.%D8%A8%D8%A7%D9%82%DB%8C.%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF.html |عنوان=عمویی از شکنجههای خود و دیگران میگوید/ درد تا ابد باقی میماند | ناشر =سایت تاریخ ایرانی |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۱۹ خرداد ۱۳۹۳ }}</ref> ''همواره شکرگزار رفتار انسانی استوار ساقی هستم''.
*علی بهاری، از اعضای [[جمعیت فدائیان اسلام]]، ادعا کرده است که، ''استوار ساقی چشم راست آزموده بود و تیمسارها به اوسلام نظامی میدادند و خیلی خرش میرفت''.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.rajanews.com/detail.asp?id=43051 |عنوان=نهیب تکبیرآنان تاریخ را لرزاند | ناشر =جوان آنلاين |تاریخ =27 دی 1388 |تاریخ بازبینی= }}</ref>
*هژیر پلاسچی:<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =هژیر پلاسچی |نشانی=http://www.asar.name/1980/08/hazhir-pelaschi.html |عنوان=نقدی دیرهنگام: اعترافات شکنجهشدگان. زندانها و ابراز ندامتهای علنی در ایران نوین | ناشر =عصر نامه |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۱۹ خرداد ۱۳۹۳ }}</ref> ''وقتی نگارنده پس از ادعای یکی از فعالان ملی ـ مذهبی که میگفت ساقی را در یکی از مراسمهای بزرگداشت [[داریوش فروهر]] و [[پروانه اسکندری]] دیده است
* [[سید علی خامنهای]]:<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = هدایت الله بهبودی |نشانی=http://www.tasnimnews.com/Home/Single/271199 |عنوان=شرح اسم : زندگینامه آیتالله خامنهای | ناشر =خبر گزاری تسنیم|تاریخ =۱۴/بهمن/۱۳۹۲ |تاریخ بازبینی= }}</ref> ''ساقی یک نظامی بلندقامت، درشت اندام، قوی بنیه، چهارشانه، بااراده، مصمم و باشخصیت بود و با زبان فارسی مایل به لهجه ترکی سخن می گفت... وی انسانی جوانمرد و بلندهمت بود و زندانیان مقاوم را دوست می داشت و به آنان ارج و احترام می گذاشت و در مقابل، با زندانیان ضعیف النفس و دون همت و سازشکار،سخت گیر و خشن بود.''
* دژ استوار ساقي اصطلاحی بود که زندانيان سياسي قبل از انقلاب به [[زندان قزلقلعه]] اطلاق میکردند.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.navideshahed.com/FA/index.php?Page=definition&UID=213675 |عنوان=عنوان : دژ استوار ساقي | ناشر =پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ و شهادت |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۱۹ خرداد ۱۳۹۳ }}</ref>
* [[آیتالله طالقانی]] استوار ساقی را در خانهاش پناه داد که دست انقلابیهای تندرو به او نرسد و همو که روزی زندانبانش بود، در شبهای اسفند ۵۷، در خانه زندانی سابقش آسوده میخوابید.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://alef.ir/vdcjxoevouqeh8z.fsfu.html?19wml |عنوان=ناگفتههایی خواندنی از آیتالله طالقانی | ناشر =سایت الف |تاریخ =۱۸ شهريور ۱۳۹۲ |تاریخ بازبینی= }}</ref><ref>{{یادکرد وب |نویسنده = رضا بابايي |نشانی=http://fararu.com/fa/news/161564/%DA%86%D9%86%DB%8C%D9%86-%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D8%B7%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D9%86%DB%8C |عنوان=چنین گفت طالقانی | ناشر =سایت فرارو |تاریخ =۱۶ شهريور ۱۳۹۲ |تاریخ بازبینی= }}</ref>
سطر ۳۸ ⟵ ۳۹:
* [[حسین شاهحسینی]]:<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =علي ابوالحسني |نشانی=http://www.iichs.org/PDF_files/O_AzAyariTaLompa.pdf |عنوان=از عیاری تا لمپنیسم: مصاحبه با آقاي حسين شاه حسيني راجع به.... | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی= }}</ref> ''مسئول زندان قزلقلعه از آن تیپ افرادی بود که در حرفة زندانبانی احساس مروت و انساندوستی داشت. ضمن انجام وظیفه با زندانیان مهربان بود، به درد دل آنها گوش میکرد و به قدر توان و قدرت خود به آنها نیکی میکرد. یکبار به علت خرابی حمام زندان و نیازی که به شستن بدنم داشتم، ساقی بدون کسب مجوز از رؤسای مربوطش مرا با مسئولیت خودش از زندان مرخص کرد تا در شهر استحمام کنم و برگردم. نظیر همین کمکها را به دیگر زندانیان نیز میکرد.''
* عبدالعلی بازرگان:<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =عبدالعلی بازرگان |نشانی=http://www.irangreenwave.com/glance/030411/87 |عنوان=دو طاغوت در ترازوي تاريخ | ناشر =موج سبز ایران |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۱۹ خرداد ۱۳۹۳ }}</ref> ''[[مهدی بازرگان| مهندس مهدي بازرگان]] همراه سايرمبارزان در زندان "قزل قلعه" اسير بود، مادرشان به رحمت حق پيوست. راقم اين سطور اول وقت صبح روز بعد حامل اين خبر به زندان بودم. با اين كه روز و ساعت ملاقات نبود، استوار ساقي همه كاره ِ با ابهت و بسيار جدي زندان، با محبت و مدارا مرا پذيرفت و ملاقات خصوصي يك ساعته اي زير درختان بيد در محوطه بيروني زندان به ما داد و حتي خودش پيش آمد و تسليتي صادقانه و متواضعانه هم به پدرگفت و با ناباوري، كه نمي دانم به ياد مادر خودش افتاده بود يا مرگ مادري دور از فرزند او را متاثر كرده بود، در حال تنها گذاشتن ما، با دستمال اشك هايش راپاك كرد!''
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
|