داستان از جایی آغاز میشود که یک خانواده ثروتمند آلمانی، [[سوزان لوتار]]، در نقش آنا، به همراه شوهرش گئورگ (با بازی [[اولریش موهه]]) و پسر کوچکشان گئورگی خیال دارند تعطیلات خود را در ویلای زیبای تابستانیشان که در کنار یک دریاچه قرار دارد بگذرانند. وقتی پدر و پسر به قایقسواری میروند، مرد جوان مودبی به نام پیتر (با بازی [[فرانک گیرینگ]]) دم در خانه ظاهر میشود و از آنا میخواهد چند تخممرغ به او قرض بدهد. دقایقی بعد دوباره برمیگردد و ادعا میکند در راه تخممرغها شکستهاند و چند تخممرغ دیگر میخواهد. آنا خیال دارد چند تخممرغ دیگر به او بدهد اما مسیر گفتوگوگفتگو به سرعت تغییر میکند. لحن دلپذیر پیتر کمکم خصمانه میشود. سر و کله دوست پیتر، پل (با بازی [[آرنو فریش]]) پیدا میشود. وقتی گئورگ برمیگردد از آنها می خواهد بروند. اما پل و پیتر ویلا را ترک نمیکنند. به زودی روند داستان تغییر میکند. آنها دست و پای خانواده را میبندند و خشونت و شکنجه آغاز میشود. آنها به شیوهای که یادآور [[برتولت برشت]] است گاهی خطاب به دوربین حرف میزنند و در یک جای فیلم، صحنهای را به عقب برمیگردانند تا خشونت بیشتری بر قربانیانشان اعمال کنند. <ref>Deming</ref>.
<ref>Deming</ref>.
{{پایان خطر لوث شدن}}
== درونمایه ==
فیلم بازیهای مسخره به رابطه تماشاگر با خشونت و خشونت بصریای که تماشگر فیلم مصرف میکند میپردازد. در این فیلم، قواعد ژانر [[تریلر]] به چالش کشیده میشود. بخش بزرگی از خشونت فیلم در واقع دیده نمیشود، بلکه بیننده از طریق صداهایی که میشنود یا واکنش بازیگران، به اتفاقی که در صحنه رخ داده پی میبرد. شخصیتهای شرور فیلم شباهتی با شخصیت بد کلیشهای فیلمهای دیگر ژانر ندارند. فاجعه یا اتفاق ناگواری در کودکی آنها را به سمت خشونت سوق ندادهاست. آنها خشونت میکنند چون حوصلهشان از زندگی معمولی کسالتبار طبقه متوسط سر رفته و چون قادر به خشونتاند. فیلم به شیوهای واقعگرایانه واکنشهای خانواده قربانی را نمایش میدهد. در جایی از فیلم، که پسر کوچک کشته شده و مردان جوان ظاهراظاهراً خانه را ترک کردهاند، زن و شوهر قاعدتاقاعدتاً میتوانند فرار کنند، اما بر خلاف انتظار آنها مدتی طولانی به حال خود باقی میمانند. آنها بیش از آن آسیبدیده و تحقیر شدهاند که بتوانند حرکتی بکنند. در جایی دیگر فیلمساز درک مخاطب از واقعیت را مورد پرسش قرار میدهد و به او یادآوری میکند چیزی که در حال تماشای آن است صرفاصرفاً یک فیلم است. مردان جوان رو به دوربین از مخاطب میپرسند که آنها چه فکر میکنند؟ آیا به نظر مخاطب، این خانواده شانسی برای زنده ماندن دارد؟ وقتی آنا تفنگ را میقاپد و به پیتر شلیک میکند، پل صحنه را به عقب برمیگرداند و سیر اتفاقات فیلم را عوض میکند. <ref>Patterson</ref> وقتی آنا میپرسد چرا یکباره آنها را نمیکشند؟ پل جواب میدهد که در آن صورت لذت همه ما زایل خواهد شد. پاسخی که پل درمورد خشونتخشونت فیلم میدهد «لذت» است. که به اندازه هر پاسخ دیگری پوچ است اما در واقع فیلمهایی از این دست دقیقاْدقیقاً به منظور سرگرمی، لذت و تفریح مخاطب ساخته میشوند. هدف غایی سرگرمی در رسانههای جمعی همین لذت است<ref>Laine</ref>.
== جوایز ==
* نامزد دریافت جایزه [[نخل طلا]] [[جشنواره فیلم کن]] (۱۹۹۷)
* برنده جایزه بهترین کارگردانی (میشائل هانکه) در [[جشنواره بینالمللی فیلم شیکاگو]] (۱۹۹۷)
* برنده جایزه منتقدان در [[جشنواره بینالمللی فیلم گنت]] (۱۹۹۷)
* برنده جایزه منتقدان و جایزه ویژه هیات ژوری در [[فانتااسپورتو]] (۱۹۹۸)