اختروش: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز رفع خطاهای ابرابزار
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات:افزودن الگو ناوباکس {{کهکشان}}+املا (۹.۱)
خط ۱۶:
این تابش در طیف از اشعهX به مادون قرمز با یک پیک در باندهای نوری فرابنفش، ساطع می‌شود و در بعضی از اختروشها، منبع قوی تابش رادیویی اشعه‌های گاما محسوب می‌شوند. در تصاویر نوری اولیه، اختروشها همانند نقاط نور واحد به نظر می‌رسند که به جز در طیف‌های خاص خود غیرقابل تفکیک از ستاره‌ها می‌باشند. با تلسکوپ‌های مادون قرمز و تلسکوپ فضایی هابل، کهکشان‌های میزبان در اطراف اختروشها در بعضی موارد تعیین شده‌اند. این کهکشان‌ها معمولآ برای مشاهده در برابر درخشندگی اختر نما به جز با این تکنیک‌های خاص، بسیار تاریک و تیره می‌باشند. اکثر اختروشها نمی‌توانند با تلسکوپ‌های کوچک مشاهده شوند ولی (۳C273)با میانگین دامنه ظاهری ۱۲/۹، یک مورد استثناء می‌باشد. در فاصله ۲/۴۴، میلیارد سال نوری یکی از دورترین اجسام می‌باشد که به طور مستقیم با تجهیزات غیر حرفه‌ای قابل مشاهده می‌باشد. بعضی از اختروشها نشان دهنده تغییر در درخشندگی می‌باشند که در دامنه نوری سریع و در اشعه‌های X سریع تر می‌باشند. این نشان می‌دهد که آنها کوچک هستند زیرا یک جسم نمی‌تواند از جا به جایی نور از یک طرف به سمت دیگر، سریع‌تر باشد ولی درخشش نسبی گرای جت که به طور مستقیم به سمت ما اشاره دارد، موارد نهایی را شرح می‌دهد.
 
بالاترین انتقال سرخ برای یک اختروش ۶/۴۳ می‌باشد که مطابق با فاصله تقریباتقریباً ۲۸ میلیارد سال نوری از زمین می‌باشد. اختروشها توسط به هم پیوستگی مواد در سیاهچاله‌های عظیم در هسته کهکشان‌های دور دست، انرژی خود را به دست آورند؛ و این اشکال درخشان اشیاء را به نام کهکشان‌های فعال معرفی می‌کنند. از آنجایی که نور نمی‌تواند از سیاهچاله‌های عظیمی که در مراکز اختروشها هستند، بگریزد؛ انرژی گریز یافته در خارج از افق رویداد توسط تنش‌های گرانشی و اصطکاک شدید به روی مواد وارد شونده ایجاد می‌شود. توده‌های مرکزی بزرگ در اختروشها با استفاده از نقشه برداری برگشتی اندازه‌گیری می‌شوند. کهکشان‌های بزرگ مجاور بدون علامت هسته اختروش، شامل یک سیاه چاله مرکزی در هسته خود می‌باشند. بنا بر این تصور می‌شود که همه کهکشان‌های بزرگ دارای یک سیاهچاله می‌باشند ولی فقط یک بخش کوچک، انرژی قوی را ساطع کرده و بنا براین به صورت اختروش مشاهده می‌شود. مواد به هم پیوسته بر روی سیاه چاله به احتمال کم به طور مستقیم، به آن فرو می‌ریزند ولی دارای گشتاور زاویه‌ای در اطراف سیاه چاله می‌باشند که باعث می‌شود تا مواد در صفحه به هم پیوسته جمع شوند. اختروشها همچنین از کهکشان‌های عادی در زمان تزریق شدن با منبع تازه مواد، روشن می‌شوند. در حقیقت، تصور می‌شود که در زمان برخورد کهکشان اندرومدا با کهکشان راه شیری ما تقریباتقریباً در ۵ – ۳ میلیارد سال دیگر، یک اختروش می‌تواند شکل گیرد.
 
== ویژگی اختروش‌ها ==
خط ۳۳:
۷۱۰۷ + ۰۸۳۶ QsO یک جسم شبه ستاره‌ای است که مقدار زیادی از انرژی رادیویی را ساطع می‌کند. سیگنال رادیویی توسط الکترون‌هایی ایجاد می‌شود که در طول میدان مغناطیسی در حال چرخش می‌باشند این الکترون‌ها همچنین با نور مرئی ساطع شده توسط صفحه اطراف AGN یا سیاهچاله مرکز آن، ساطع می‌شود و آنها را برای ساطع کردن اشعه x و گاما، پمپاژ می‌کند.
رصدخانه اشعه گاما compton یک مرکز آزمایش گذرا و متوالی (BATSE) می‌باشد که در دامنه kev ۲۰ تا Mev ۸ شناسایی می‌شود. ۷۱۰۷ + ۰۸۳۶ QSO یا ۷۱۰۷ c 4 توسط BATSE به عنوان منبع اشعه‌های نرم گاما و اشعه‌های سخت x شناسایی شد. آنچه BATSE کشف کرد، این است که آن می‌تواند یک منبع نرم اشعه گاما باشد.
۷۱۰۷ + ۰۸۳۶ QsO کمرنگ‌ترین و دورترین شیء مشاهده شده در اشعه‌های نرم گاما می‌باشد. آن قبلاقبلاً در اشعه‌های گاما توسط تلسکوپ آزمایش اشعه گاما در رصدخانه اشعه گاما compton مشاهده شد.
رصدخانه اشعه x chandra، اختروش ۱۴۵ – ۱۱۲۷ pks را به عنوان منبع درخشان اشعه‌های x و نور قابل رویت در حدود ۱۰ میلیارد سال نوری از زمین تصویر برداری کرده‌است. جهش نمایش داده شده در اشعه x که ناشی از ۱۴۵ – ۱۱۲۷ pks می‌باشند احتمالااحتمالاً به علت برخورد شعاع الکترون‌های پرانرژی با فوتون‌های ریزموج می‌باشد.
 
== تاریخچه مشاهده اختروش ==
اولین اختروشها با تلسکوپ‌های رادیویی در اواخر سال ۱۹۵۰ کشف شدند. بسیاری از آنها به صورت منابع رادیویی بدون شیء مرئی، ثبت شدند. با استفاده از تلسکوپ‌های کوچک و تلسکوپ Lovell به عنوان تداخل سنج، انها دارای اندازه زاویه‌ای بسیار کوچک بودند. صدها مورد از این اجسام تا سال ۱۹۶۰، ثبت شده و در سومین کاتالوگ کامبریج منتشر شدند. در سال ۱۹۶۰ منبع رادیویی ۴۸ c ۳ در نهایت وابسته به یک جسم نوری بود. فضانوردان ستاره آبی کم رنگ را در محل منبع رادیویی، شناسایی کرده و به طیف آن دست یافتند. با شامل کردن بسیاری از خطوط انتشار نامعلوم، طیف‌های غیر مشابهی، تفسیر را دچار مشکل کردند. در سال ۱۹۶۲ یک پیشرفت حاصل شد. منبع رادیویی دیگر به نام ۲۷۳ c 3 تحت پنج خسوف توسط ماه قرار گرفت. اندازه‌گیری صورت گرفته شده توسط Hazard cyril و Bolton John در طی یکی از خسوف‌ها با استفاده از تلسکوپ رادیویی parkes، این امکان را برای Schmidt Maarten فراهم کرد تا به صورت نوری جسم را شناسایی کرده و با استفاده از تلسکوپ Hale ۲۰۰ اینچی بر روی palomar Mount به یک طیف نوری دست یابد. این طیف نشان دهنده خطوط انتشار یکسان بود. Schmidt متوجه شد که اینها، خطوط طیفی هیدروژن با انتقال سرخ در نرخ ۸/۱۵ درصد بودند. این کشف نشان می‌داد که ۲۷۳ c ۳ با سرعت ۴۷۰۰۰کیلومتر بر ثانیه روی می‌کند.
 
این کشف، مشاهده اختروش را دچار تغییرات اساسی کرد؛ و این امکان را برای فضانوردان دیگر فراهم کرد تا انتقال سرخ را از خطوط انتشار منابع رادیویی دیگر، بیابند. همانگونه که توسط Bolton پیش بینی شد، ما دارای انتقال سرخ ۳۷ درصد سرعت نور بودیم. کلمه "Quasar" (کوازار یا اختروش) توسط متخصص فیزیک نجومی آمریکا که در چین متولد شده بود به نام chin lee- Hong در سال ۱۹۶۴ Today pphysics برای توصیف این اجسام گیج کننده ابداع شد. تاکنون منابع رادیویی شبه ستاره‌ای برای توصیف این اجسام استفاده می‌شود. از آن جایی که ماهیت این اجسام کاملاکاملاً نامعلوم می‌باشد، اماده‌سازی یک اصطلاحات مناسب و کوتاه برای آنها، دشوار می‌باشد، بنابراین ویژگی‌های اساسی آنها از نام آنها معلوم می‌باشد. به منظور سادگی، کلمه اختصاری اختروش در این مقاله استفاده خواهد شد. یک موضوع بزرگ بحث در طی سال ۱۹۶۰، این بود که آیا اختروشها، اجسام مجاور یا دور افتاده با توجه به انتقال سرخ در نظر گرفته می‌شدند یا نه.
به عنوان مثال، انتقال سرخ اختروشها به علت گسترش فضا نبود بلکه به علت گریز نور از سطح گرانشی عمیق بود. با وجود این ستاره‌ای با جرم کافی برای شکل دادن این سطح گرانشی ناپایدار و دارای حد Hayashi بیش از حد خواهد بود. همچنین اختروشها، خطوط انتشار طیفی غیرعادی را نشان می‌دهند که فقط قبلاٌقبلاً در سحابی گازی گرم با چگالی پائین مشاهده می‌شدند که برای ایجاد انرژی مشاهده شده و قرار گیری در سطح گرانشی عمیق، بسیار پراکنده بودند. همچنین نگرانی‌های جدی در رابطه با ایده اختروشهای دور افتاده وجود دارد. در این زمان بحث‌هایی وجود داشت که اختروشها از شکل نامعلومی از صد ماده پایدار، ساخته شده‌اند و این می‌تواند باعث ایجاد درخشندگی شود. افراد دیگر بیان کردند که اختروشها یک چاله سفید از سوراخ کرم بودند. با وجود این زمانی که مکانیزم‌های تولید انرژی صفحه به هم پیوسته به طور موفق در سال ۱۹۷۰، مدلسازی شدند، این عبارت که اختروشها بسیار درخشان بودند، قابل بحث بوده و امروزه فاصله کیهان‌شناسی اختروشها توسط تقریباتقریباً همه محققان، پذیرفته شده‌است. درسال ۱۹۷۹ تاثیر لنز گرانشی که توسط نظریه نسبیت اینشتین پیش بینی شد، برای اولین بار با تصاویر اختروش دوگانه ۵۶۱ + ۰۹۵۷ تایید شد. در سال ۱۹۸۰، مدل‌های یکپارچه‌ای ایجاد شدند که در آن اختروشها به صورت نوع خاصی از کهکشان فعال، دسته بندی می‌شدند و این توافق حاصل شد که در بسیاری از موارد، آن زاویه دید است که آنها را از گروه‌های دیگر مانند نقاط قرمز و مشتعل و کهکشان‌های رادیویی متمایز می‌سازد. درخشندگی زیاد اختروشها از صفحه‌های به هم پیوسته سیاهچاله‌های عظیم مرکزی ناشی می‌شود که می‌تواند در دامنه ۱۰ درصد جرم شیء به انرژی در مقایسه با ۷/۰ درصد برای فرایند ترکیب هسته‌ای زنجیر p-p، تبدیل شود. این مکانیزم شرح می‌دهد که چرا اختروشها در کیهان قدیم، متداول بودند، زیرا تولید انرژی در زمانی به پایان می‌رسد که سیاهچاله عظیم همه گازها و گردوغبار نزدیک خود را مصرف می‌کند. این بدین معناست که این امکان وجود دارد که اکثر کهکشان‌ها از جمله راه شیری وارد یک مرحله فعال شوند و حالا خاموش می‌باشند زیرا آنها فاقد منبع ماده برای تغذیه در سیاهچاله‌های مرکزی خود به منظور ایجاد امواج تابشی می‌باشند. در سال ۲۰۰۶، فضانوردان رادیویی در رصدخانه بانک Jordell دانشگاه منچستر، یک شیء عجیب و جدیدی را در کهکشان مجاور کشف کردند اگر این شیء، یک اختروش کوچک برون کهکشانی باشد، آن در طول امواج رادیویی، شناسایی می‌شود. درخشندگی بسیار بالا نشان می‌دهد که آن مرتبط با سیستم سیاهچاله بزرگ می‌باشد. با وجود این سیستم و طول عمر آن اشاره به این امر دارد که این نوع جسم بسیار غیرعادی بوده و هنوز در کهکشان ما مشاهده نمی‌شود.
 
== منابع ==
خط ۴۶:
{{پانویس}}
{{ویکی‌انبار-رده|Quasars}}
{{کهکشان}}
 
[[رده:اجرام آسمانی]]
[[رده:اخترفیزیک]]