سید محمدحسین طباطبایی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات:رده‌دهی (۵.۹۵): + رده:نویسندگان مرد اهل ایرانرده:نویسندگان مرد اهل ایران +املا+مرتب+تمیز+ابرابزار+ نسخهٔ: ۲۰۱۴۱۰۰۸(۱۱.۱)
خط ۳۲:
'''سید محمدحسین طباطبایی''' معروف به '''علامه طباطبایی''' ([[۱۲۸۱]] - [[۲۴ آبان]] ماه [[۱۳۶۰]] هجری شمسی در [[تبریز]]) نویسنده تفسیر [[المیزان]]، [[فقیه]]، [[فیلسوف]] و [[تفسیر قرآن|مفسر]] [[قرآن]]، [[شیعه]] و [[ایرانی]] است.<ref name="scholar.google.com">{{cite web|url=http://scholar.google.com/citations?hl=en&user=3D9xad0AAAAJ|title= صفحه دانشوران گوگل}}</ref>
 
اهمیت وی به جهت زنده کردن [[حکمت]] و [[فلسفه]] و [[تفسیر]] در حوزه‌های تشیع بعد از دورهٔ [[صفویه]] بوده‌است. به ویژه اینکه وی به بازگویی و شرح [[حکمت متعالیه|حکمت صدرایی]] بسنده نکرده، به تأسیس [[معرفت شناسیمعرفت‌شناسی]] در این [[مکتب]] می‌پردازد. همچنین با انتشار کتب فراوان و تربیت شاگردان برجسته در دوران مواجهه با اندیشه‌های غربی نظیر [[مارکسیسم]] به اندیشه دینی حیاتی دوباره بخشیده، حتی در نشر آن در مغرب زمین نیز می‌کوشد.
 
== خانواده ==
وی از دودمان [[سادات طباطبایی]] [[آذربایجان]] است و با [[سید علی قاضی]] و [[سید محمدعلی قاضی طباطبایی]] خویشاوندی دارد. همسر اول علامه، قمرالسادات مهدوی طباطبایی از بستگان ایشان بود که در سال 1343۱۳۴۳ شمسی درگذشت و پس از 2۲ سال ایشات با همسر دوم خود، [[منصوره روزبه]] خواهر [[رضا روزبه]] ازدواج نمود.<ref>[http://porseman.net/defaulte.aspx?namayesh=1273 گفتگو با همسر علامه طباطبایی]</ref> وی از نوادگان [[عبدالوهاب تبریزی]] که نسب وی هم به [[حسن مثنی]] پسر امام [[حسن مجتبی]] می‌رسد.
 
== زندگی‌نامه ==
خط ۴۳:
# دورهٔ بازگشت به [[تبریز]] و اشتغال به کشاورزی
# دورهٔ هجرت به [[قم]] و تدریس و تالیف و نشر معارف دینی
 
=== دوره کودکی و نوجوانی ===
در سال ۱۲۸۱ در [[تبریز]] متولد شد. در پنج سالگی مادر و در نه سالگی پدر خود را از دست داد. وصی پدر او و تنها برادرش [[محمدحسن الهی طباطبایی|علامه الهی]] را برای تحصیل به مکتب فرستاد. تحصیلات ابتدایی شامل [[قرآن]] و کتب [[ادبیات فارسی]] را از ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ فراگرفت و سپس از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ به تحصیل [[علوم دینی]] پرداخت و به تعبیر خود «دروس متن در غیر [[فلسفه]] و [[عرفان]]» را به پایان رساند.
 
خود درباره دوران تحصیلش نوشته‌است: «در اوایل تحصیل که به [[صرف]] و [[نحو]] اشتغال داشتم، علاقهٔ زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این رو هر چه می‌خواندم، نمی‌فهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. به طوری که از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریباً هفده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادث، برابر می‌پنداشتم[کذا]. بساط معاشرت غیر اهل علم را به کلی برچیدم. در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی، به حداقل ضروری قناعت نموده باقی را به مطالعه می‌پرداختم. بسیار می‌شد به ویژه در بهار و تابستان که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه می‌گذراندم و همیشه درس فردا را شب پیش مطالعه می‌کردم و اگر اشکالی پیش می‌آمد با هر خودکشی بود حل می‌نمودم و وقتی که به درس حضور می‌یافتم از آنچه استاد می‌گفت قبلاً روشن بودم و هرگز اشکال و اشتباه درس را پیش استاد نبردم».<ref>روزنامه همشهری؛ ۲۵ آبان ۱۳۸۴؛ خردنامه؛ صفحه ۱</ref>.
 
سید محمد حسین به مدت شش سال (۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶هـ. ش) پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس می شدمی‌شد آثاری چون گلستان، بوستان و ... را فراگرفت. علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر [[میرزا علینقی خطاط]] به یادگیری فنون [[خوشنویسی]] پرداخت. چون تحصیلات ابتدایی نتوانست به ذوق سرشار و علاقه وافر ایشان پاسخ گوید از این جهت به [[مدرسه طالبیه تبریز]] وارد شد و به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول پرداخت و از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ هـ. ش مشغول فراگیری دانشهای مختلف اسلامی گردید.
 
=== تحصیل در نجف اشرف ===
سطر ۷۴ ⟵ ۷۵:
طبقه زیر این اتاقها انبار آب شرب منزل بود که در صورت لزوم بایستی از درب آن به داخل خم شده و ظرف آب شرب را پر کنیم.
 
چون خانه فاقد آشپزخانه بود پخت‌وپز هم در داخل اتاق انجام می‌گرفت - در حالی که مادر ما به دو مطبخ (آشپزخانه) ۲۴ متر مربعی و ۳۵ متر مربعی عادت کرده بود که در میهمانیهای بزرگ از آنها به راحتی استفاده می‌کرد - پدر ما در شهر قم چند آشنای انگشت شمار داشت که یکی از آنها مرحوم [[سید محمد حجت کوه‌کمری|آیت‌الله حجت]] بود. اولین رفت‌وآمد مرحوم علامه به منزل آقای حجت بود و کم کمکم‌کم با اطرافیان ایشان دوستی برقرار و رفت‌وآمد آغاز شد.»
 
علامه طباطبایی در ابتدای ورودش به قم به قاضی معروف بود، چون از سلسلهٔ سادات طباطبایی هم بود، خودش ترجیح داد به طباطبایی معروف شود.
 
با ظاهری ساده، عمامه‌ای کوچک و قبایی از جنس کرباس آبی رنگ و دگمه‌هایدکمه‌های باز قبا و بدون جوراب با لباس کمتر از معمول، در کوچه‌های قم تردد داشت و در ضمن خانهٔ بسیار محقر و ساده‌ای داشت.»<ref>[http://www.salehin.com/fa/salehin/alame/zendegi/index.htm زندگی نامه سیدمحمدحسین طباطبایی]</ref>
 
=== تدریس در قم ===
برطبق نقل [[دینانی]]، پس از مدتی که به‌اصرار برخی علما مجلس درس روزانهٔ [[اسفار]] او تعطیل شد، با اصرار طلاب، تدریس [[شفا]] را آغاز نمود. در این میان، وی به تشکیل کلاس‌های شبانهٔ اسفار پرداخت که هفته‌ای دو شب (شب پنج‌شنبه و جمعه) و به صورت سیار در خانهٔ شاگردان تشکیل می‌شد و تعداد معدودی (کمتر از ده تن) شاگرد ثابت در آن شرکت می‌کردند. حضور در این کلاس‌ها بدون اجازهٔ خود او مقدور نبود. دینانی معتقد است محتوای این کلاس‌ها بیشتر درس خارج فلسفه بود.<ref>عبدالله نصری، آیینه‌های فیلسوف: گفتگوهایی در باب زندگی، آثار و دیدگاه‌های استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی، چاپ دوم، سروش: تهران، ۱۳۸۳، صص ۳۵–۳۷</ref>
 
دینانی در مصاحبه صوتی از تاریخ آموزش فلسفه در حوزه علمیه قم و خاطراتشان در بارهٔ استاد خود علامه طباطبایی می پردازندمی‌پردازند که در اینجا آورده می شودمی‌شود:
{{شنیدن
| نام پرونده = Dinani Greats and Century Philosopher.ogg
سطر ۹۳ ⟵ ۹۴:
 
=== حلقه فلسفی همراه با هانری کربن ===
از دیگر اتفاقات حیات فکری علامه در دوره زندگی در [[قم]]، آمدن [[هانری کوربن]] از [[فرانسه]] به [[ایران]] و ملاقات با [[علامه طباطبایی]] در قم و تهران است. این ملاقات هاملاقات‌ها که باعث شکل گیری حلقه فلسفی مهمی در آن دوران می شود،می‌شود، به همت هانری کربن تشکیل شد و بسیاری از فلاسفه بعدی ایران معاصر به همراه کربن در محضر علامه طباطبایی به فلسفه آموزی و مباحث عمیق فلسفی پرداختند. کربن فیلسوفی هایدگری بود که در پی پاسخ هایپاسخ‌های بی جواب خود، در نهایت سر از ایران درآورده بود تا در حضور علامه طباطبایی به عنوان مفسر فلسفه شیعی، پاسخ هاییپاسخ‌هایی برای پرسش هایپرسش‌های بی جواب خود بیابد. خود کربن اذعان داشت که علامه پاسخ هایپاسخ‌های دقیق و قانع کننده ایکننده‌ای به او می داده است.
کربن هنگامی که به ایران آمد، با بسیاری از اساتید ایرانی ارتباط برقرار نمود. با این حال علاقه کربن بیشتر در جهت ارتباط با اساتیدی بود که به [[ادبیات]]، [[هنر]] و [[فلسفة]] ایرانی می پرداختندمی‌پرداختند و نه افرادی که تحت عنوان «روشنفکر» شناخته می شدندمی‌شدند و غالباً از میان کسانی بودند که مدتی در غرب به تحصیل پرداخته بودند.
در همین دوره کربن به اتفاق علامه طباطبایی، حلقه ایحلقه‌ای فلسفی را در تهران تشکیل دادند که بی شک یکی از پربارترین حلقه هایحلقه‌های فلسفی موجود بود. جلسات در منزل [[احمد ذوالمجد طباطبایی]] که از وکلای شیفتة فلسفة الهی بود بر‌گزار می گردیدمی‌گردید.
 
هم کربن و هم علامه بر نقش [[تأویل]] در معرفت تأکید داشتند. علامه طباطبایی معتقد بود معنویت حقیقی بدون تأویل غیر ممکن است.است؛ و این افق مشترکی در مقابل آندو فیلسوف قرار می دادمی‌داد که بتوانند با یکدیگر به گفتگو بنشینند. جلسات با حضور غالب اساتید ایرانی فلسفه و الهیات مدت هامدت‌ها در شمال تهران بر‌گزار می گردیدمی‌گردید و بحثبحث‌های های پردامنه ایپردامنه‌ای در باب [[فلسفه شیعی]] در آن جا در می گرفتمی‌گرفت.<ref>فدایی مهربانی، مهدی، [http://www.nashreney.com/Books/Pages/978-964-185-249-0.aspx ایستادن در آن سوی مرگ: پاسخ هایپاسخ‌های کربن به هایدگر از منظر فلسفه شیعی]، تهران، نشر نی، 1391: 54-55</ref>
ارتباط با اساتیدی چون علامه و [[سید جلال الدین آشتیانی]]، یکی از مهمترین اتفاقات در زندگی کربن بود؛ چرا که او معتقد بود اینان ادامه دهندگان همان حکمت الهی ای هستند که از ایران باستان تا کنون چراغ آن در ایران خاموش نگشته است. از نظر کربن تفکر ایرانی نگهبان و حافظ میراثی است که فراتر از یک نگرش ملی محدود، همچون یک عالم معنوی است که در آن میهمانان و زایرانی که از نقاط دیگر آمده اندآمده‌اند مورد پذیرش و پذیرایی قرار گرفته اندگرفته‌اند.<ref>کربن، هانری، روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان، انتشارات اساطیر، 1382: 35</ref> کربن عمیقاً اعتقاد داشت که حکمت ایرانی- اسلامی، حکمتی زوال ناپذیر است و همواره از «استعداد زوال نا پذیر روحیه ایرانی» سخن می گفتمی‌گفت.<ref>[[یحیی بونو]]، در ضیافت عالم معنوی، مجموعه مقالات همایش بزرگداشت یکصدمین سال تولد هانری کربن، موسسه حکمت و فلسفه، 1385: 89</ref>
 
== استادان ==
;عرفان
[[سید علی قاضی]]، مهم‌ترین استاد او و مؤثرترین شخص در تربیت روحی وی بود.<ref>[زندگی‌نامه علامه طباطبایی - آوینی]</ref>. به طوری که خود او گفته‌است:{{نقل قول|ما هر چه داریم از قاضی داریم.}}
[[مرتضی طالقانی]]
 
;فلسفه
[[سید حسین بادکوبه ایبادکوبه‌ای]]<ref name="helal">[http://www.helal.ir/helal/modules.php?name=News&file=article&sid=546 زندگینامهٔ «خودنوشت» علامه طباطبایی]</ref>
 
;ریاضیات
سطر ۱۱۲ ⟵ ۱۱۳:
 
;خارج فقه و اصول
[[محمدحسین غروی اصفهانی]] <ref name="helal"/> و [[میرزا حسین نائینی]]<ref name="helal"/>
 
;رجال
[[حجت کوه کمری]]<ref name="helal"/>
 
== تألیفات و آثار <ref name="scholar.google.com">{{cite web|url=http://scholar.google.com/citations?hl=en&user=3D9xad0AAAAJ|title= صفحه دانشوران گوگل}}</ref> ==
{{اصلی|آثار علامه طباطبایی}}
علامه طباطبایی دو اثر شاخص دارد، که بیشتر از سایر آثار وی مورد توجه قرار گرفته‌است.<ref name="scholar.google.com">{{cite web|url=http://scholar.google.com/citations?hl=en&user=3D9xad0AAAAJ|title= صفحه دانشوران گوگل}}</ref>
سطر ۱۳۶ ⟵ ۱۳۷:
#* [[الانسان فی الدنیا]]
#* [[الانسان بعد الدنیا]]
# [[رساله وسائط]] که البته همگی این رساله‌ها در یک مجلد جمع آوریجمع‌آوری شده و به نام هفت رساله معروف است.
# [[رسالة الولایه]]
# [[رساله النبوة و الامامه]]
# [[بدایة الحکمة]]
# [[نهایة الحکمة]]
(این دو کتاب از متون درسی فلسفی حوزه و دانشگاه محسوب می‌شود.)
 
;کتاب‌های به زبان فارسی
# [[شیعه در اسلام]]
# [[قرآن در اسلام]] (به بحث درباره مباحث قرآنی از جمله نزول قرآن، آیات محکم و متشابه ناسخ و منسوخ و... پرداخته‌است.)
# [[وحی یا شعور مرموز]]
# [[اسلام و انسان معاصر]]
# [[حکومت در اسلام]]
# [[سنن النبی]] (درباره سیره و خلق و خوی پیامبر اسلام در بخش‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی ایشان است.)
# [[اصول فلسفه و روش رئالیسم]] (در مورد مبانی فلسفی اسلامی و نیز نقد اصول مکتب ماتریالیسم دیالکتیک است.
# [[علی و فلسفه الهی]]
سطر ۱۶۶ ⟵ ۱۶۷:
::او که محققی فرانسوی است پیرامون چگونگی [[شیعه]] و مباحث اعتقادی و... مذاکراتی با وی داشته که در این کتاب وجود دارد.
* رساله انسان قبل از دنیا، در دنیا و بعد از دنیا
::این کتاب که اکنون با نام «انسان از آغاز تا انجام» ترجمه شده‌است مباحثی مفید از عوالم سه گانهسه‌گانه ماده، مثال و عقل مطرح کرده و پیرامون شبهات و دغدغه خاطر جوانان مطالبی بسیار مفید و لازم ارائه کرده‌است.
* در محضر علامه طباطبائی
::این کتاب توسط [[محمد حسین رخشاد]] نوشته شده‌است و شامل پرسش‌ها و پاسخ‌های زیادی در موضوعات مختلف از علامه‌است.
سطر ۱۷۵ ⟵ ۱۷۶:
 
== شاگردان ==
قابل توجه‌است بخش بزرگی از رهبران روحانی [[انقلاب]] [[ایران]] شاگردان مشترک سیدمحمدحسین طباطبایی و [[روح اللهروح‌الله خمینی]] هستند. علامه شاگردان زیادی تربیت کرد، که در زیر نام مهم‌ترین آنها ذکر می‌گردد:
{{Colbegin}}
# [[مرتضی مطهری]]
سطر ۱۸۲ ⟵ ۱۸۳:
# [[عبدالله جوادی آملی]]
# [[سید محمد حسینی بهشتی]]
# [[حسن حسن زادهحسن‌زاده آملی]]
# [[محمدتقی مصباح یزدی]]
# [[محمدرضا نکونام]]
سطر ۳۰۷ ⟵ ۳۰۸:
[[رده:نویسندگان اهل ایران]]
[[رده:نویسندگان متون دینی اهل ایران]]
[[رده:نویسندگان مرد اهل ایران]]