آنری پوانکاره: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Behrooz Abazari (بحث | مشارکت‌ها)
Behrooz Abazari (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸:
}}
 
'''آنری پوانکاره''' {{به فرانسوی|Henri Poincaré}} (تلفظ:pwɛ̃kaˈʀe pwɛ̃kaˈʀe{{نشان|pr}}) (زاده [[۲۹ آوریل]] [[۱۸۵۴ (میلادی)|۱۸۵۴]] - درگذشته [[۱۷ ژوئیه]] [[۱۹۱۲ (میلادی)|۱۹۱۲]]) [[ریاضیدان]]، [[فیزیک نظری|فیزیکدان نظری]]، مهندس و [[فیلسوف علم]] فرانسوی‌ بود. از او اغلب به‌عنوان [[علامه]] یاد می‌شود و [[اریک تمپل بل]] وی را آخرین ریاضیدان تمام‌عیار می‌خواند؛ چرا که وی در طول زندگی‌اش، در تمام زمینه‌های [[ریاضیات]] از معاصرانش جلوتر بود.
 
او به‌عنوان یک ریاضیدان و فیزیکدان، مشارکت‌های اساسی و پیشگامانه در [[ریاضیات محض]]، [[ریاضیات کاربردی]]، [[فیزیک ریاضی]] و [[مکانیک سماوی]] انجام داد. او حدس خود با نام [[حدس پوانکاره]] را فرمول‌بندی کرد که تا سال‌های [[۲۰۰۲]] تا [[۲۰۰۳]] یکی از مشهورترین [[مسائل حل نشده در ریاضیات]] بود. او نخستین کسی بود که در پژوهش خود در مورد [[مسئله سه جسم]]، توانست یک سیستم مشخصه آشوبی را کشف کرد که موجب شد تا نظریه مدرن [[نظریه آشوب|آشوب]] را پایه‌گذاری کند. پوانکاره همچنین به‌عنوان یکی از بنیانگذاران [[توپولوژی]] شناخته می‌شود.
 
پوانکاره کسی بود که اهمیت توجه به ناوردایی قوانین [[فیزیک]] تحت تبدیلات مختلف را روشن نمود و نیز نخستین کسی بود که [[تبدیلات لورنتس]] را به شکل مدرن و نظام‌مند خود ارائه نمود. او باقی تبدیلات سرعت نسبی را کشف نمود و در سال [[۱۹۰۵]] آنها را در نامه‌ای به فیزیکدان هلندی [[هندریک لورنتس]] (۱۹۲۸–۱۸۵۳) ثبت کرد. به‌این ترتیب، او دست به ناوردایی کامل [[معادلات ماکسول]] دست یافت که در فرمول‌بندی نظریه [[نسبیت خاص]] نقش مهمی ایفا می‌نمود.
 
[[گروه پوانکاره]] که در ریاضیات و فیزیک مورد استفاده قرار می‌گیرد، به افتخار او نامگذارینام‌گذاری شده است.
 
==زندگی==
 
آنری پوانکاره در سال [[۱۸۵۴]] از خانواده‌ای بنام و سرشناس در شهر [[نانسی]] [[فرانسه]] به جهان آمد. پدر او لئون پوانکاره (۱۸۹۲–۱۸۲۸) استاد [[داروسازی]] در [[دانشگاه نانسی]] بود. خواهر کوچکتر او آلین، با [[فیلسوف معنویروحانی]] [[امیل بوترو]] ازدواج کرد.
 
از همان دوران کودکی، فکرش سریع‌تر از کلمات کار می‌کرد. در پنج‌سالگی به دیفتری مبتلا شد و در طی ۹ ماه حنجره‌اش از کار افتاد و همین مسئله باعث گوشه‌گیری او شد، به‌طوری‌که در بازی با دیگر بچه‌ها نمی‌توانست شرکت کند. همین موضوع باعث شد تا افکارش را متمرکز کند. او از حافظه بسیار خوبی برخوردار بود. از شانزده‌سالگی شوق ریاضیات در پوانکاره بوجود آمد. او کارهای ریاضی را در ذهنش انجام می‌داد بدون اینکه آنها را یادداشت کند.