چشمه (فیلم ۲۰۰۶): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Keykhosrow dadgar (بحث | مشارکت‌ها)
خلاصه و تحلیل ساده فیلم
برچسب‌ها: نیازمند بازبینی منبع حذف شده‌است.(پخ)
Keykhosrow dadgar (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: نیازمند بازبینی
خط ۳۳:
'''سرچشمه''' {{انگلیسی|The Fountain}} فیلمی به کارگردانی [[دارن آرونوفسکی]] و با بازی [[هیو جکمن]] و [[ریچل وایس]] محصول ۲۰۰۶ [[آمریکا]] است که در [[۲۲ نوامبر]] [[۲۰۰۶ (میلادی)|۲۰۰۶]] اکران شد.<ref>Wikipedia contributors, «The Fountain,» Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=The_Fountain&oldid=376087332 (accessed July 29, 2010). </ref>
 
== داستان و تحلیل ساده فیلم ==
{{خطر لوث شدن}}
سرچشمه یک درام عاشقانه است و کل داستان این فیلم در سه روایت بیان می شود. روایت اول : هیو جکمن در نقش تامی، پزشکی است که همسرش ایزی (ریچل وایس) را عاشقانه دوست دارد اما همسرش دچار بیماری لاعلاجی است لذا هیو جکمن بیشتر وقت خود را در آزمایشگاه، صرف تحقیق و آزمایش می کند تا بتواند همسرش را درمان کرده و از مرگ نجات دهد. بنابراین در این روایت یک نجات دهنده وجود دارد که تام (هیو جکمن) است و تلاشش این است که همسرش ایزی را نجات دهد. آن هم نجات از مرگ. روایت دوم : در این روایت همسر تام، که ایزی نام دارد و مریض احوال است در حال نوشتن کتابی به نام سرچشمه است و همانگونه که می دانید هر کتابی منعکس کننده روان، فکر و ذهن انسان هاست بنابراین، کتاب سرچشمه، شالوده ی اندیشه ها و تفکرات ایزی است. و اما داستان کتاب ایزی چیست؟ کتاب ایزی در مورد دوران سیاهی از تاریخ اروپاست که شخصی به نام داروغه در صدد فتح کل اروپا و سیطره ی امپراطوری شیطانی اش است. داروغه مخالفینش را اعدام می کند. بنابراین داروغه نماد مرگ و نیستی است. اما در مقابل داروغه ملکه اسپانیا (با بازی ریچل وایس) قرار دارد که فرمانروایی اش توسط داروغه در حال از بین رفتن است. ملکه از شوالیه ای به نام توماس با بازی هیو جکمن می خواهد که با دستیابی به درخت زندگی که توسط قوم مایاها پنهان شده و در حال حفاظت است، اسپانیا را نجات دهد. توماس از دستور ملکه اطاعت می کند. پس در اینجا باز هم یک نجات گر داریم که این بار هم هیو جکمن (در نقش توماس شوالیه) است که می بایست از ملکه (ریچل وایس) حفاظت کند و او را نجات دهد. نجات از چه؟ باز هم نجات از مرگ. بنابراین این کتاب، بیانگر روان، فکر و اندیشه ایزی، زن تامی است و ایزی (ریچل وایس) از تامی می خواهد که این رمان را بخواند. روایت سوم : هیو جکمن در یک فضای سورئال (فراواقعی) در حبابی در کنار درختی در فضا معلق است. این فضای سورئال (فراواقعی) در ابتدای فیلم به مخاطب نشان داده می شود اما معرفی نمی شود. این فضا برای ما ناملموس است. تامی در این حباب از درختی نگهداری می کند. حباب به سمت بالا در حرکت است. ایزی در این فضا هم ظاهر شده و به تامی که در حال مراقبت از درخت است می گوید تمامش کن! تامی باید چه چیزی را تمام کند و اصولاً این روایت سوم که سورئال است بیانگر چیست؟ فضای سورئال (فراواقعی) که در روایت سوم فیلم با آن مواجهیم در واقع روان تامی است که با قضیه مرگ و زندگی همسرش طرف است. در این فضای سورئال که در واقع جریان سیال ذهن تامی است تامی باز هم در نقش نجات دهنده در حال نجات درخت از مرگ است. نمادها و نشانه ها به ما نشان می دهد که درخت در اینجا همان ایزی همسر تامی است که در فضای عینی و واقعی یا همان روایت اول، عاشق اوست و اینکه در این فضای سورئال ایزی از تامی می خواهد که تمامش کند یعنی اینکه از نجات درخت که در واقع همان ایزی است دست بکشد. ایزی می خواهد تامی از نجات او دست بکشد. اما چرا؟ پاسخ به این چرا که در واقع گره ی اصلی داستان است باید گشوده شود. دوباره به روایت اول برمی گردیم: ایزی از تامی می خواهد که فصل آخر کتاب سرچشمه را به پایان برساند. و به او می گوید: تمامش کن! (این جمله برایتان آشنا نیست؟) تامی نمی داند چگونه باید فصل آخر کتاب را به پایان برساند و از مرگ قریب الوقوع ایزی به شدت نگران است. اما ایزی چه در روایت اول، چه در نقش ملکه در داستانی که خود نوشته، چه در فضای سورئال تامی ، شخصی آرام، خندان و نورانی است. چرا؟ اسخ دو چرای مطرح شده به این شرح است که ایزی دریافته که مرگ یعنی زندگی و همچنین مرگ جاودانگی است. تا زمانی که مرگ نباشد، زندگی جاویدان نمی شود. خود ایزی در دیالوگی در بیمارستان برای تامی توضیح می دهد که: او را در مزرعه لیلی (از دوستانش) دفن کنند تا از خاک او درختی رشد کند، پرنده ای از این درخت پرواز کند و حیات ایزی را ادامه دهد. این دیدگاه ماتریالیستی آرونوفسکی است. منظور آرونوفسکی از اینکه مرگ جاودانگی است ، وجود جهان آخرت و دنیای دیگر نیست بلکه آرونوفسکی می گوید وقتی انسانی خاک می شود از کالری ها و انرژی های او درختی رشد می کند و این حیات به موجودات دیگر منتقل می شود. این تسلسل ادامه دارد بنابراین مرگ محلی از اعراب ندارد بلکه شعله های حیات دیگری را روشن می کند. خود تامی وقتی به نتیجه ای که ایزی رسیده، می رسد، داستان سرچشمه را اینگونه تمام می کند که شیره ی درخت زندگی را شوالیه می خورد اما به جای جاودانگی در درخت فنا می شود و از او زندگانی جدیدی سبز می شود. بنابراین جاودانگی در مرگ است. بحث زمان در فیلم هر سه روایت بطور همزمان با هم پیش می روند، هر چند بطور همزمان با هم به نمایش گذاشته نمی شوند فلذا این سه جریان هم عرض هم هستند. به چه دلیل؟ زمانی که خنجر محافظ معبد مایا، در شکم توماس شوالیه فرو می رود، ناگهان تامی در جریال سیال ذهنش فریاد می کشد. تامی در جریال سیال ذهن خود در حال مراقبت از درخت است که ایزی ظاهر می شود و به او می گوید تمامش کن. این "تمامش کن" هم می تواند دال بر دستور ایزی به تامی مبنی بر اتمام کتاب سرچشمه باشد و هم می تواند دال بر خواسته ی ایزی مبنی بر عدم محافظت از درخت توسط تامی باشد (که در واقع یعنی همان دست کشیدن از درمان ایزی در دنیای واقعی چون پیشتر گفتیم درخت همان ایزی است). جالب اینجاست درست در هنگام ادای جمله تمامش کن از سوی ایزی، جکمن را از فضای سورئال ، در اتاق کارش می بینیم که خود مبین این است که این سه روایت به موازات پیش می روند. برخلاف سایر تحلیل های انجام شده از این فیلم،این فیلم عرفان ماتریالیستی را بیان می کند و رویکرد مذهبی ندارد و مباحثی چون درخت زندگی و درخت دانش که در انجیل هم آمده همه مقدماتی برای توجیه درخت زندگی و تفسیر قوم مایاها از آن است و این مسائل برای آرونوفسکی طریقیت داشته تا صرفاً فلسفه اصلی فیلم را بیان کند پس اصولاً بحث خدا در این اثر مطرح نیست.
 
== منابع ==
{{پانویس}} http://filmbazzan.com/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/tabid/91/ArticleId/101/.aspx
 
== پیوند به بیرون ==
* [http://thefountainmovie.warnerbros.com/ وبگاه رسمی]
* {{imdb title|id=۰۴۱۴۹۹۳|title=چشمه}}
{{پانویس}}
{{پانویس}} http://filmbazzan.com/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/tabid/91/ArticleId/101/.aspx
{{دارن آرونوفسکی}}
{{سینما-خرد}}