سودابه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: حذف از رده:ویکی‌سازی رباتیک
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: نیازمند بازبینی
خط ۱:
{{ویکی‌سازی}}
'''سودابه''' یا سوداوه شخصیتی در حماسه ی پارسی، ''[[شاهنامه]]'' است.او شاهزاده ی پادشاه هماوران (امیر ژیان)دختر شاه مازندرانهاماوران بود.[[کاووس پسر کیقباد|کیکاووس]] که در شاهنامه پادشاهیبی‌خردهای بی‌خردفراوانی است،می باکند، آنبه کهکشور توانهاماوران جنگلشکر بامی‌کشد مازندرانوپس رااز ندارد،غلبه بهبر اینشاه کشورآنجا لشکراز می‌کشددختر و ازوی سودابه خواستگاری می‌کند، شاه هاماوران به ناچار به این وصلت رضایت می دهد اما شاهپس مازندراناز اواین وازدواج یارانششبی به بهانه برپایی ضیافتی کیکاووس را به بندکاخ کشیدهخویش دعوت می کند و کوردر می‌کند.[[رستم]]آنجا ازبا هفت‌خاننیرنگ می‌گذردکیکاووس و بادیگر کشتنسپاهیان [[دیوایران سفید]]،را خونبه اوبند رامی کشد و به اسارت خود در چشمانمی کاووسآورد. واین یارانشبار می‌ریزد،نیز بیناییمانند راهمیشه تا این خبر به آنانایرانیان بازمی‌گرداندمی رسد، رستم به کمک شاه ایران می شتابد و آنانکیکاووس و سپاهیان وی را از بند می‌رهاندمی رهاند. در ابتدای داستان سودابه زنی زیبا، باخرد و مهربان توصیف می‌شود که در تمام مدتِ بند به کاووس یاری می‌رساند و پس از ازدواج با وی شهبانوی ایران و نامادری شاهزاده [[سیاوش]] می‌شود.او بیشتر به خاطر نقشش در انتخاب تبعید سیاوش مشهور است.وقتی سیاوش جوان، کسی که توسط رستم و دور از دربار پدرش رشد یافته بود، باز میگردد، سودابه او را میبیند و عاشق او می شود.او سیاوش را با رفتن به قصر اختصاصی خود برای ملاقات با خواهرشخواهرانش گول میزند.در آنجا او قصد اصلیش را به او نشان می دهد و تلاش میکند که او را اغوا کند.سیاوش در برابر او مقاومت می کند و از خیانت به پدرش امتناع می کند. سودابه می‌خواهد با زور با سیاوش هم‌آغوش شود، اما جز پیراهنی پاره از سیاوش چیزی در دستانش نمی‌ماند.سودابه، که نا امید شده بود، تلاش می کند که شوهرش را بر ضد سیاوش تحریک کند. کیکاووس نیز برای آزمایش بیگناهی سیاوش دستورداد از میان آتش بگذرد.سیاووش ناگزیر شد برای بیگناهی خود و بجای خوردن سوگند از میان انبوهی از آتش بگذرد.او بی هیچ زیانی از میان آتش گذشت اما سودابه جرات نکرد به آتش نزدیک شود.سیاوش پیش پدر رفت و وساطت نمود که سودابه را ببخشد و او قبول کرد.سودابه که بی‌مهری کاووس را می‌بیند و معشوق را نیز از دست داده، عشق و هم قدرت را از کف نهاده و دوقلوهای زنی را می‌کشد و جای کودکان خودش جا می‌زند و مرگ آنان را به قصد تجاوز سیاوش نسبت می‌دهد و کم‌کم جایگاه پیشین خود را نزد کاووس بازمی‌یابد. سیاوش نیز برای به خوبی ختم شدن ماجرا به توران می رود و پس از اتفاقاتی به دست افراسیاب به قتل می رسد.پس از این که سیاوش در توران شهید شد، رستم سوگوار و خشمگین از سودابه، او را جلوی کاووس از شبستان بیرون می‌کشد و با شمشیر به دو نیم می‌کند.
 
== منابع ==