هنگامی که جین به هوش آمد دید که خونش با خون او یکسان شده و هیچ اثری هم از مادرش نیست. او متوجه شد که زمان برخورد با اوگر، علامت شیطان بر روی دستش حک شده. جین همانطور که بازویش را که درد فراوانی داشت گرفته بود، قسم خورد که انتقام مرگ مادرش را از اوگر بگیرد. جین پیش پدربزرگش هیهاچی میشیما رفت و گفت که پسر کازویاست. هیهاچی در این باره چیزی به کازویا نگفت و جین را به مدت ۴ سال آموزش داد. جین ۱۹ ساله دیگر به پدربزرگش بسیار اعتماد داشت.
هیهاچی مسابقات مشت آهنین ۳ به عبارتی تکن ۳ را برگزاربرگزار کرد هم چنین اوگر را هم به آن مبارزه دعوت کرد. جین که حالا برای مبارزه آماده شده بود، قصد داشت انتقام مادرش را از اوگر بگیرد. جین وارد مسابقه شد و تمام رقبایش را شکست داد تا این که با ترواوگر در فینال مسابقه رو به رو شد. هنگامی که ترواوگر را دید، تمام گذشتهاش از جلوی چشمانش رد شد و مشغول مبارزه با او شد. مبارزهٔ آنها چند ساعت طول کشید که در نهایت جین ترواوگر را شکست داد. در همین هنگام هیهاچی به همراه جند تا از سربازانش به سمت جین رفتند و هیهاچی به جین شلیک کرد! جین روی زمین افتاد و هیهاچی که مطمئن شد او مردهاست، خواست که از سالن بیرون برود اما در همین هنگام، ژن شیطانی جین که از پدرش به ارث برده بود، برای اولین بار فعال شد و جین دوباره زنده شد. و تبدیل به [[دویل جین]] (جین شیطان) شد. جین به هیهاچی حمله کرد و قصد کشتن او را داشت ولی با چند ضربه هیهاچی را پرتاب کرد و بالهای بزرگ مشکی اش را باز کرد و از آن جا خارج شد و هیهاچی مات و مبهوت مانده بود.