طبق نوشته مورخین رومی، در پایان نبرد ۲۰هزار رومی کشته و ۱۰هزار تن اسیر شدند، در حالی که تعداد زخمیها و کشتههای اشکانی روی هم به صد نفر هم نمیرسید. درباره مرگ کراسوس روایات مختلفی عنوان شده است. برخی بر این عقیدهاند که او در صحنه نبرد به دست سورنا کشته شد، اما تعدادی هم ادعا میکنند که فردای نبرد، کراسوس به دست فرماندهان رومی که شکست خود را از بی تدبیری او میدانستند، به قتل رسید. روایت دیگر بنا بر این است که فردای نبرد، کراسوس درحال فرار با عدهای از یاران خود، به دست پوماکزِرسِر، از یاران سورنا به قتل میرسد و سر و دست او نیز به سر فرزندش میپیوندد و در پایان جنگ در کاخ ارمنستان که در آن موقع، [[ارته باذ]] حاکم ارمنستان بود آویخته میشود.میشود؛ ولی [[سورنا]] در [[سلوکیه]] انتشار داد که [[کراسوس]] را زنده گرفته است؛ زیرا می خواستمیخواست به عنوان پیروزی و تمسخر رومیرومیها ها صحنۀصحنهٔ تمسخر آمیزی را تعبیه کند.کند؛ لذا یکی از اسرا را به نام «کایوس پاستیانوس» که شباهت زیادی به کراسوس داشت، لباس زنانه پوشاند و به او آموخت که چون کراسوس یا سردار و فرمانده بخوانندش، جواب بگوید. پس او را بر اسبی سوار نمودند و پیشاپیش سوار، عده ایعدهای طبل زنان و دهل زنان به راه افتادند. در اطراف وی افسرانی سوار بر شتر قرار گرفتند و قبل از سوار دستۀدستهٔ تازیانه و تبر که علامت کنسول گری روم بود، حرکت دادند. در اطراف هر دسته زنان سلوکیه رقص کنان و آوازخوانان با وضع تمسخر آمیزی جنگ کراسوس و اخلاق زنانه و خالی از شجاعتش را شرح می دادندمیدادند.<ref>{{پک|پلوتارک|1387|ک=حیات مردان نامی|ص=105-106}}</ref> به هر حال مرگ کراسوس و شکست سنگین ارتش روم، ضربه جبران ناپذیری به دولت روم وارد ساخت و باعث شهرت اشکانیان (پارتها) در جهان شد و نبرد حران به عنوان نخستین پیروزی شرق بر غرب لقب یافت. در این نبرد، پرچم لژیونهای ارتش روم هم به دست ایرانیان افتاد و تا زمانی که صلح میان امپراطوری ایران و روم برقرار شد، این پرچم در دربار پادشاه اشکانی نگهداری میشد.