در سال ۴۰۸ میلادی، بربرها عملاً به دروازههای اروپا رسیده بودند و آلاریک پادشاه گوتها سپاهیانش را از امپراتوری رم شرقی در مسیری غربی تا یونان و کوههای آلپ و سپس سراسر ایتالیا هدایت کرده بود.
در اینجاآن زمان گوتها رم، پایتخت جهانروم غربی را محاصره کردند و تمام وسایل نقلیه ورودی و خروجی را زیر نظر گرفتند و بازرسی کردند.شهروندان رم نمیتوانستند کاری جز زندگی در حصار برج و باروهای شهر و انتظار کشیدن تا اقدام بعدی بربرها انجام دهند. آنها هیچ وسیلهای برای ارتباط گرفتن با دنیای خارج نداشتند و بدتر از آن اینکه ذخیره غذاییشان نیز کمکم به پایان میرسید. اجساد مردگان در سرتاسر شهر روی هم انباشته میشدند و زیر آفتاب مردادماه باد میکردند و فاسد میشدند. طبق گزارشها اهالی شهر، دوستان خود را میکشتند و گوشتشان را درجا میخوردند.
آنها هیچ وسیلهای برای ارتباط گرفتن با دنیای خارج نداشتند و بدتر از آن اینکه ذخیره غذاییشان نیز کمکم به پایان میرسید. اجساد مردگان در سرتاسر شهر روی هم انباشته میشدند و زیر آفتاب مردادماه باد میکردند و فاسد میشدند. طبق گزارشها اهالی شهر، دوستان خود را میکشتند و گوشتشان را درجا میخوردند.
بعضی از افراد حتی داستان مادرانی را به گوش خود شنیدند که بچههای خود را میکشتند و میخوردند.یک داستان دیگر که سر زبانها افتاد این بود که سرنا- خواهرزاده امپراتور فقید تئودوسیوس، بیوه استیلیکیو سردار رمی و مادر میانجی هونوریوس بچه- امپراتور رم غربی در خفا با آلاریک تبانی کرده بود که گوتها را به شهر رم راه دهد تا شهروندان رم را از دم تیغ بگذرانند و هلاک کنند.
آلاریک به عهد خود وفا کرد؛ رم از محاصره خارج شد و به مقامات شهر اجازه داد که برای ورود کالا و مواد خوراکی و خروج آنها از بندرگاه رم دست به کار شوند. وحشیگری استراتژیک آلاریک و سپاهیانش نخستین حمله به شهر رم را با رعایت حداکثر خویشتنداری و منطق قابل انتظار از هر ارتش متمدن در آن روزگار به انجام رساند.
این یک کجروی تاریخی نبود؛ فرماندهان نظامی گوتها مانند همتایان رمی خود غالباً مایل بودند از دوراندیشی خود بهره گیرند، با دشمن مذاکره کنند و اگر از دیدگاه استراتژیکراهبردی ضرورت داشته باشد شمشیرشان را بر زمین بگذارند.
با این حال گوتها و عموزادههای بربرشان هرگز نتوانستهاند پوست شهرت تاریخی خود - یعنی وحشیگری - را از تن به در آورند و دور بریزند. قبایل ژرمن از روزگار رم باستان تا روزگار ما، به شکل جانورانی نیمه تکاملیافته و غیر متمدن معرفی شدهاند که خوراکشان گوشت قرمز ناپخته بوده است، روابط جنسی آشفته با یکدیگر داشتهاند و با شمشیر به عابران یورش میبردهاند. ▼
خود اصطلاح «بربر» (از ریشه barbaroi یونانی) که از ابداعات یونانیان باستان بود، در آغاز، خطاب به هر انسان غیریونانی و غیرمتکلم به زبان یونانی، فاقد رفتار و کردار یونانی و ساکن در سرزمینی غیر از یونان- به ویژه ایرانیان و مصریان - به کار برده میشد. به سادگی نمیتوان ریشههای این اصطلاح را شناسایی کرد؛ اما یکی از نظریههای پذیرفته شدهتر این است که میگوید اصطلاح یاد شده اصطلاحی نامآوایی است: «bar-bar-bar» برای کسانی که گوش تشخیصدهنده ندارند میتواند مانند همان زبانهای بیگانه باشد، و به همین دلیل بوده که متکلمین به زبانهای غیریونانی، کمکم در اشاره به «دیگران» از اصطلاحات نامآوایی استفاده کردند.
وقتی رمیها این اصطلاح را برگزیدند و پذیرفتند، مانند یونانیها آن را در خطاب به دشمنانشان - قبایل اروپای شمالی - به کار گرفتند. حتی معروف بود که یونانیها و رمیها وقتی میخواستند با لحنی حقارتآمیز به یکدیگر اشاره کنند این اصطلاح را به کار میبردند.
تاسیت (۱۱۷-۵۶ میلادی) مورخ رمی در رساله خود با عنوان آلمان و قبایلش، توصیفی موشکافانه از دشمنان رم در شمال به عمل میآورد. این مقاله به عنوان شاخصی گویا از چگونگی نگرش رمیان به همسایگان شمالی خود بربرهای آلمانی را به شکل گونهای وحشی اصیل و بزرگمنش مجسم میکند: جسور در پیکار؛ اما تماماً ناسپاس در برابر چیزهای ظریفتری که در زندگی دارند، مذهبگرا در رعایت سنتها و رسوم ولی ناتوان از اندیشیدن در سطوح عالیتر؛ کثیف و بدبو اما مهماننواز و روراست. مورخی از عصر جدید، دیگاه رمیان در خصوص بربرها را به شکل مردمی بیان میکند که «تاریخی برای خود ندارند اما فقط جزئی از جریان تاریخ طبیعی هستند.»
این به آن معنی است که بربرها برخلاف یونانیان و رمیان متمدن تاریخ نیافریدند. تاریخ برای آنان رخ میداد؛ همچنان که مثلاً برای میمونها و انساننماها رخ میدهد. این تجسم بربرها به طور کلی در طول دو هزار و اندی سال گذشته کم و بیش ثابت مانده است.
واژه «بربر» امروزه دقیقاً به همان معنی رایج در نزد رمیان به کار برده میشود؛ در توصیف هر فرد در حد فاصل بین بیفرهنگ (صدا درآوردن از دهان به هنگام خوردن و نوشیدن، رفتارهای زننده داشتن به هنگام سفر و مانند اینها) تا افراد وحشی (هر کسی در حد فاصل بین کیفقاپها و تروریستها) مشهورترین فرد بربر در فرهنگ عامیانه غربی، کونن از آفریدههای رابرت اروین هاورد نویسنده رومانهای مبتذل نام دارد.
هاورد که روماننویسی مبتذل را در دهه ۳۰ میلادی به اوج رسانده بود، شخصیت آثارش را نه فقط به شکل جنگاوری وحشی و ماهر بلکه به شکل رهبری تیزهوش و بااستعداد نشان میداد و مجسم میکرد که بر حسب نوع رمانش با زنها بسیار محترمانه رفتار میکرد و جنگ را شرارتی ضروری میپنداشت.
اما از آن دهه به بعد، کونن انسان جای خود را به کونن بربر داده است که در انواع فیلم، کتابهای فکاهی، تلویزیون و بازیهای ویدئویی حضور دارد. او یک جنایتکار روانی یک بعدی و آدمکش، شمشیرزنی ماهر، همیشه بیقرار و تشنه جنگیدن است.
یک بانک آمریکایی اخیراً مجموعهای از آگهیهای تلویزیونی پخش کرده است که در آنها دشمن مرگآفرین مشتریان آینده خود – بانکهایی که نرخهای بالا از مردم میگیرند – را به شکل بربرهایی با لباس چرمین نشان میدهد که عنان اختیار از دست داده و به خیابانهای حومه و حیاطهای خلوت خانههای مردم یورش میآورند.
یک اشتباه دیگر درباره بربرهای ژرمن که در طول سدههای گذشته رواج یافتتمایل به دستهبندی یکجای تمام قبایل ژرمن بر اساس این فرض بود که بربر ها هیچ فرقی با هم ندارند.
▲با این حال گوتها و عموزادههای بربرشان هرگز نتوانستهاند پوست شهرت تاریخی خود - یعنی وحشیگری - را از تن به در آورند و دورخود بریزندبزدایند. قبایل ژرمن از روزگار رم باستان تا روزگار ما، به شکل جانورانی نیمه تکاملیافته و غیر متمدن معرفی شدهاند که خوراکشان گوشت قرمز ناپخته بوده است، روابط جنسی آشفته با یکدیگر داشتهاند و با شمشیر به عابران یورش میبردهاند.
تاسیست مورخ و پژوهندگان معاصرش - و البته پژوهندگان در روزگار ما - معمولاً از بربرها به عنوان یگ گروه واحد سخن میگویند؛ آن هم در زمانی که قبایل ساکن در اروپای شمالی با وجود تشابهات بسیاری که با هم داشتند، از دیدگاه رسوم و اعمال مذهبی و سنتهای اجتماعی،آیینهای تدفین مردگان و روشهای اداری و سیاسی، بسیار گوناگون و با هم متفاوت بودند.
در آستانه دوره مهاجرتهامهاجرت قبایل شمالی (۷۰۰-۳۰۰ میلادی) و حتی در سراسر آن دوره که با اوجگیری یورش قبایل شمالیآنها به درون امپراتوری رم و سرزمینهای مجاور آن مقارن است،آن، شکاف بین آن قبایل شمالی ژرفتر شد. قبایل مختلف هدفهایی متفاوت در برخورد با امپراتوری رم داشتند ولی گوتها به علت اشتیاقی که به آشتی با رمیان و پذیرفته شدن نزد آن امپراتوری داشتند، با قبایل دیگر فرق میکردند.
== منابع ==
|