هنر پیمانهای، هنر مقایسهای یا هنر مدولار (Modular art) از اتصال واحدهای استاندارد (مدولها) به منظور ایجاد ترکیبی بزرگتر با اجزاء سازنده پیچیده تر، تشکیل میشود. در برخی از کارها، واحدها میتواندد حذف یا جدا شده و یا همان ساختار برای کار جدیدی که از فرم اولیه متفاوت است و یا پیامد پیکره بندی به دست آمدهاست به کار برده شود.
هنر مقایسه ای یا مدولار
این هنر از اتصال واحدهای استاندارد (مدول ها) به منظور ایجاد ترکیبی بزرگر با اجزاء سازنده پیچیده تر ، تشکیل می شود. در برخی از کارها ، واحدها می تواندد حذف یا جدا شده و یا همان ساختار برای کار جدیدی که از فرم اولیه متفاوت است و یا پیامد پیکره بندی به دست آمده است به کار برده شود.
== خاستگاه و منشاء ==
به طور تاریخی موارد تغییر پذیر هنر از [[زمان رنسانس]] وجود داشتند . برا یمثال در عکس 3۳ قاب " «باغ شادی هایشادیهای زمینی"» توسط [[هیرونمنس]] همانند [[ایسناهیم التراپیز]] توسط [[متیاس گرانوالد]] که در ان جابجایی نقش و نگار می تواندمیتواند مورد بازبینی و هماهنگی با مفاهیم قابل تغییر در سالنامه وابسته به کلیسا قرار دارد.
==هنر مدولار در قرن بیستم ==
== هنر پیمانهای در قرن بیستم ==
در اغاز نیمه اول قرن بیستم تعدادی از هنرمندان معاصر به دنبال امیختن تکنیک های جنبشی و وارد کردن آن به درون کار خود بودند و این تلاشی بود که بر اساس آن می خواستند بر طبیعت استاتیکی (یکنواخت) هنر فائق آمیز .
در اغاز نیمه اول قرن بیستم تعدادی از هنرمندان معاصر به دنبال امیختن تکنیکهای جنبشی و وارد کردن آن به درون کار خود بودند و این تلاشی بود که بر اساس آن میخواستند بر طبیعت استاتیکی (یکنواخت) هنر فائق آمیز.
[[الکساندر چالز ]]به دنبال شناخت پویای فیزیکی در هنرهای بصیری پرداخت که این پتانسیل را داشته باشند که به پیوسته در سراسر جنبش (تحرکات)همیشگی تغییر کند ، و برخی اوقات این واقعه بدون حضور مستقیم بشر اتفاق بیافتد.
[[الکساندر چالز]] به دنبال شناخت پویای فیزیکی در هنرهای بصیری پرداخت که این پتانسیل را داشته باشند که به پیوسته در سراسر جنبش (تحرکات) همیشگی تغییر کند، و برخی اوقات این واقعه بدون حضور مستقیم بشر اتفاق بیافتد.
[[جین تنگلی]] که تلاش برای تولید یک ماشین هنری خود –مخرب دست زد که شاید حالات نهایی تغییر پذیری هنر را ارائه می دهد که می شود گفت که این حالت ف با ریشه کن کردن کلی همراه است.
[[جین تنگلی]] که تلاش برای تولید یک ماشین هنری خود –مخرب دست زد که شاید حالات نهایی تغییر پذیری هنر را ارائه میدهد که میشود گفت که این حالت ف با ریشه کن کردن کلی همراه است.
[[ویکتور واسارلی ]] در قطعنامه ای در 1995 در پاریس عنوان کرد که آن کار هنری بایستی قابل تکثیر و تکرار شدنی در سریهای مختلف و متعدد باشد. به تازگی ، این نظریه وجود دارد که نیازی نیست که [[هنر بصری]] به تنهایی در مفاهیم ثابت ابدی درک شود ، مفاهیمی که هدف آنها در بدنه عملکرد و ساختار هنر و با مزیت و یا کیفیت های موقتی قرار داده شده اند . <ref>See "Modularity in the arts" in [[Modularity]].</ref>
[[ویکتور واسارلی]] در قطعنامهای در ۱۹۹۵ در پاریس عنوان کرد که آن کار هنری بایستی قابل تکثیر و تکرار شدنی در سریهای مختلف و متعدد باشد. به تازگی، این نظریه وجود دارد که نیازی نیست که [[هنر بصری]] به تنهایی در مفاهیم ثابت ابدی درک شود، مفاهیمی که هدف آنها در بدنه عملکرد و ساختار هنر و با مزیت و یا کیفیتهای موقتی قرار داده شدهاند.<ref>See «Modularity in the arts» in [[Modularity]].</ref>
==طراحی صنعتی و سبک معماری ==
== طراحی صنعتی و سبک معماری ==
[[Image:Pfarrkirche Liesing - Erwin Hauer Design 3.JPG|thumb|alt=An architectural screen by Erwin Hauer.|An architectural screen by Erwin Hauer.]]
هنر مدولار وارد فهرست بلندبالای هنر مدرن با نظم و قوانین طراحی صنعتی و معماری می شودمیشود. معمار بلژیکی [[هرمن د کونین]] یک گروه از هم وطنانش را به منظور خلق یکی از تولیدات سیستم مدولار مربوط به سری cubex kitchen مربوط به سال 1932۱۹۳۲ قرار داد.
سرس هاسرسها شامل تولیدات همگون و یکنواخت و منفعتی بودند که قابلیت ترکیب و تنظیم یافتن برای ایجاد یک ترکیب محدود تر برای ایجاد یک مکان از هر اندازه ایاندازهای را داشتند. طرح نیویورکی [[گیلبرت روده]] در سالهای 1930۱۹۳۰ تا 1940۱۹۴۰ قطعاتی را به منظور تولید واحدهای استاندارد فراهم کرد .
خط تولید گروه صنعتی او در سال 1942 به راه افتاد و شباهت بسیاری به سیستم نوآوری شگرفی داشت که به مبلمان اداری شباهت داشت.
تنها یک سال قبل چالز ایمز و سارین برای شرکت [[ردلیون]] مبلمان داخلی مدولار را تهیه کردند و در نتیجه کارشان با موزه هنرهای مدرن نیویورک در ارتباط بودند. درسال 1950 [[هرمن میلر]] به کمک چالز و [[رای]] یک تولید خیلی موفقیت آمیز را به عنوان واحد شیب و دیوار تولید تولید کردند که هنوز کاربرد دارد.
هنر مدول بهره مند از تاریخ طولانی معماری کشورها می باشد. در معماری عهد باستان معماران مقدمتاً از اصول مدولار بهره برده اند که به عنوان واحد اندازه گیری راهنما در نسبت پلان و ارتفاع بوده است.
نویسنده و معمار رومی [[ویتروویتیوس]] ، روشها مدولار را به عنوان شرحی از نظام [[معماری کلاسیک]] و ترکیب هنری ساختمان ها در رساله اش با عنوان " ده کتاب در معماری " یاد می کند که ان کتاب به عنوان تنها متن کامل معماری است که از عهد باستان باقی مانده است. معماران عهد رونسانس سیستم VITRNVIAN را جاودانی کردند و به عنوان سنتی که تا به امروز برقرار است . در معماری مدرن ، مدول به عنوان ابزار طراحی مورد استفاده قرار گرفته است.
خط تولید گروه صنعتی او در سال ۱۹۴۲ به راه افتاد و شباهت بسیاری به سیستم نوآوری شگرفی داشت که به مبلمان اداری شباهت داشت.
==گرایش به ساخت و ساز مدولار==
تنها یک سال قبل چالز ایمز و سارین برای شرکت [[ردلیون]] مبلمان داخلی مدولار را تهیه کردند و در نتیجه کارشان با موزه هنرهای مدرن نیویورک در ارتباط بودند. درسال ۱۹۵۰ [[هرمن میلر]] به کمک چالز و [[رای]] یک تولید خیلی موفقیت آمیز را به عنوان واحد شیب و دیوار تولید تولید کردند که هنوز کاربرد دارد.
شروع ترکیب تقاطعی و همزمان پیکره سازی مدولار و معماری در 1950 در کار مشترک[[ نرمان کالبرگ ]]، [[مالکوم لیلند ]] و [[هائور]] اتفاق افتاد.
هنر مدول بهرهمند از تاریخ طولانی معماری کشورها میباشد. در معماری عهد باستان معماران مقدمتاً از اصول مدولار بهره بردهاند که به عنوان واحد اندازهگیری راهنما در نسبت پلان و ارتفاع بودهاست.
هر 3 این ها در یک کار اشتراک داشتند که سازه ای با ساختار تکرار شونده و انگیزه مدولار از بتن تولید کردند . فضاهای مشبکی در این سازه به کار گرفته شد که فکر ساختاری داشتند و فضای ظاهری را تقسیم می کردند ، نور را عبور داده و یک جذابیت بصری به سازه می داد.
نویسنده و معمار رومی [[ویتروویتیوس]]، روشها مدولار را به عنوان شرحی از نظام [[معماری کلاسیک]] و ترکیب هنری ساختمانها در رساله اش با عنوان «ده کتاب در معماری» یاد میکند که ان کتاب به عنوان تنها متن کامل معماری است که از عهد باستان باقی ماندهاست. معماران عهد رونسانس سیستم VITRNVIAN را جاودانی کردند و به عنوان سنتی که تا به امروز برقرار است. در معماری مدرن، مدول به عنوان ابزار طراحی مورد استفاده قرار گرفتهاست.
کار آنها با عنوان modular costructivism یاد می شود که نشان دهنده روش ترکیبی و نیز زمینه معمارگونه آن نیز می باشد و در ادامه هر خلق به تنهایی به طور پیکره ای مدولار و شماتیک تا سال 1960 بعد از دیگری ماند.
==مدولاریستی در هنرهای زیبا==
"[[نقاشی سفید]]" [[روبرت روزنبرگ]] در سال 1951 تنها شامل 4 گوشه سفید بود که هندسه آنها به گونه ای بود که به هم قفل شده اند و این جزء اولین ظهور است مدولاریستی با عنوان مستقل در هنر بود . روزنبرگ در همان سال این فرمت را با ساختارهای فرمت 3 و 7 صفحه ای کشف کرد . نظم خطی پانل های مستطیلی در این گونه عنوان کننده پتانسیل نامحدود تکراری است .تجرد آرام این کرباسها نشانه ظهور مدولاریتی تکامل یافته از هنر[[ میمیلالیست]] دهد 1960 می باشد . در طول زمان کارهای پرقدرتی از [[تونی اسمیت]], [[سل لوییت ]]و [[دن فلاوین]] و [[دونالد جاد]] در این باره ارائه شد و به طور ویژه و خاص ، کارهای اسمیت به عنوان کلید فهم انتقال مدولاریتی از ابزرا ترکیبی و تولیدی به تحقیق هنری گسترده ای حقوق خودش می باشد .
== گرایش به ساخت و ساز مدولار ==
[[Image:Minneapolis14.jpg|thumb|alt=Tony Smith, sculpture. Minneapolis, Minnesota.|Tony Smith, sculpture. Minneapolis, MN.]]اسمیت تخصص خودش را به عنوان طراح معماری شروع کرد و برای اموزش بیشتر او خودش را کار آموز [[فرنک لوئید رایت ]]به مدت دو سال از شروع 1983 قرار داد. واز او یاد گرفت که چگونه سیستم مدولار را در تولید طراحی معماری برای کاربردی دو بعدی و سه بعدی به کار ببندد و این روش را رد ساختمان ها و طراحی داخلی انها به کار برد. در رابطه با رایت ، علاقه بندی به طراحی مدولار از آشنایی او با معماری سنتی ژاپنی نیز نشأت می گیرد. خانه [[حنا رایت ]]در سال 1937 نمونه روشی از ساختمان اربابی با طرح مدرن مدولار در ابعاد چندگونه ای است. فرم زوایای برخوردی از مدولهای [[هگزاگونال]] ساخته شده است که معرف پلان کف و اجزاء متنوع قائم هستند.
شروع ترکیب تقاطعی و همزمان پیکره سازی مدولار و معماری در ۱۹۵۰ در کار مشترک [[نرمان کالبرگ]]، [[مالکوم لیلند]] و [[هائور]] اتفاق افتاد.
استفاده از رایت از هگزاگونال به هیچ وجه انتخاب زیباشناختی مستبدانه ای نبود اما مثالی از چگونگی ریشه معماری او در طبیعت با ترسیم از فرم و اصول که ساختار لانه زنبوری دارد و باعث می شود که مطلوب ترین ارائه از طراحی مدولار در این شکل مشخص گردد.
هر ۳ اینها در یک کار اشتراک داشتند که سازهای با ساختار تکرار شونده و انگیزه مدولار از بتن تولید کردند. فضاهای مشبکی در این سازه به کار گرفته شد که فکر ساختاری داشتند و فضای ظاهری را تقسیم میکردند، نور را عبور داده و یک جذابیت بصری به سازه میداد.
این پروژه گاهاً به نام پروژه [[خانه زنبور عسل ]] نامیده می شود. اسمیت با به کار گیری هگزاگون (6 ضلعی) و دیگر اجزاه هندسی در امور معماری خودش به کار گرفت و پیکر سازی اش را در سال های آغازین 1960 انجام داد.
کار آنها با عنوان modular costructivism یاد میشود که نشان دهنده روش ترکیبی و نیز زمینه معمارگونه آن نیز میباشد و در ادامه هر خلق به تنهایی به طور پیکرهای مدولار و شماتیک تا سال ۱۹۶۰ بعد از دیگری ماند.
جدا از کارهای برنامه ریزی شده و نیازهای گسترده ی کار معماری او ، کار [[پیکر تراشی]] اسمیت دارای 3 بعدی بود که خروجی های مدولار آن بدون هیچ شریک عملی و با هدف تفکر و تامل زیبا شناختی صورت گرفت .
مشخصاً اسمیت خودش به طور دستی به سر هم کردن نمونه آخر پیکره تراشی اش نپرداخت. در عوض از شرکت های خواست که دارای افراد ماهرانه با تخصص [[آهنگری]] بودند ، و او کسی بود که تابلو مدلهای خودش را فروخت تا بتواند هزینه طراحی را فراهم کند. این وجه از کار او را یک معمار بیان می کند، کسی که به طور عادی طراحی کرده اما دید هنری ندارد. این طراحی به ایده هنر مدولار به عنوان یک سیستم تولیدی که تصمیم گیرنده اصلی است فعالیت خلاقانه تعریف می شود . و نهایتاً با تفکر تلویحی مدولار این اندیشه استحکام می یابد که تامین مدولار (اجزا) در یک سیسم مدولار بایستیبی نهایت باشد و بایستی که این قطعات بیشتر از قطعات هنری ، صنعتی باشند تا برای سیستم قابل فهم باشند .(زنبورعسل در شش ضلعی ها به طور ذاتی سیار صنعتی عمل می کند به طوریکه تولید سلولهای 6 گوشه هیچ گاه پایان نمی یابد).
== مدولاریستی در هنرهای زیبا ==
کار اسمیت و نهاد مدرسه ای [[مینیمالست]] دارای بیشترین وسعت اکتشافات مدولار در هنر قبل از هزاره بوده است. هرچند که اکتشافات در هنر تغییر پذیر هستند. ساختارهای متحرک و دیگر اجزاء جنبشی مدولار نیستند و کار مدولار هنرمندان مینیمالست نیمه قرن جزء مواردی استثنا تغییر یافتنی نیست .
«[[نقاشی سفید]]» [[روبرت روزنبرگ]] در سال ۱۹۵۱ تنها شامل ۴ گوشه سفید بود که هندسه آنها به گونهای بود که به هم قفل شدهاند و این جزء اولین ظهور است مدولاریستی با عنوان مستقل در هنر بود. روزنبرگ در همان سال این فرمت را با ساختارهای فرمت ۳ و ۷ صفحهای کشف کرد. نظم خطی پانلهای مستطیلی در این گونه عنوان کننده پتانسیل نامحدود تکراری است. تجرد آرام این کرباسها نشانه ظهور مدولاریتی تکامل یافته از هنر [[میمیلالیست]] دهد ۱۹۶۰ میباشد. در طول زمان کارهای پرقدرتی از [[تونی اسمیت]]، [[سل لوییت]] و [[دن فلاوین]] و [[دونالد جاد]] در این باره ارائه شد و به طور ویژه و خاص، کارهای اسمیت به عنوان کلید فهم انتقال مدولاریتی از ابزرا ترکیبی و تولیدی به تحقیق هنری گستردهای حقوق خودش میباشد.
[[Image:Minneapolis14.jpg|thumb|alt=Tony Smith, sculpture. Minneapolis, Minnesota.|Tony Smith, sculpture. Minneapolis, MN.]]اسمیت تخصص خودش را به عنوان طراح معماری شروع کرد و برای اموزش بیشتر او خودش را کار آموز [[فرنک لوئید رایت]] به مدت دو سال از شروع ۱۹۸۳ قرار داد. واز او یاد گرفت که چگونه سیستم مدولار را در تولید طراحی معماری برای کاربردی دو بعدی و سه بعدی به کار ببندد و این روش را رد ساختمانها و طراحی داخلی انها به کار برد. در رابطه با رایت، علاقه بندی به طراحی مدولار از آشنایی او با معماری سنتی ژاپنی نیز نشأت میگیرد. خانه [[حنا رایت]] در سال ۱۹۳۷ نمونه روشی از ساختمان اربابی با طرح مدرن مدولار در ابعاد چندگونهای است. فرم زوایای برخوردی از مدولهای [[هگزاگونال]] ساخته شدهاست که معرف پلان کف و اجزاء متنوع قائم هستند.
استفاده از رایت از هگزاگونال به هیچ وجه انتخاب زیباشناختی مستبدانهای نبود اما مثالی از چگونگی ریشه معماری او در طبیعت با ترسیم از فرم و اصول که ساختار لانه زنبوری دارد و باعث میشود که مطلوب ترین ارائه از طراحی مدولار در این شکل مشخص گردد.
این پروژه گاهی به نام پروژه [[خانه زنبور عسل]] نامیده میشود. اسمیت با به کار گیری هگزاگون (۶ ضلعی) و دیگر اجزاه هندسی در امور معماری خودش به کار گرفت و پیکر سازی اش را در سالهای آغازین ۱۹۶۰ انجام داد.
جدا از کارهای برنامه ریزی شده و نیازهای گستردهٔ کار معماری او، کار [[پیکرتراشی]] اسمیت دارای ۳ بعدی بود که خروجیهای مدولار آن بدون هیچ شریک عملی و با هدف تفکر و تامل زیبا شناختی صورت گرفت.
مشخصاً اسمیت خودش به طور دستی به سر هم کردن نمونه آخر پیکره تراشی اش نپرداخت. در عوض از شرکتهای خواست که دارای افراد ماهرانه با تخصص [[آهنگری]] بودند، و او کسی بود که تابلو مدلهای خودش را فروخت تا بتواند هزینه طراحی را فراهم کند. این وجه از کار او را یک معمار بیان میکند، کسی که به طور عادی طراحی کرده اما دید هنری ندارد. این طراحی به ایده هنر مدولار به عنوان یک سیستم تولیدی که تصمیم گیرنده اصلی است فعالیت خلاقانه تعریف میشود؛ و نهایتاً با تفکر تلویحی مدولار این اندیشه استحکام مییابد که تامین مدولار (اجزا) در یک سیسم مدولار بایستیبی نهایت باشد و بایستی که این قطعات بیشتر از قطعات هنری، صنعتی باشند تا برای سیستم قابل فهم باشند.(زنبورعسل در شش ضلعیها به طور ذاتی سیار صنعتی عمل میکند به طوریکه تولید سلولهای ۶ گوشه هیچگاه پایان نمییابد).
کار اسمیت و نهاد مدرسهای [[مینیمالست]] دارای بیشترین وسعت اکتشافات مدولار در هنر قبل از هزاره بودهاست. هرچند که اکتشافات در هنر تغییر پذیر هستند. ساختارهای متحرک و دیگر اجزاء جنبشی مدولار نیستند و کار مدولار هنرمندان مینیمالست نیمه قرن جزء مواردی استثنا تغییر یافتنی نیست.
== شرکت خلاقیت در هنر مدولار ==
یک مکتب فکری برآمده از ایالات متحده از فرهنگ قرن ۲۱ که برهم ترازی هنر مدولار با شخصیت فرا صنعتی تاکید دارد و مخالف مفاهیم سنتی هنر است.
ویژگی اصلی پس از صنعت گرایی تا حد زیادی توسط نظریهپرداز دانیال بل در کتابش ۱۹۷۳ به عنوان آمدن، جامعه فراصنعتی تعریف شده است؛ که شامل: ظهور یک اقتصاد خدماتی در یک محل ساخت، برتری اجتماعی و اقتصادی از کلاسهای خلاق، فنی و حرفهای، محل مرکزی دانش نظری به عنوان چشمهای از نوآوری، نفوذ قوی فن آوری در زندگی روزمره و سطوح بالایی از [[شهرنشینی]] میباشد.
به نظر میرسد هنر مدولار برای همزمان سازی کامل چند تا از این معیارها میباشد. به عنوان مثال تحول انجام شده با دست باعث گشایش و امکانپذیری هنر [[شرکت خلاق]] میشود؛ که در آن گردآورنده یا کاربر با منشا هنرمند مدولار همکاری میکرد تا به طور مشترک ظاهر اثر هنری را تعیین کند.
این پیش فرض وجود دارد که افراد خلاق قادر و علاقه مند در خدمت چنین نقشی هستند [[تکامل جمعیتی]] که پیش از این در زمان بل در جریان بود در آثاری همچون ریچارد فلوریدا رایس از طبقه خلاق بودهاست، که پس از آن مورد مطالعه قرار گرفت.
شرکت ایجاد شده با سفارشی سازی انبوه پیوند نزدیکی دارد. یک مدل تولیدی که ترکیبی از فرصتها برای شخصی سازی فردی با تولید انبوه میباشد. هنر مدولار و سهم سفارشی سازی توده انبوهی از مردم را در تلفیق دو ویژگی متضاد به اشتراک میگذارد.
از یک طرف همانطور که قبلا توضیح داده شد تصور کلی از پیمانهای بودن دلالت بر تدارک بی حد و حصر از ماژولهای مشابهاست که تنها مانند تولید صنعتی میتواند تامین کند، از سوی دیگر توانایی فردی برای ترتیب دوباره این ماژولها در اثر هنری بستگی به معیارهای زیبایی شناسی و تزریق دوباره ذهنی و منحصرا انسان به عمل خلاق اهمیت میدهد.
سفارش سازی انبوه تنها خودش ممکن است با ظهور [[کامپیوتر]] و یک نوع نرمافزار شناخته شده به عنوان پیکربندی ساخته شده باشد. پیکر بندی یک ابزار نرمافزاری است که توسط خریدار برای پیکر بندی یک محصول از گزینههای ساخته شده میباشد و توسط توزیع کننده در دسترس میباشد.
هدف از ساخت یک اثر هنری پیمانهای بر روی صفحه نمایش که تا حد زیادی میتواند طراحی مونتاژ مودولار را آسان کند با اجازه دادن به کاربر برای مطالعه گزینههای طراحی به سرعت بیشتر و در عمق بسیار بیشتر نسبت به استفاده از روش آنالوگ اعمال میشود.
زمانی که طراحی ایجاد میشود سپس یک فایل کامپیوتری به سرعت نور ارسال میکند به تسهیلات ساخت جایی که در آن تجهیزات [[ربات]] کنترل تولید شی با توجه به مشخصاتش است.
نه تنها این، با کمک کامپیوتر تولید (CAM) اجازه میدهد برای سفارشی سازی تولید انبوه اشیاء همچنین سطح بسیار بالاتری از دقت و مناسب بودن، کیفیت مهم را برای ماژولها قادر میسازد تا به طور فیزیکی به هم متصل شوند.
شناسایی بل از فن آوری به عنوان یک محور مرکزی زندگی پس از صنعتی است که تاکید بر در هم پیچیده شدن [[دیجیتال]] با فهم ادراک فیزیکی از هنرهای مدولار را دارد.
==شرکت خلاقیت در هنر مدولار==
یک مکتب فکری برآمده از ایالات متحده از فرهنگ قرن 21 که بر هم ترازی هنر مدولار با شخصیت فرا صنعتی تاکید دارد و مخالف مفاهیم سنتی هنر است.
ویژگی اصلی پس از صنعت گرایی تا حد زیادی توسط نظریه پرداز دانیال بل در کتابش 1973 به عنوان آمدن ، جامعه فراصنعتی تعریف شده است.که شامل: ظهور یک اقتصاد خدماتی در یک محل ساخت، برتری اجتماعی و اقتصادی از کلاسهای خلاق، فنی و حرفه ای ، محل مرکزی دانش نظری به عنوان چشمه ای از نوآوری ، نفوذ قوی فن آوری در زندگی روزمره و سطوح بالایی از [[شهر نشینی ]]میباشد.
به نظر می رسد هنر مدولار برای هم زمان سازی کامل چند تا از این معیارها می باشد. به عنوان مثال تحول انجام شده با دست باعث گشایش و امکان پذیری هنر [[شرکت خلاق]] می شود. که در آن گردآورنده یا کاربر با منشا هنرمند مدولار همکاری می کرد تا به طور مشترک ظاهر اثر هنری را تعیین کند.
این پیش فرض وجود دارد که افراد خلاق قادر و علاقه مند در خدمت چنین نقشی هستند [[تکامل جمعیتی]] که پیش از این در زمان بل در جریان بود در آثاری همچون ریچارد فلوریدا رایس از طبقه خلاق بوده است، که پس از آن مورد مطالعه قرار گرفت.
شرکت ایجاد شده با سفارشی سازی انبوه پیوند نزدیکی دارد.یک مدل تولیدی که ترکیبی از فرصت ها برای شخصی سازی فردی با تولید انبوه می باشد.هنر مدولار و سهم سفارشی سازی توده انبوهی از مردم را در تلفیق دو ویژگی متضاد به اشتراک می گذارد.
از یک طرف همانطور که قبلا توضیح داده شد تصور کلی از پیمانه ای بودن دلالت بر تدارک بی حد و حصر از ماژول های مشابه است که تنها مانند تولید صنعتی می تواند تامین کند، از سوی دیگر توانایی فردی برای ترتیب دوباره این ماژول ها در اثر هنری بستگی به معیارهای زیبایی شناسی و تزریق دوباره ذهنی و منحصرا انسان به عمل خلاق اهمیت می دهد.
سفارش سازی انبوه تنها خودش ممکن است با ظهور[[ کامپیوتر ]]و یک نوع نرم افزار شناخته شده به عنوان پیکربندی ساخته شده باشد.پیکر بندی یک ابزار نرم افزاری است که توسط خریدار برای پیکر بندی یک محصول از گزینه های ساخته شده می باشد و توسط توزیع کننده در دسترس می باشد.
هدف از ساخت یک اثر هنری مدولار بر روی صفحه نمایش که تا حد زیادی می تواند طراحی مونتاژ مودولار را آسان کند با اجازه دادن به کاربر برای مطالعه گزینه های طراحی به سرعت بیشتر و در عمق بسیار بیشتر نسبت به استفاده از روش آنالوگ اعمال می شود.
زمانی که طراحی ایجاد می شود سپس یک فایل کامپیوتری به سرعت نور ارسال میکند به تسهیلات ساخت جایی که در آن تجهیزات [[ربات]] کنترل تولید شی با توجه به مشخصاتش است.
نه تنها این، با کمک کامپیوتر تولید (CAM) اجازه می دهد برای سفارشی سازی تولید انبوه اشیاء همچنین سطح بسیار بالاتری از دقت و مناسب بودن ،کیفیت مهم را برای ماژول ها قادر می سازد تا به طور فیزیکی به هم متصل شوند.
شناسایی بل از فن آوری به عنوان یک محور مرکزی زندگی پس از صنعتی است که تاکید بر در هم پیچیده شدن [[دیجیتال]] با فهم ادراک فیزیکی از هنر های مدولار را دارد .
روش دوباره سازنده در اروپا
در اروپا که در آن ازسال 1960 مدرسه مینیمالیست از هنرهای مدولار اغلب به عنوان یک پدیده اساسی آمریکا دیده می شود، بحث پیمانه ای بودن اغلب بر تحول آن تمرکز دارد.
به عنوان مثال بی قراری از هنر یک هسته اصلی از آرته پورا دارد.یک جنبش همزمان که در ایتالیا پدید آمده است برآن است که آثار هنری (نباید به عنوان نهاد ثابت دیده شود) اما به عنوان شی از تغییرات و حرکت به سوی (شامل زمان و فضا در یک شیوه جدید است.
در سهام موضوع انتقال پدیدارشناسی تجربه انسانی است. ) هنر است.
اخیرا هنرمند [[لدا لاس لویکن]] نقاشی های مدولار را تولید کرده است که متشکل از پانل های نقاشی متحرک در فریم های فولادی می باشد. لاس لویکن کار خود را دوبله کرده است(مدولار).
او در کار خود، تنظیمات از یک نقاشی های مدولار به منزله یک شکل از حرکت تغییر داد، ارائه نظرات تماشاگر جایگزین و تفسیرهای جایگزین، و در نتیجه هماهنگی کار ، نسبت به یک شیء ایستا به پویایی تجربه فیزیکی انسان نزدیک تر بود.
تاریخدان هنر و نظریه پرداز دنیس زاکاروپولوس این را (یک راه جدید حرکت در نقاشی) نامیدند. مفهوم هنر مدولار به کاربر اجازه می دهد به از قبل نوشتن و دوباره نوشتن یک اثر هنری که در حال حاضر توسط تنظیم دوباره قطعات آن تکمیل شده است.
بنابراین ارائه فرصت های بسیاری برای تصاویر تازه تر هنوز قابل تصور نیست. نقاشی اصلی می تواند زمینه دوباره ،آگهی به طور آزاد، آگهی بینهایت شود.
در اروپا که در آن ازسال ۱۹۶۰ مدرسه مینیمالیست از هنرهای مدولار اغلب به عنوان یک پدیده اساسی آمریکا دیده میشود، بحث پیمانهای بودن اغلب بر تحول آن تمرکز دارد.
==هنرمندان مدولار و فعالیت هایشان==
به عنوان مثال بی قراری از هنر یک هسته اصلی از آرته پورا دارد. یک جنبش همزمان که در ایتالیا پدید آمدهاست برآن است که آثار هنری (نباید به عنوان نهاد ثابت دیده شود) اما به عنوان شی از تغییرات و حرکت به سوی (شامل زمان و فضا در یک شیوه جدید است.
[Image:The Couple 1.JPG|thumb|alt=The Impossibility to Make it|Leda Luss Luyken :ModulArt, The Couple.]][[Image:The Couple 2.JPG|thumb|alt=The Possibility to Make it|Leda Luss Luyken :ModulArt, The Couple, modulation 1.]][[Image:The Couple 3.JPG|thumb|alt=A Never-ending Story|Leda Luss Luyken :ModulArt, The Couple, modulation 2.]][[Image:The Couple 4.JPG|thumb|alt=Inside-out and Upside-down|Leda Luss Luyken :ModulArt, The Couple, modulation 3.]][[Image:The Couple 5.JPG|thumb|alt=No Way to Return|Leda Luss Luyken :ModulArt, The Couple, modulation 4.]]
در سهام موضوع انتقال پدیدارشناسی تجربه انسانی است) هنر است.
===هنرمندان تجسمی ===
فعالیت در سال 1950-60 در [[منچستر]] (انگلستان) هنرمند آمریکایی میتزی کانلیف مجسمه ای متشکل از چندین بلوک در حدود دوازده اینچ مربع که او در انواع ترکیبات با هم قرارداده را توسعه داد تا یک اثر پیکرتراشی در مقیاس بزرگ به دست آورد.
اخیرا هنرمند [[لدا لاس لویکن]] نقاشیهای مدولار را تولید کردهاست که متشکل از پانلهای نقاشی متحرک در فریمهای فولادی میباشد. لاس لویکن کار خود را دوبله کردهاست (مدولار).
او آنها را به عنوان مجسمه های مدولار نامیده است. دانشگاه منچستر و [[دانشگاه موسسه منچستر علم و صنعت ]](UMIST) برخی از این آثار را به دست آورد ، اگر چه در حساب منتشر شده از کارش هیچ مراجع به آنها وجود ندارد. مجسمه ساز و [[متخصص سفالگری ]][[مالکوم لیلاند]] در سال 1954 یک سیستم [[مجسمه سازی]] مدولار مشابه بر اساس یک تک ماژول 23 اینچی بلند که میتوانست با استفاده از یک پین مرکزی به صورت عمودی رو هم چیده شود را طراحی کرد.
[[ماژول]] به طور کلی دارای بیومورفیک می باشد. طرح کلی منحنی که حاصل موج دار شدن نیم رخ می شود، زمانی که ماژول های مختلف بر بالای هر یک از دیگر قرار می گیرد. روش انباشته شدن عناصر تکراری در اطراف ، برانکاسی را به یاد می آورد"ستون انتهایی" از 1938.
او در کار خود، تنظیمات از یک نقاشیهای مدولار به منزله یک شکل از حرکت تغییر داد، ارائه نظرات تماشاگر جایگزین و تفسیرهای جایگزین، و در نتیجه هماهنگی کار، نسبت به یک شیء ایستا به پویایی تجربه فیزیکی انسان نزدیک تر بود.
شروع در سال 1970، معاصر [[لیلاند نورمن کارلبرگ]] گروهی از قالب های چاپی مربعی را تولید کرد که او آن ها را با هم بر روی یک دیوار با شبکه محکم قرار داد تصور می شد که هر چاپ به عنوان یک ماژول مستقل باشد سپس تماشاگر دعوت به چرخش و یا انباشتگی آنها را برای تولید تصاویر ترکیبی جدید می شود کیفیت انتزاعی چاپ ها فرصت خلاقیت را افزایش می دهد. جهت گیریشان دوباره تا آنجا که آنها غیر جهت دار و هندسی در وابستگی شوند.
تاریخدان هنر و نظریهپرداز دنیس زاکاروپولوس این را (یک راه جدید حرکت در نقاشی) نامیدند. مفهوم هنر مدولار به کاربر اجازه میدهد به از قبل نوشتن و دوباره نوشتن یک اثر هنری که در حال حاضر توسط تنظیم دوباره قطعات آن تکمیل شدهاست.
لدا لاس لایکن هنرمند مفهومی متولد یونان در ابتدا به عنوان یک معمار آموزش دیده بود، از سال 1960 کاوشگر پیمانه ای در میان نقاشی بوده است او در محل کار خود پانل های بوم نقاشی استاندارد به عنوان ماژول بر روی یک قاب فولادی نصب کرده است.که در آن آنها می توانند حرکت و چرخش کنند.
بنابراین ارائه فرصتهای بسیاری برای تصاویر تازه تر هنوز قابل تصور نیست. نقاشی اصلی میتواند زمینه دوباره، آگهی به طور آزاد، آگهی بینهایت شود.
== هنرمندان مدولار و فعالیت هایشان ==
[Image:The Couple ۱.JPG|thumb|alt=The Impossibility to Make it|Leda Luss Luyken :ModulArt, The Couple.]][[Image:The Couple 2.JPG|thumb|alt=The Possibility to Make it|Leda Luss Luyken :ModulArt, The Couple, modulation 1.]][[Image:The Couple 3.JPG|thumb|alt=A Never-ending Story|Leda Luss Luyken :ModulArt, The Couple, modulation 2.]][[Image:The Couple 4.JPG|thumb|alt=Inside-out and Upside-down|Leda Luss Luyken :ModulArt, The Couple, modulation 3.]][[Image:The Couple 5.JPG|thumb|alt=No Way to Return|Leda Luss Luyken :ModulArt, The Couple, modulation 4.]]
=== هنرمندان تجسمی ===
فعالیت در سال ۱۹۵۰-۶۰ در [[منچستر]] (انگلستان) هنرمند آمریکایی میتزی کانلیف مجسمهای متشکل از چندین بلوک در حدود دوازده اینچ مربع که او در انواع ترکیبات با هم قرارداده را توسعه داد تا یک اثر پیکرتراشی در مقیاس بزرگ به دست آورد.
او آنها را به عنوان مجسمههای مدولار نامیدهاست. دانشگاه منچستر و [[دانشگاه موسسه منچستر علم و صنعت]] (UMIST) برخی از این آثار را به دست آورد، اگر چه در حساب منتشر شده از کارش هیچ مراجع به آنها وجود ندارد. مجسمهساز و [[متخصص سفالگری]] [[مالکوم لیلاند]] در سال ۱۹۵۴ یک سیستم [[مجسمهسازی]] مدولار مشابه بر اساس یک تک ماژول ۲۳ اینچی بلند که میتوانست با استفاده از یک پین مرکزی به صورت عمودی رو هم چیده شود را طراحی کرد.
[[ماژول]] به طور کلی دارای ریخت زیستی میباشد. طرح کلی منحنی که حاصل موج دار شدن نیم رخ میشود، زمانی که ماژولهای مختلف بر بالای هر یک از دیگر قرار میگیرد. روش انباشته شدن عناصر تکراری در اطراف، برانکاسی را به یاد میآورد «ستون انتهایی» از ۱۹۳۸.
شروع در سال ۱۹۷۰، معاصر [[لیلاند نورمن کارلبرگ]] گروهی از قالبهای چاپی مربعی را تولید کرد که او آنها را با هم بر روی یک دیوار با شبکه محکم قرار داد تصور میشد که هر چاپ به عنوان یک ماژول مستقل باشد سپس تماشاگر دعوت به چرخش و یا انباشتگی آنها را برای تولید تصاویر ترکیبی جدید میشود کیفیت انتزاعی چاپها فرصت خلاقیت را افزایش میدهد. جهت گیریشان دوباره تا آنجا که آنها غیر جهت دار و هندسی در وابستگی شوند.
لدا لاس لایکن هنرمند مفهومی متولد یونان در ابتدا به عنوان یک معمار آموزش دیده بود، از سال ۱۹۶۰ کاوشگر پیمانهای در میان نقاشی بودهاست او در محل کار خود پانلهای بوم نقاشی استاندارد به عنوان ماژول بر روی یک قاب فولادی نصب کرده است؛ که در آن آنها میتوانند حرکت و چرخش کنند.
در ایالات متحده، موشه الیملچ چیزی را خلق کرد که او آن را (ساخت و ساز مکعب) نامید.
این گروه بندی هایبندیهای متعدد از حدود مکعب سه اینچ در داخل جیب در قالب جعبه سایه تنظیم شده استشدهاست. در هر مکعب او نقاشی در زمینه هایزمینههای رنگ روشن و الگوهای انتزاعی با دقتدقت، ،کنترلکنترل ضربه قلم مو، اعمال شده استشدهاست. مانند کارلس برگ، الیملچ سپس از بیننده دعوت می شود میشود به تغییر مکان دادن هریک یا تمامی مکعب هامکعبها برای نمایش یکی از شش طرف خود، که هر کدام از آن هاآنها در یک الگوی مختلف رنگ شده اندشدهاند.
برگزاری نمایشگاه از سال 1980۱۹۸۰ الیملیچ در درجه اول در [[گالری کالیفرنیا]] به نمایش گذاشت و اثر ارائه شده اش در فروشگاه هایفروشگاههای طراحی چندین موزه نیز هست. نمونه کارها یکی دیگر از هنر هایهنرهای تعاملی مدولار برای ART از استودیو میمیآید؛ و معماری، یک شرکت مستقر در نیویورک به ریاست [[دونالد راتنر]] میباشد. راتنر هنرهای مدولار در رسانهها از مجسمهسازی دیوار، نقاشی چرخشی، پردههای نقش دار، تصاویر پس زمینه هنرمندان و کتابهای هنرمندان را طراحی آیدکردهاست.
برای آوردن کار خود و دیگر (معماران) به بازار، راتنر A.R.T را پایهگذاری کرد.(هنر افکار) نمای هنر برروی همکاری خلاق و مدولار متمرکز شدهاست. راتنر در نوشتههایش بر روی جنبههای فرا صنعتی از جدیدترین روند در هنرهای مدولار تاکید کردهاست.<ref>Florida, Richard. ''The Rise of the Creative Class and How It's Transforming Work, Leisure and Everyday Life''. Basic Books, ۲۰۰۲.</ref>اختراع و ابداع اصطلاح (سیستم صنعتی جدید) به معنی سفارشی سازی انبوه، تولید در تقاضا، نوآوری باز، طراحی همکاری خلاق، دور ساخت، رباتیک و فن آوریهای دیگر هدایت کامپیوتری که دوباره تعریف میکنند که چگونه همه چیز در بازار جهانی ساخته شدهاست.
و معماری، یک شرکت مستقر در نیویورک به ریاست [[دونالد راتنر]] می باشد. راتنر هنر های مدولار در رسانه ها از مجسمه سازی دیوار، نقاشی چرخشی، پرده های نقش دار، تصاویر پس زمینه هنرمندان و کتاب های هنرمندان را طراحی کرده است.
برای آوردن کار خود و دیگر (معماران) به بازار، راتنر A.R.T را پایه گذاری کرد.(هنر افکار) نمای هنر برروی همکاری خلاق و مدولار متمرکز شده است. راتنر در نوشته هایش بر روی جنبه های فرا صنعتی از جدیدترین روند در هنرهای مدولار تاکید کرده است.<ref>Florida, Richard. ''The Rise of the Creative Class and How It's Transforming Work, Leisure and Everyday Life''. Basic Books, 2002.</ref>اختراع و ابداع اصطلاح (سیستم صنعتی جدید) به معنی سفارشی سازی انبوه، تولید در تقاضا، نوآوری باز، طراحی همکاری خلاق، دور ساخت، رباتیک و فن آوری های دیگر هدایت کامپیوتری که دوباره تعریف می کنند که چگونه همه چیز در بازار جهانی ساخته شده است.
=== آهنگسازان ===
===آهنگ سازان===
پیمانه ایپیمانهای بودن در موسیقی را می توانمیتوان به عنوان آوردن دو عنصر کلیدی از ترکیب موسیقی و فیلم به دنیای نقاشی دید. تنوع موضوع و حرکت درون یک عکس. به همین دلیل بسیاری از آهنگسازان معاصر میناس بربوداکیس قسمت سوم از سه گانهسهگانه روآل خود برای پیانو و الکترونیک به روش مدولار اختصاص داده انددادهاند.
آهنگساز ایتالیایی و نظریه پرداز هنری استفانو واگنینی یک نظریه از ترکیب منبع باز مبتنی بر تجمع مدولار توسعه داده است. مفهوم کار موسیقی از هنر، بودن چیزی بسته، محدود و بی حرکت است و به نفع یک فرایند واحدهای متعدد از بین می رود که در اصل به یک ترکیب برای تبدیل شدن به بی نهایت اجازه می دهد.
آهنگساز ایتالیایی و نظریهپرداز هنری استفانو واگنینی یک نظریه از ترکیب منبع باز مبتنی بر تجمع مدولار توسعه دادهاست. مفهوم کار موسیقی از هنر، بودن چیزی بسته، محدود و بی حرکت است و به نفع یک فرایند واحدهای متعدد از بین میرود که در اصل به یک ترکیب برای تبدیل شدن به بینهایت اجازه میدهد.
از جمله ترکیبات مختلف در اروپا،آمریکای جنوبی، آسیا و در شمال آمریکا انجام شده و از طریق کنفرانس در اروپا مورد بحث قرار گرفت. این رویکرد یک آکادمیک شد که در [[دانشگاه غرب گرجستان]] و مرکز هنرهای فرهنگی کرولتون، تگزاس در ایالات متحده آمریکا مورد بحث قرار گرفت.نویسنده، نقاش، و نظریه پرداز هنر، جیان روگرو مانزونی پیمانه ای از ساخته های واگنینی را به عنوان "موجودیتی دایره ای مانند ، آثار او تمام نشده است، اما صرفا برای صدای جدید محرک می باشد".
از جمله ترکیبات مختلف در اروپا، آمریکای جنوبی، آسیا و در شمال آمریکا انجام شده و از طریق کنفرانس در اروپا مورد بحث قرار گرفت. این رویکرد یک آکادمیک شد که در [[دانشگاه غرب گرجستان]] و مرکز هنرهای فرهنگی کرولتون، تگزاس در ایالات متحده آمریکا مورد بحث قرار گرفت. نویسنده، نقاش، و نظریهپرداز هنر، جیان روگرو مانزونی پیمانهای از ساختههای واگنینی را به عنوان «موجودیتی دایرهای مانند، آثار او تمام نشدهاست، اما صرفا برای صدای جدید محرک میباشد».
جنبشهای هنری مرتبط
• [[مولد هنری]]
• [[مینیمالیسم]]
• [[سریال هنری]]
• [[سیستم هایسیستمهای هنری]]
• [[هنر مفهومی]]
== منابع ==
<references />
ترجمه از ویکی پدیاویکیپدیا انگلیسی [[Modular art]]
|