| starring = [[ارولبازیل فلینراتبون]]{{-}}[[اولیویاارول دی هاویلندفلین]]{{-}}[[راسالیویا الکساندردو هاویلند]]{{-}}[[بازیلراس رتبونالکساندر]]
| music = [[اریک ولفگانگ کورنگلد]]
| cinematography = [[ارنست هالر]]{{-}}[[هال مور]]
سطر ۲۸ ⟵ ۲۷:
}}
'''''ناخداکاپیتان بلاد (فیلم ۱۹۳۵)''''' {{به انگلیسی|''Captain Blood''}} فیلمی به [[کارگردان|کارگردانی]] [[مایکل کورتیز]] محصول کشور ایالات متحده آمریکا است.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Captain Blood|پیوند=http://www.themoviedb.org/search?query=Captain_Blood|ناشر=The Movie Database|تاریخ بازبینی=۸ Sep ۲۰۱۳|زبان=en|کد زبان=en}}</ref>
خلاصه داستان:
در انگلستان قرن هفدهم میلادی یک پزشک ایرلندی با نام پیتر بلاد(با بازی [[ارول فلین]])به لرد گیلدوی یکی از مجروحین شورش مونموث-Monmouth Rebellion که آسیب دیده است یاری میرساند.در حین انجام وظیفه پزشکی توسط افراد پادشاه جیمز دوم دستگیرو متهم به خیانت به پادشاه جیمز دوم و درنتیجه کیفر اعدام میگردد.با تصمیم بعدی شاه جیمز دوم بلاد و دیگر شورشیان به حزایر هند غربی منتقل میشوند تا بعنوان برده بکارگرفته شوند.در بندر انگلیسی پورت رویال پیتر بلاد توسط آرابلا بیشاپ(با بازی [[اولیویا دی هاویلند]])برادرزاده زیبای فرمانده سرهنگ بیشاپ(با بازی [[لاینل اتویل]]) خریداری میشود.آرابلا که مسحور طبیعت سرکش پیتر بلاد شده است با انتخاب وی بعنوان پزشک شخصی فرماندار سعی در بهتر کردن وضعیت زندگی بلاد میکند ودر حالیکه به صورت پنهانی به حمایت از او میپردازد.بلاد و یارانش به رغم همه این الطاف آرابلا دست به کار اجرای یک نقشه فرار میشوند و در حالیکه اماده فرار هستند توسط سرهنگ بیشاپ دستگیر و محکوم به شکنجه وبردگی مجدد میشوند.حمله اسپانیائی ها به شهر پورت رویال و اشغال شهر توسط قوای اسپانیائی باعث فرار بلاد و یارانش میشود و درحالیکه سرهنگ بیشاپ شکست خورده از طرف فاتحین اسپانیائی محکوم به پرداخت باج میشود بلاد و یارانش کشتی تقریبا خالی اسپانیائی ها را با تعداد اندکی خدمه کشتی غافلگیر میکنند و کشتی اسپانیائی را متصرف میشوند.قوای اسپانیائی در حال بازگشت به کشتی هدف توپهای پیتر بلاد و یارانش که حال درکشتی هستند قرار گرفته و منهدم میشود.سرهنگ بیشاپ برای تبریک به قوای شورشی که در واقع باعث نجات پورت رویال از اسپانیائی ها شده اند به کشتی میرود و در کمال تعجب درمیابد که فاتحین کشتی کسی جز پیتر بلاد و یارانش نیستند.مذاکره کوتاه و پیشنهاد سرهنگ بیشاپ به ادامه بردگی با شرایط بهتر به پیتر بلاد و یارانش باعث دست انداخته شدنش توسط بلاد و یاران او میشود و آنها سرهنگ بیشاپ را به دریا می اندازند تا با شنا کردن خودش را به ساحل برساند.در ادامه پیتر بلاد که حال بعنوان ناخدای کشتی انتخاب شده به صورت یک دزد دریائی درآمده و زندگی سرگردانی را در دریاها به همراه یارانش آغاز میکند.شراکت پیتر بلاد با ناخدا لواسور(با بازی[[بازیل رتبون]]) باعث افزایش قدرت هر دو میشود اما این شراکت با به اسارت گرفته شدن آرابلا بیشاپ و لرد ویلابی(با بازی [[هنری استیفنسن]]) که نماینده شاه است توسط لواسور به هم میخورد. لواسور اعتقاد دارد که میتواند آرابلا و لرد ویلابی را به فرماندار در ازای 20000 قطعه طلا بفروشد و ناخدا بلاد خواهان آن است پول خرید آرابلا و لرد ویلابی را بپردازد.با وجود مخالفت لواسور ناخدا بلاد پول را پرداخت کرده ودر پی سماجت لواسوربا او مجبور به جنگیدن میشود.کشته شدن لواسور به دست ناخدا بلاد پایان شراکت این دو است. آرابلا و لرد ویلابی مورد مهمان نوازی پیتر قرار میگیرند ولی آرابلا که تصور میکند پیتر به یک دزد دریائی تبدیل شده این مهمان نوازی ناخدا بلاد را با ترشروئی پاسخ میدهد.در ادامه پیتر که از رفتار آرابلا آزرده شده است او را فرا میخواند ودر ازای باز پس گرفتن آزادی خودش آزادی آرابلا را به او بازمیگرداند.لرد ویلابی که تحت تاثیر رفتار ناخدا بلاد قرار گرفته خبر حمله قوای کشور فرانسه را به پورت رویال به اطلاع پیتر میرساند و از نبودن قوای مدافع توسط سرهنگ بیشاپ که اکنون فرماندار پورت رویال است اظهار تعجب میکند.ناخدا بلاد که اطلاعی از جنگ ندارد دلیل نبودن سرهنگ بیشاپ در محل خدمتش را تعقیب خودش توسط سرهنگ اعلام میکند وهمین سبب خشم لرد ویلابی میشود.لرد با خواندن نامه شاه که متوجه بیگناهی پیتر بلاد و دیگران شده است خواهان پیوستن ناخدا بلاد و یارانش به نیروی دریائی انگلستان و دفاع از پورت رویال میشود.ناخدا بلاد و یارانش که هنوز تصور میکنند شاه جیمز پادشاه انگلستان است گفته های لرد را مسخره کرده و اورا دست می اندازند و با نفرت اعلام میکنند که حاضرند کشتی را غرق کنند اما به جیمز خدمت نکنند.لرد متوجه اشتباه آنها شده و اعلام میکند که از دوماه پیش شاه جیمز از سلطنت خلع شده و به فرانسه پناه برده است تا آنها با حمله به انگلستان تاج و تخت اورا پس بگیرند و اکنون پادشاه انگلستان شاه ویلیام است.ناخدا بلاد و همراهانش پس از شنیدن این خبر تصمیمشان را عوض کرده و حاضر به جنگیدن زیر پرچم انگلستان و شاه جدید ویلیام میشوند.حمله بلاد و یارانش به کشتی های فرانسوی مهاجم به پورت رویال باعث شکست خوردن فرانسوی ها و آزاد شدن پورت رویال از دست آنها میشود.لرد ویلابی و ناخدا بلاد که اکنون فاتح و نجات دهنده پورت رویال و بازگرداننده این شهر به انگلستان لقب گرفته است در عمارت فرمانداری به انتظار فرماندار بیشاپ مینشینند.سرهنگ که جستجویش برای یافتن ناخدا بلاد به نتیجه نرسیده زمانی که به عمارت بازمیگرددتوسط لرد ویلابی مطلع میشود که با فرمان پادشاه از فرمانداری برکنار شده و فرماندار جدید باید در باره او که در هنگام جنگ ترک پست کرده و در واقع مرتکب خیانت به میهن شده است تصمیم بگیرد.لرد ویلابی همچنین به او میگوید که بسته به نظر فرماندار جدید خواهد بود که مجازات سرهنگ اعدام باشد یا خیر.سرهنگ بیشاپ برای توضیح به خدمت فرماندار جدید میرسد در حالی که آرابلا برادر زاده اش در حال التماس به فرماندار جدید برای بخشش عمویش است.هنگامی که فرماندار جدید سر بلند میکند سرهنگ متوجه میشود که فرماندار جدید کسی نیست جز همان پیتر بلاد و برادرزاده اش آرابلا هم که قبلا عشق خود را به ناخدا بلاد ابراز کرده در کنار پیتر با بوسه ای به گونه او به همراه هم به سرهنگ بیشاپ صبح بخیر میگویند.
