'''پدیدارشناسی''' (به آلمانی Phänomenologie از φαινόμενον phainómenon [[زبان یونانی باستان|یونانی باستان]] به معنای «آنچه دیده میشود» و λόγος lógos به معنای «بررسی») جنبشی فلسفی در سدهٔ بیستم است.
دیدارپدیدارشناسی معادل واژهی لاتین فنومنولوژی(Phenomenology) مرکب از دو واژهی فنومن به معنای پدیده یا پدیدار و لوژی به معنای شناخت، مکتبی است که با تاکید بر وجوه التفاتی ذهن و با هدف منظم ساختن فلسفه بهطورکلی و فلسفه شناخت بهطور اخص توسط ادموند هوسرل پایهگذاری شد. این مکتب در پی آن است که با تفکیک آگاهی با واسطه و بی واسطه از یکدیگر، آگاهی انسان را از پدیدارهای ذهنی که بدون واسطه در ذهن وی ظاهر میشوند و ممکن است حتی عینیتی هم نداشته باشند، مورد مطالعه قرار دهد. هوسرل معتقد است که هر فعالیت ذهنی "وجه التفاتی" خاصی دارد، یعنی چیزی که ذهن ما در موردش به تفکر میپردازد در یک لحظه خاص به دلیل التفات ذهنی موجود میشود، حال آنکه ممکن است آن وجود ذهنی، موجودی عینی نباشد. در نظر هوسرل موضوع فلسفه همین موضوعات مورد آگاهی است، هر آنچه که تجربه میکنیم، اعم از اینکه وجود داشته باشد یا نداشته باشد. هوسرل اصطلاح پديدارشناسي را هم براي «روش» خاص و هم براي اصول و مبادي فلسفي خود به كار ميبرد. او از دو واژهی «منشاء» و «آغاز» در تبيين و توضيح اين اصول و مبادي استفاده ميكند. انديشهی هوسرل با خودآگاهي مبتني بر پديدارشناسي آغاز ميشود و بر نقطه آغازين تفكر تاكيد ميورزد و بر اين باور است كه انديشمند ميتواند بر سبق ذهنها و تمايلات غالب آمده و تنها بر مطالب متقين اتكا داشته باشد.<ref> رك: هوسرل، ادموند؛ ايدهی پديدهشناسي، ترجمهی عبدالكريم رشيديان، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1386.</ref>