آنارشیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ربات:حذف الگو: Link GA
Hooshmand.hasannia (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏آنارشیسم دینی: برچسب منبع
خط ۳۸:
بنیاد نظری [[آنارشیسم فردگرا]] را در آثار [[ماکس اشتیرنر]] آلمانی و [[بنیامین تاکر]] آمریکایی می‌توان پیدا کرد. اشتیرنر در کتاب ''شخص و دارایی‌اش''<ref>''Der Einzige und sein Eigentum''</ref> (چاپ نخست ۱۸۴۴) عقایدش را تشریح کرده‌است. به اعتقاد وی انسان حق دارد هر آنچه می‌خواهد انجام دهد. و هر چه آزادی وی را سلب کند نابود باید گردد. اشتیرنر نه تنها با قانون و مالکیت خصوصی سر مخالفت می‌دارد بلکه با مفاهیم خدا و کشور و خانواده و عشق هم بنای ناسازگاری می‌گذارد. منتها مخالفت وی با این مفاهیم به معنی فتوا به نابودی آنها نیست. بلکه از نظر وی انسان هر گاه بخواهد به این مفاهیم تن تواند دادن اگر باعث شادمانی‌اش شود ولی سرسپردگی به این مفاهیم وظیفهٔ شخص نیست.<ref>D. Novak «The Place of Anarchism in the History of Political Thought»</ref> نظریات تاکر را با نام آنارشیسم فلسفی نیز می‌شناسند و آن را سهم آمریکاییان در تاریخ نظریهٔ آنارشیسم قلمداد می‌کنند. معمولاً میان آنارشیسم فلسفی یا آنارشیسم فردگرا و آنارشیسم کمونیست یا توده‌گرایی تقابل می‌افکنند. از جمله تفاوت‌هایی که بیان می‌دارند تشویق به خشونت در دومی بر خلاف اولی‌است. این تقابل‌افکنی مخالفانی هم می‌دارد.<ref>William O. Reichert, «Toward a New Understanding of Anarchism»</ref> تاکر در نظریه‌پردازی‌های خویش از ''دارایی چیست؟'' پرودون اثر پذیرفت. او با هرگونه اعمال قدرت از سوی دولت مخالف بود و آن را غیراخلاقی می‌دانست. تاکر و پیروانش با چهار انحصار اصلی‌ای که آبشخورشان وجود دولت می‌بود به مخالفت پرداختند: زمین، پول، دادوستد و حقوق پدیدآورندگان. نابودی این انحصارات را مایهٔ از میان رفتن فقر می‌دانستند. با قدرت‌گرفتن سندیکاها و سایر پیکره‌های اجتماعی در ایالات متحده آنارشیسم فردگرا افول کرد.<ref>Victor S. Yarros, «Philosophical Anarchism: Its Rise, Decline» and Eclipse</ref>
 
{{بدون منبع}}
=== آنارشیسم دینی ===
[[تولستوی]] نظریه‌پرداز آنارشیسم دینی شناخته می‌شود. گاه حساب آنارشیسم دینی را از دیگر زیرنحله‌های آنارشیسم جدا می‌کنند. آنارشیست‌ها و بلاخص لئو تولستوی نظریه‌پرداز این نحلهٔ فکری معتقدند که هیچ نظام حکومتی ای مشروعیت حکمرانی بر مردم را ندارند. ایدوئولوژی آنان بدین گونه است که تمام نظامات حکومتی مرتکب نوعی آپارتاید ساختاری اند و به نوعی حکومت‌ها همه ضد مردمی و در دست قدرت‌ها و سرمایه داران اند. تولستوی می‌گوید بهتر این است که محبت خداوند بر مردم حکمرانی نماید. او معتقد است که محبت عیسوی و ایدوئولوژی آنارشیستی می‌تواند راه نجات جامعه بشری باشد. از احزاب طرفدار این نظریه می‌توان به حزب آنارشیسم کارگری ایران اشاره کرد که یک جریان فکری مخفی در ایران در دهه‌های اخیر بوده است. رهبر و نظریه‌پرداز این جریان فردی به نام ت. مزدیسنا می‌باشد.