محمدحسین فروغی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Hamid Hassani (بحث | مشارکت‌ها)
Hamid Hassani (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۹:
لقب ذُکاءالملک، ابتدا ازآنِ محمدحسین خان بود، و پس از وی بود که پسرش [[محمدعلی فروغی|محمدعلی خان]] به‌دستور [[محمدعلی شاه]] ملقب به ذُکاءالملک دوم شد؛ ازاین‌رو برای پرهیز از اشتباه، گاه به محمدحسین خان فروغی «ذُکاءالملک اول» نیز می‌گویند. محمدحسین فروغی، کسی که ادیب، شاعر و مترجم زبردستی بود، در زمینه‌های تاریخ، فلسفه و علوم سیاسی فردی آگاه و صاحب‌نظر بود و در شعر و ادب آنقدر مهارت داشت که وقتی با سرودن شعری برای ناصرالدین شاه، مایهٔ خشنودی وی شد، شاه لقب «فروغی» بدو داد. خود ذکاءالملک اول دربارهٔ لقب «فروغی» چنین گفته‌است:
<blockquote>فروغ یافت چو از مدحِ شاه، گفتهٔ من // مرا خدیوِ معظّم لقب «فروغی» داد</blockquote>
او که استاد ادبیات، فلسفه، تاریخ و زبان عربی بود و باآن‌که با [[اعتمادالسلطنه]]، وزیر انطباعات و دارالترجمه، بسیار دوست بود<ref>در همین دورهٔ وزارت محمدحسن خان اعتمادالسلطنه بود که محمدحسین خان فروغی در دستگاه او وارد شد و مدتی را به‌عنوان مدیر دارالترجمه و مترجم زبان عربی و فرانسه با وی همکاری نمود.</ref> و سعی بر آن داشت که علوم سیاسی را نیز جزیی از رشته‌های موجود در مدرسه دارالفنون قرار دهد ولی ناصرالدین شاه از ایجاد رشته سیاسی در دارالفنون وحشت داشت زیرا به قول محمدحسین خان فروغی «از کلمه آزادی، دموکراسی و قانون خوشش نمی‌آمد و از روشن شدن اذهان جوانان ایرانی وحشت داشت. از این رو ما نمی‌توانستیم هر مطلبی که بوی آزادی طلبی دارد عنوان کنیم.» محمدعلی فروغی (ذکاءالملک دوم) بارها گفته و نوشته‌است من هرگاه که با پدرم محمدحسین فروغی بودم به من می‌گفت: «در دوره ناصرالدین شاه اگر کسی اسم قانون می‌برد گرفتار حبس و تبعید و آزار می‌شد.»<ref name="Yaghma142">مجلهمجلهٔ ''یغما.''، ش142(1339ه.شمارهٔ ش)۱۴۲، ص۱۳۳۹ 65ه‍.66ش، ص۶۵-۶۶</ref>
در دوره پنجاه ساله ناصرالدین شاه فقط دو - سه سال اول سلطنت او را که [[امیرکبیر]] [[صدراعظم]] بود می‌توان گفت که دوره «روشنگری» برقرار بود و پس از مرگ او تا ۴۷ سال دیگر «[[دیکتاتوری]] ناصری» ادامه داشت؛ اما با آن که دیکتاتوری برقرار بود، ناصرالدین شاه به جز رشته سیاست، تدریس تمام علوم و فنون مرسوم جهانی را در [[دارالفنون]] رایج کرده بود و می‌توان به جرأت این دوره را با [[دوره استبداد منور]] [[اروپا]] از ابتدای [[رنسانس]] تا ۱۷۸۹ مقایسه کرد زیرا پادشاهان دیکتاتور مانند [[لویی چهاردهم]]، پادشاه [[فرانسه]]، [[کاترین دوم روسیه|کاترین دوم]] ملکه [[روسیه]]، [[فریدریش دوم|فردریک دوم]] پادشاه [[پروس]] با وجود خودکامگی از نویسندگان تا آنجایی که به اساس خودکامگی آنها مستقیماً لطمه نمی‌زد، میدان فعالیت می‌دادند؛ مانند [[ولتر]] و [[دالامبر]]. می‌توان به جرات محمدحسین خان فروغی را با نوشتن کتاب‌های مختلف فلسفی، تاریخی، ادبی و کتاب‌هایی مانند تاریخ سلاطین [[ساسانی]]، تاریخ [[اسکندر کبیر]]، غرایب زمین و عجایب آسمان، ترجمه [[دور دنیا در هشتاد روز|سفر دور دنیا در هشتاد روز]] از [[ژول ورن]] و بالاخره کتاب باارزش دستور حکومت، ترجمه نامه [[علی بن ابی‌طالب]] به [[مالک اشتر]] و ده‌ها جلد کتاب علمی و فلسفی دیگر او را با دالامبر نویسنده [[دائرةالمعارف|دائرةالمعارف]] و ولتر مورخ بزرگ فرانسه مقایسه کرد.
محمدحسین فروغی مجبور بود برای رسیدن به مقصود یعنی آگاه کردن دانش آموزان دارالفنون به علوم سیاسی، فلسفه و تاریخ را طوری تدریس کند که با نتیجه‌گیری از عقاید فلاسفه و مورخین، محصلین به نظریات سیاسی مختلف آگاه شوند. محمدحسین فروغی ضمن تدریس تاریخ عمومی جهان و ادبیات دنیا به ویژه اروپا و عقاید فلسفی فلاسفه از [[یونان]] باستان تا عصر [[هانری برگسون|برگسون]]، به طور ضمنی و غیرمستقیم علوم سیاسی را در قالب مسائل فلسفی و تاریخی به دانش آموزان دارالفنون می‌آموخت. محمدحسین خان همچنین به واسطه دوستی و هم فکری که با [[میرزا ملکم خان|ملکم خان]] داشت در دوران ناصری، مدتی تحت تعقیب یا طرف بی اعتنایی واقع شد. اعتمادالسلطنه در یادداشت‌های خود در ۱۲ رمضان ۱۳۰۸ هجری قمری به گرفتاری محمدحسین خان فروغی و ورود مامورین به خانهٔ او اشاره نموده‌است: <blockquote>عبدالله خان والی نوکر [[نایب السلطنه]] و [[میرزا ابوتراب خان نظم‌الدوله]] مستشار پلیس طهران، خانه را تفتیش کرده و همه نوشته‌های او را با خود به نظمیه برده بودند. در آن زمان حکم دستگیری میرزا محمدحسین خان فروغی را به جرم تقریر یک مقاله صادر کردند که با وساطت [[امین السلطان|امین‌السلطان]] خلاصی یافت و به محبس نرفت.</blockquote>
وقتی که ناصرالدین شاه در روز جمعه ۱۷ ذیقعدهذیقعدهٔ ۱۳۱۳ هجری قمریه‍.ق به ضرب گلولهگلولهٔ [[میرزا رضا کرمانی]] از پای درآمد، محمدحسین فروغی به فرزندش محمدعلی خان فروغی گفت که: «همین کههمین‌که نوبت سلطنت [[مظفرالدین شاه]] رسید، من که دست از طبیعتطبیعتِ خود نمی‌توانستم بردارم، اولین روزنامهروزنامهٔ غیردولتی را در همین شهر طهران تاسیستأسیس کرده و مندرجات آن را مشتمل بر مطالبی قرار دادم که کم‌کم چشم و گوش مردم به منافع و مصالح خودشان باز شود. این روزنامه را ''تربیت'' نام گذاشتم.»<ref name="Yaghma142">مجلهمجلهٔ ''یغما.''، ش142(1339ه.شمارهٔ ش)۱۴۲، ص۱۳۳۹ 65ه‍.66ش، ص۶۵-۶۶</ref>
اولین شماره آن در پنجشنبه یازدهم رجب ۱۲۷۵ خورشدیه‍.خ انتشار یافت. محمدحسین فروغی در حدود ده سال از ۱۳۱۴ هـه‍. ق (۱۲۷۵ هـه‍. شخ) تا ۲۹ محرم ۱۳۲۵ هـه‍. ق (۲۹ مهر ۱۲۸۶ هـه‍. شخ) صاحب امتیاز روزنامهروزنامهٔ ''تربیت'' بود. در این نشریه، اکثر مقالات اجتماعی، فلسفی و سیاسی را فرزندش محمدعلی فروغی می‌نوشت و مدیریت داخلی روزنامه هم با او بود. پدر و پسر در اداره روزنامه همکاری داشتند. هر دو نفر با هدف گسترش آزادی و دموکراسی قلم می‌زدند. درج مقالات تاریخی، ادبی، سیاسی و فلسفی این روزنامه برعهده محمدعلی بود و گاهی هم پدرش محمدحسین فروغی آنها را تصحیح و راهنمایی‌های لازم را به او می‌نمود. آراء تربیتی و ترویج افکار متجددانه در روزنامه تربیت بوسیله او، اثر محسوسی در جمع [[روشنفکری|روشنفکرانه]] زمان خود داشت. این افکار تجددخواهانه که ـبه عقیدهٔ برخی ـ گاه به شکل افراطی در ستایش از مغرب زمین و علم گرایی در آنجا به خصوص فرانسه به عنوان مهد تمدن تجلی می‌یافت، در آثاری که محمدعلی فروغی پسر محمدحسین خان که به عنوان مترجم با روزنامه همکاری می‌نمود، دنبال می‌شد.<ref>گنجینه اسناد، فصلنامه تحقیقات تاریخی و مطالعات آرشیوی سازمان اسناد و کتاب‌خانهٔ ملی جمهوری اسلامی ایران، ش، ۶۱ بهار ۱۳۸۵ (مقالهٔ «محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) در رویارویی با محمد مصدق (مصدق السلطنه)» به قلم «حوریه سعیدی»)</ref> [[میرزا جهانگیرخان شیرازی]] ([[صوراسرافیل]]) در زمینه مهارت ارائه مطالب سیاسی محمدحسین فروغی و بیان عقاید آزادمنشانه او چنین می‌گوید: «تربیت، اول روزنامه آزادی است که در داخله ایران خصوصاً در پایتخت به چاپ رسیده‌است. خدماتی که این روزنامه به وطن ما کرده‌است علاوه بر معلومات و فوایدی که منتشر نموده یکی این است که مردم ایران از هرچه روزنامه بود آزرده خاطر بودند. تربیت به واسطه شیرینی بیان و مزایای چند که دارا بود مردم را روزنامه خوان کرد. دیگر اینکه اهل هوش می‌دانند که تمام مطالب گفتنی را ذکاءالملک در تربیت گفته و هنر بزرگ او همین است که چیزهایی را که در زمان استبداد کسی یارای گفتن نداشت به قدرت قلم و پرده و حجاب انشاء و ادب چنان می‌گفت که اسباب ایراد نمی‌شد و مع ذلک زحمت و مرارت و صدماتی که در زیاده از ده سال روزنامه نویسی کشید و آزار و اذیت‌هایی که از دوست و دشمن دید در چند سال آخر عمر که وقت استراحت و فراغت بود به تصور کسانی که خارج از کار بودند درنمی آید.»<ref>[[روزنامه صوراسرافیل]]، ش، ۱۵ چهارشنبه ۲۹ رمضان ۱۳۲۵</ref>
 
محمدحسین فروغی از پیشگامان [[روشنفکری]] با هدف پیاده کردن [[مشروطیت]] و [[قانون اساسی]](Constitution) بود. محمدعلی فروغی دربارهٔ پدرش چنین روایت می‌کند: «... من هم آن وقت به درجه‌ای رسیده بودم که در کار روزنامه با من گفتگو می‌کرد. یک روز پرسید مقاله‌ای که امروز برای روزنامه نوشته‌ام خواندی؟ عرض کردم :بلی. پرسید: دانستی چه تمهید مقدمه‌ای می‌کنم؟ من در جواب تأمل کردم. فرمود: مقدمه می‌چینم برای این که به یک زبانی حالی کنم که کشور قانون لازم دارد. مقصودم این است که این حرف را به صراحت نمی‌توانست بزندو برای گفتن آن لطایف الحیل می‌بایستی بکار برد...»<ref name="Yaghma142">مجله یغما. ش142(1339ه. ش) ص 65.66</ref> وقتی در سال ۱۲۷۸ خورشیدی [[مدرسه علوم سیاسی]] به همت [[میرزا نصرالله نائینی|نصرالله خان مشیرالدوله]] جهت تربیت کادر وزارت خارجه به همت دوتن از پسرانش [[مؤتمن‌الملک]] و [[حسن پیرنیا|مشیرالملک]] (بعدها [[مشیرالدوله]]) تاسیس شد محمدحسین خان ذکاءالملک به ریاست مدرسه و فرزندش محمدعلی فروغی به معاونت و استادی این مدرسه منصوب شدند. پدر و پسر در تدریس تاریخ، فلسفه، ادبیات، مبانی علوم سیاسی سعی و اهتمام داشتند و محمدحسین فروغی به زبان فرانسه و عربی و محمدعلی فروغی به زبان‌های فرانسه، انگلیسی، عربی به طور کامل و آلمانی به قدر فهم مطالب آگاهی داشت و برای تدریس، جزواتی را از زبان‌های خارجی به فارسی ترجمه می‌کردند.