آذری‌های ایرانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۶۰:
=== تاریخ معاصر ===
==== انقلاب مشروطه ====
[[تبریز]] بدلیل شرکت مستقیم در [[جنگ‌های ایران و روسیه]] و همچنین ارتباط تجاری با [[روسیه تزاری|روسیه]] و [[عثمانی]]، پیشتر از بسیاری از نواحی ایران نسبت به عقب‌ماندگی ایران به چاره‎جویی پرداخت. بدین سبب نخبگان آذربایجان با آمادگی نسبی و بصورت فعالی در وقایع [[انقلاب مشروطه ایران]] در سال‌های ۱۲۸۴ تا ۱۲۸۸ خورشیدی شرکت جست. در شهریور سال ۱۲۸۵، شورایی بنام [[انجمن تبریز]] با هدف برگزیدن وکلا برای فرستادن به مجلس تاسیس شد اما بزودی وظایف دیگری نیز مثل رسیدگی به امور محلی و رسیدگی به شکایات مردم به آن محول شدند.<ref>اتابکی، تورج. آذربایجان در ایران معاصر. ترجمهٔ محمد کریم اشراق. تهران: نشر توس، ۱۳۷۶. صفحه ۴۱ تا ۴۳</ref> این انجمن بطور مستقیم و غیر مستقیم بر امور مجلس در تهران دخالت می‌کرد و نقش ناظر برای جلوگیری از بازگشت به شرایط استبدادی گذشته را داشت.<ref>همان. صفحه ۴۳</ref> برای مثال پس از جلوس [[محمد علی شاه|محمدعلی میرزا]] به تخت پادشاهی در [[تهران]]، این انجمن از شاه درخواست کرد که کتبا تائید کند که حکومت ایران یک حکومت تماما مشروطه است. پس از اینکه شاه مخالفت خود را با مجلس با چاپ اعلامیه ''راه نجات و امیدواری ملت'' اعلام کرد، انجمن تبریز بلافاصله به انجمن‌های ایالتی [[خراسان]]، [[کرمان]]، [[فارس]] و [[اصفهان]] تلگراف زد و در آنها از شاه بعنوان ''خائن به کشور و ملت'' یاد کرد و ملتمسانه درخواست کرد که «همه برادران ایرانی قیام کنند و مجلس کبیر و قانون اساسی را حفظحفاظت نمایند». <ref>همان. صفحه ۴۳</ref> سه روز پس از آن، شاه دستور بمباران مجلس را صادر کرد.<ref>همان. صفحه ۴۳</ref> وقتی اخبار بمباران مجلس کبیر به تبریز رسید، این انجمن بلافاصله نیروهای شبه نظامی‌ای را که ماه‌ها پیش برای چنین روزی آموزش دیده بودند، احضار کرد تا به استحکام موقعیت خود در بخشی از شهر برای مقاومت در برابر دولت بپردازند. شهر بلافاصله میان مشروطه‌طلبان و سلطنت‌طلبان تقسیم شد بطوری که محله‌های امیرخیز، مارالان و خیابان بدست مشروطه‌طلبان و بقیه شهر یعنی محله‌های سرخاب، دَوَه‌چی و شش‌کلان بدست سلطنت‌طلبان و محافظه‌کاران افتاد.<ref>اتابکی، تورج. آذربایجان در ایران معاصر. ترجمهٔ محمد کریم اشراق. تهران: نشر توس، ۱۳۷۶. صفحه ۴۳ تا ۴۵</ref> شبه‌نظامیان مشروطه‌خواه آذری که در راس آنها [[ستارخان]] و [[باقرخان]] قرار داشتند، نقش حیاتی را در جنبش مشروطه‌خواهی ایران ایفا کرده و تبریز را به یکی از اصلی‌ترین پایگاه‌های مقاومت علیه استبداد [[حکومت قاجار]] تبدیل کردند. در این دوران اوضاع تبریز بر اثر مقاومت در برابر نیروهای دولت مرکزی و نیروهای روس که به درخواست [[محمد علی شاه]] وارد صحنه شده بودند بسیار برآشفته بود. به نوشته [[احمد کسروی|کسروی]] در مدت یازده ماه یعنی از ۲۰ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ق تا هشتم ربیع‌الثانی ۱۳۲۷ ق مردم تبریز به سرکردگی ستارخان در مقابل بیش از سی هزار نیروی مهاجم به فرماندهی [[عین الدوله]] و صمد شجاع الدوله و [[شجاع نظام مرندی]] مقاومت کرد.<ref>کسروی، احمد. ''تاریخ مشروطیت ایران'' چاپ جهاردهم جلد دوم ص ۷۲۶</ref> گروهی از ایرانیان [[قفقاز]] نیز به مردم تبریز پیوستند و به مجاهدان قفقاز معروف شدند. [[علی مسیو]] از یاران [[حیدرخان عمواوغلی]] و یارانش هم دستهٔ مجاهدان تبریز را تشکیل دادند.<ref>همان</ref> همچنین مجاهدانی از دیگر شهرهای آذربایجان ایران نیز به ستارخان و دیگر مجاهدین تبریزی پیوستند؛ از جمله این مشروطه‌خواهان [[حاج باباخان اردبیلی]] بود که گروهی را در [[اردبیل]] با خود همراه کرده و به جمع آزادیخواهان و مشروطه‌طلبان تبریز پیوست.
 
همچنین بر اثر محاصره شهر تبریز توسط نیروهای دولتی و بسته شدن جاده تبریز-جلفا گرسنگی و قحطی شدیدی بر شهر حاکم شده بود و کار را بر آزادیخواهان سخت می‌کرد. در دوران محاصره همدلی شدیدی میان مشروطه‌خواهان سراسر ایران با مشروطه‌خواهان تبریزی وجود داشت چرا که شکست تبریز به معنای شکست آزادی بود. در تلگرافی که از طرف مشروطه‌خواهان تبریز به تهران ارسال شد نوشته شده بود:
 
''آذربایجانی بدبخت، به رغم مفتریات، نه شرارت‌طلب است و نه یاغی و نه دعوی سلطنت دارد، نه خیال استقلال و انفکاک. نه شور خونریزی در سر دارد، نه هوای انتقام. در هر فرصتی به مدعیان خود و به تمام عالم اعلام کرده که مقصودِ مقدس و معشوقه گمشده وی، مشروطیت سلطنتِ ابد مدتِ ایران است و کعبه محبوب وی، دارالشورای ملی تهران، و قاضی عدل و حاکم رفیع همه اختلافات، همان کتاب مقدس قانون اساسی است.''
<ref>اتابکی، تورج. آذربایجان در ایران معاصر. ترجمهٔ محمد کریم اشراق. تهران: نشر توس، ۱۳۷۶. صفحه ۴۵</ref> <ref>کسروی، احمد. تاریخ مشروطه ایران. جلد اول، چاپ چهاردهم. تهران: نشر امیرکبیر. ۱۳۵۷. صفحه ۳۰۸.</ref>
 
 
به نوشته [[ریچارد کاتم]] مقاومت تبریز ملی‌گرایان لیبرال ایرانی را در سراسر کشور نیرو بخشید و عامل کناره‌گیری محمد علی شاه شد.<ref>{{یادکرد|نویسنده = احمدی، حمید|عنوان = قومیت و قومگرایی در ایران، افسانه و واقعیت|ناشر = نشر نی|شهر = تهران|تاریخ = ۱۳۷۸}}</ref><ref>