هوشنگ: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Iranianson (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Afshinnazemi (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش برچسب: نیازمند بازبینی |
||
خط ۳۰:
| خویشاوندان =
}}
'''هوشنگ''' {{اوستایی|haošyangha}}، {{پهلوی|hōšang}}؛ به معنای کسی که منازل خوب فراهم سازد، یا بخشندهٔ خانههای خوب، است. لقب او در [[اوستا]] پَرَداتَ (Para-dāta)، به معنای مقدم و بر سر قرار گرفته، است. این لقب در [[زبان پارسی میانه|پهلوی]] (Pēš-dād)
== نخستین شاه ==
هوشنگ در میان شاهان و پهلوانانی که در [[یشت|یشتها]] برای آنان قربانی میکنند، نخستین کس است. نیز لقب وی ما را به این فکر وا میدارد که هوشنگ، در روزگاری که یشتها نوشته میشده، به عنوان نخستین شاهی شناخته میشده که بر جهان فرمان رانده. همچنین میتوان حدس زد که روزگاری در پارهای اساطیر محلی، وی را نخستین انسان میدانستهاند.<ref>[[تاریخ ایران
== هوشنگ در شاهنامه ==
وی در ''[[شاهنامه]]''، پسر [[سیامک]] و نوهٔ [[کیومرث]] است که انتقام قتل سیامک را از [[اهریمن]] میگیرد و پس از کیومرث به پادشاهی جهان میرسد. همچنین، یافتن [[آتش]] و برپایی [[جشن سده]] را در شاهنامه و اسطورههای ایرانی به او نسبت میدهند. هوشنگ، مردم زمان خود را با آبیاری و صنعت و جداکردن آهن و سنگ و ساختن ابزار آهنی آشنا ساخت و به ایشان کشت و زرع آموخت. در شاهنامه، آشپزی، پختن نان و گلهداری از آموزههای او برای مردم به شمار میرود.
پیدایش جشن سده نیز به هوشنگ نسبت داده می شود. به گزارش [[فردوسی]]، هوشنگ در کوه [[مار]]ی سیاه با چشمان سرخ دید که از دهانش دود برون میشد. سنگی به سوی او پرتاب کرد. سنگ، به سنگی دیگر خورد و آتشی افروخت. آن شب، جشنی در بزرگداشت آتش گرفتند و نام آن جشن سده است. در شاهنامه میخوانیم:
یکی روز شاه جهان سوی کوه / گذر کرد با چند کس همگروه
پدید آمد از دور چیزی دراز / سیه رنگ و تیرهتن و تیز تاز
دوچشم از بر سر چو دو چشمه خون / ز دود دهانش جهان تیرهگون
نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ / گرفتش یکی سنگ و شد تیزچنگ
به زور کیانی رهانید دست / جهانسوز مار از جهانجوی جست
برآمد به سنگ گران سنگ خرد / همان و همین سنگ بشکست گرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ / دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
نشد مار کشته ولیکن ز راز / ازین طبع سنگ آتش آمد فراز
جهاندار پیش جهان آفرین / نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد / همین آتش آنگاه قبله نهاد
بگفتا فروغیست این ایزدی / پرستید باید اگر بخردی
شب آمد برافروخت آتش چو کوه / همان شاه در گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد / سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار / بسی باد چون او دگر شهریار
همچنین او
▲همچنین او حیوانات سودمند مانند گاو و خر و گوسفند را به شکل جفت جفت جدا کرد تا آنها را پرورش دهند. هوشنگ ۴۰ سال حکومت کرد و پس از او تهمورث دیوبند پادشاه شد.
== جستارهای وابسته ==
* [[شاهنامه]]
* [[پیشدادیان]]
* [[اسطوره]]
* [[فردوسی]]
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
== منابع ==
* رجایی بخارایی، احمدعلی. ''برگزیدهٔ شاهنامهٔ فردوسی''، به کوشش [[کتایون مزداپور]]، تهران: [[پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات
* [[یارشاطر|یارشاطر،
* [[مهرداد بهار|بهار، مهرداد]]. ''پژوهشی در اساطیر ایران''. ویراستار: کتایون مزداپور. تهران: انتشارات آگاه، ۱۳۸۶. ISBN 964-329-009-3
<!--*طبری، تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۱۱
|