'''محمد بن ابوبکر''' پسر خلیفه اول ابوبکر بود" «محمدبن ابیبكر"ابیبکر» در 25۲۵ ذیقعدهذیقعده سال 10۱۰ هجری، زمانی كهکه پیامبر اسلام، قصد انجام آخرین حج زندگی خویش را داشتند، متولد شد و "«عایشه"»، خواهر وی كنیهکنیه او را "«اباالقاسم"» گذاشت." «اسماء بنت عمیس"»، مادر محمدبن ابیبكر،ابیبکر، از زنان پاكپاک روزگار خود بود. این بانو، نخست، همسر "«جعفربن ابیطالب"» بود. پس از شهادت جعفر در جنگ موته، به عقد "ابوبكر«ابوبکر بن ابی قحافه"» درآمد. حاصل این ازدواج، محمدبن ابیبكرابیبکر بود. اسماء بعد از مرگ ابوبكر،ابوبکر، به عقد علی درآمد كهکه حاصل این ازدواج "«یحیی بن علی بن ابیطالب"» بود.
== تولد و نسب ==
مادرش [[اسما بنت عمیس]] از قبیله خثعم وی را زیر درختی که [[محمد]] پیامبر اسلام در هنگام احرام حجة الوداع به آنجا رفته بود، به دنیا آورد و این موضوع را بعدها به محمد گفت. محمد از قبیله قریشی تیم بن مره بود. محمد از طرف مادرش اسما که قبلاً با جعفر و بعد از مرگ ابوبکر (زمانی که محمد احتمالاً ۳ ساله بود) با [[علی بن ابی طالب|علی]] ازدواج کرد، به خاندان [[ابوطالب]] متصل می شدمیشد و محمد در دامان علی بزرگ شد. محمد پسری به نام فقیه القاسم بن محمد داشت و به این خاطر هم کنیه و هم اسم محمد پیامبر اسلام گردید.<ref name="EI"/>
== دوران خلافت عثمان ==
محمد از اولین مخالفان عثمان بود و به اتفاق محمد بن ابی حذیفه از دستور عبدالله بن ابی سرح مبنی بر حضور در لشکرکشی، سر باز زده و لیستی از «جرایم» عثمان را تهیه کرد. وقتی که شورشیان مصر در سال ۳۵ هجری/۶۵۶ میلادی به مدینه آمدند، محمد از آنان حمایت کرد (برخی روایات حاکی از آنانند که وی همراه آنان به مدینه آمد و برخی نیز می گویندمیگویند وی از قبل در مدینه بود.). دانشنامه اسلام بر این باور است که او آنقدر در جریان مخالفت با عثمان نقشی اساسی داشت که گاهی به عنوان باعث و بانی اصلی کشته شدن عثمان تلقی می گرددمیگردد. البته گرچه وی با عثمان در این اثنا برخورد فیزیکی داشته، اما هرگز ضربتی به وی وارد ننموده است.<ref name="EI"/>
دانشنامه اسلام می نویسدمینویسد دقیقاً مشخص نیست که دلیل این همه مخالفت محمد با عثمان چه بوده، اما می توانمیتوان این مخالفت را به دلیل گرایشات محمد به علی دانست. برخی روایات می گویندمیگویند که در هنگامی که شورشیان خانه عثمان را محاصره کرده بودند، وی در کنار علی بود. روایتی بیان می کندمیکند که خاله محمد وی را از مخالفت با عثمان برحذر می داردمیدارد اما وی می گویدمیگوید که نمیتواند آنچه که عثمان بر سر وی آورده را فراموش کندشخصی به اسم كنانهکنانه گفت: من در یومالدار، در زمان كشتهکشته شدن عثمان حضور داشتم و شهادت میدهم كهکه محمدبن ابیبكر،ابیبکر، عثمان را نكشت،نکشت، بلكهبلکه وارد خانه عثمان شد و عثمان به او گفت: لَسْتُ بصاحبی؛ (من بزرگتر تو نبودم) و با محمد صحبت كرد،کرد، بعد از آن محمد از پیش عثمان بیرون آمد، بدون این كهکه به عثمان آسیب برساند، محمد به طلحه گفت: پس چه كسیکسی او را كشت؟کشت؟ گفت: مردی از اهل مصر كهکه به او "«حیلة بن الأیهم"» گفته میشود.»
همچنین در كتابکتاب "«البدایة و النهایه"» آورده كهکه محمدبن ابیبكر،ابیبکر، عثمان را نكشته،نکشته، بلكهبلکه از كسانیکسانی بوده كهکه فقط وارد خانهخانه عثمان شد، بلكهبلکه عثمان را مورد عتاب قرار داده كهکه چرا دین خدا را منحرف كردیکردی و سنت رسول خدا را نابود كردی،کردی، ولی پس از مشاجراتی كهکه بین آن دو صورت گرفت، بیرون رفت و عدهای از اهل مصر عثمان را كشتندکشتند.
وقتی علی محاصره خانهخانه عثمان را دید، به امام حسن و امام حسین فرمودند: كهکه خانه عثمان را مورد محافظت قرار دهند، همچنین طلحه و زبیر با دیدن این جریان، فرزندان خود را به این كارکار گماردند. در این اثنا مردم كهکه به ستوه آمده بودند، حمله كردندکردند و به سوی خانهخانه عثمان یورش بردند و قصد از بین بردن او را داشتند، در این حین، سر امام حسن شكستهشکسته شد، به طوری كهکه خون بر سر و صورت حضرت جاری شد و وضع بدی پیدا كرد،کرد، عدهای از مصریان به همراه محمدبن ابیبكر،ابیبکر، از پشت خانهخانه عثمان وارد شدند و كسیکسی متوجه آنها نشد.نشد؛ و البته این جای سؤال است كهکه چطور مردان و غلامان عثمان، متوجه ورود آنها نشدند؟
به هر صورت، عثمان به چنگ مصریان افتاد، محمدبن ابیبكر،ابیبکر، عثمان را گرفت و به زمین زد و از او پرسید، چرا معاویه به كمكکمک تو نیامد؟ چرا اطرافیانت، تو را یاری نكردند؟نکردند؟ چرا دین خدا را منحرف كردی؟کردی؟ عثمان به محمد گفت: اگر پدر تو، مرا در این حالت میدید، بر من میگریست. محمد با این سخن، عثمان را رها كردکرد و از خانهخانه عثمان، بیرون آمد، ولی عدهای از مصریان بیرون نیامدند و عثمان را كشتند،کشتند، كهکه قاتل عثمان، مردی از مصریان، به نام "«سودان بن حمران مرادی"» بود.
== دوران خلافت علی ==
بعد از قتل عثمان، محمد از حامیان علی شد و برای جلب حمایت مردم کوفه به آن جا رفت. وی در جنگ جمل شرکت کرد و بعد از دستگیری عایشه (خواهر ناتنی محمد)، از کسانی بود که وی را به بصره بردند.<ref name="EI"/>
دوران پایانی زندگی محمد، دوران تصدی گری امارت مصر از طرف علی است. این مسالهمسئله بعد از جنگ جمل و قبل از تصرف مصر توسط معاویه و عمرو عاص در سال ۳۸ هجری/۶۵۸ میلادی است. اما ترتیب وقایع تاریخی و اتفاقات این برهه تاریخی در منابع به صورت ضد و نقیض بیان شده است. ولهاوزن شرق شناسشرقشناس آلمانی در کتاب امپراطوری عرب و سقوط آن از منابعی که در این زمینه داشته استفاده کرده و فرد بول مطالب ولهازون را به طور خلاصه در مقاله محمد بن ابی بکر در دانشنامه اسلام به کار برده است. در میان مطالب اشاره نشده در این زمینه توسط این دو، می توانمیتوان به روایات کتاب «ولاة مصر» اثر کندی اشاره نمود. ولهازون معتقد است که در این برهه خاص، نمی تواننمیتوان روایتی را نسبت به روایات دیگر صحیح تر دانست و این مهم باعث عدم اعتبار کلی روایات این برهه از تاریخ می شودمیشود که دانشنامه اسلام این نظر را منطقی می داندمیداند.<ref name="EI"/>
محمد بن ابی بکر وارد مصر شد و با گروهی به سرکردگی معاویه بن حدیج سکونی که تا به حال در مسالهمسئله عثمان بی طرف مانده بوند و در حال حاضر از حامیان عثمان بود، وارد جنگ شد. معاویه بن حدیج تا به حال همکاری با معاویه بن ابوسفیان و عمرو عاص را رد کرده بود اما سرانجام به آن دو پیوست و سپاهیان عمروعاص به کمک معاویه بن حدیج، محمد را در مکانی به نام مسنات شکست دادند. محمد در حالی که در حال فرار بود توسط معاویه بن حدیج کشته شد و جنازه اش را در شکم خر مرده ایمردهای کرده و آتش زدند. عایشه با شنیدن این خبر، تا آخر عمر از خوردن گوشت کباب شده، امتناع می کردمیکرد.<ref name="EI"/>
== پانویس ==
== منابع ==
{{چپچین}}
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی = Hawting | نام = G.R | پیوند نویسنده = | دانشنامه = [[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]] | مقاله = Muḥammad b. Abī Bakr|پیوند مقاله = |ویرایش = second | سال = ۱۹۹۳| ناشر = [[انتشارات بریل|E. J. Brill]] | جلد = ۷ | عنوان جلد = MIF-NAZ | مکان = Leiden | شابک = 90-04-09419-9| صفحه = ۳۹۳ | زبان = en}}
{{پایان چپچین}}
{{شیعه-افقی}}
|