حزب نیروی سوم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱:
'''حزب نیروی سوم''' به رهبری [[خلیل ملکی]] و توسط گروهی از روشنفکران [[حزب توده]] در سال ۱۳۲۶، تشکیل شد. خلیل ملکی و یارانش به دلیل وابستگی علنی حزب توده به شوروی و انحراف سازمان از اصول حزبی، از آن حزب انشعاب کردند.
ملکی و یارانش، در جریان [[ملی کردن صنعت نفت]]، به [[جبهه ملی]] پیوستند و به دلیل سابقه فعالیتهای حزبی و داشتن اطلاعات سیاسی و اجتماعی و سازمان دهی، موجب گسترش «سازمان نگهبان آزادی» در میان
== تعریف نیروی سوم ==
نیروی سوم یک نظریه سیاسی در اروپا بود، که خلیل ملکی آنرا برای ایران تئوریزه کرد. این نظریه در بُعد داخلی به وجود نیروی سوم در برابر دو نیروی
این دیدگاه از دوره قاجاری که ایران همواره مورد استعمار و تجاوز و خیانت دو ابرقدرت روسیه و انگلیس بود، در میان سیاستمداران ایرانی محبوبیت داشت. در آن دوران فرانسه و آلمان این نقش را به عهده داشتند. پس از مشروطیت، آمریکا نیز گهگاه به عنوان نیروی سوم مورد اتکای برخی از سیاستمداران دلزده از روسیه و انگلیس بود. در دوره رضاشاه، به وضوح ایران به سمت آلمان گرایش داشت و تقریباً همه ساخت و سازها با کمک و مشاوره آلمان انجام میشد. اشغال ایران و شکست آلمان در جنگ جهانی دوم از یک سو و جایگزینی امپراتوری استعماری [[روسیه تزاری]] با شوروی کمونیستی، باعث از میان رفتن این موازنه شد. به گونهای که بیشتر آرمانخواهان ایرانی از جمله خلیل ملکی جوان، به شوروی نه به چشم همان روسیه پیشین، که با عنوان «منجی ملتها از یوغ استبداد و استعمار» نگاه میکردند. حال آنکه بودند دیگرانی چون [[احمد قوام]] و برخی از چهرههای جبهه ملی، آمریکا را نیرویی مستقل از استعمار روسیه و انگلیس میدانستند.
خط ۱۰:
در این میان خلیل ملکی و یارانش به مرور نه تنها از حزب توده - حزب کمونیست مورد حمایت شوروی در ایران - بریدند، بلکه از دولت شوروی هم ناامید شده و به جای آنکه نیروی سوم را در «یک ابرقدرت جهانی» ببینند، آنرا در «قشر زحمتکشان ایرانی» یافتند.
حزب زحمتکشان نیروی سوم در تعریف این نیرو میگوید: «این نیرو از قدرتهای بزرگ الهام نمیگیرد، آنهایی که از
برنامههای حزب:
خط ۱۸:
# بی طرفی مثبت در سیاستهای جهانی و مواجهه با اردوگاههای قدرت؛
# آینده نگری و تحلیلهای نو؛
# استقلال
# واقع بینی در برخورد با مذهب؛
# طرح و تحلیل نقاط ضعف روشنفکران و پیوند دادن آنها با جامعه و مردم؛
خط ۲۵:
== انشعاب در زحمتکشان ==
همکاری ملکی و بقایی که از حدود
شاخه بقائی دست از حمایت مصدق برداشت و از آیتالله [[سیدابوالقاسم کاشانی|کاشانی]] پشتیبانی کرد، ولی شاخه ملکی (نیروی سوم) تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، در عین حال که در نشریات خود مواضع انتقادی نسبت به دولت مصدق داشت از دولت مصدق در برابر مخالفان تودهای و دریاریاش حمایت میکرد. عمده انتقادات نیروی سوم از دکتر مصدق به سیاستهای اقتصادی و اجتماعی او مربوط میشد. آنها بر این نظر بودند که حکومت به جای اتکا به طبقه بورژوازی (سرمایه داران) میبایست به توزیع عادلانه ثروت بپردازد و اقتصاد را تنظیم کند. آنچه برای نیروی سوم در این مقطع اهمیت داشت اصلاحات اقتصادی و اجتماعی بود. چیزی که بعداً نه به دست مصدق بلکه به دست شاه در [[اصلاحات ارضی]] انجام شد.<ref>آذری شهرضایی، رضا؛ جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳، صص ۳۴ – ۳۳.</ref>
خط ۳۱:
== جامعه سوسیالیستها ==
پس از [[کودتای ۲۸ مرداد]] ۱۳۳۲، بیشتر رهبران و فعالان سازمانهای سیاسی هوادار دولت مصدق، دستگیر یا فراری شدند. ملکی نیز در شهریور همان سال دستگیر و در [[
ملکی بعد از آزادی از زندان به فعالیتهای مطبوعاتی پرداخت و در سال ۱۳۳۹ جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی را تأسیس کرد. او در این زمان باز هم با شاه دیدار کرده و برخلاف اکثر روشنفکران و سیاستمداران عضو جبهه ملی، از برنامههای اصلاح طلبانه حکومت شاه، تمجید کرد. بعد از مرگ ملکی و آل احمد در سال ۱۳۴۸ فعالیت جامعه سوسیالیستها محدود شد. پس از انقلاب اسلامی نیز جامعه سوسیالیستها بار دیگر به رهبری رضا شایان به جبهه ملی چهارم پیوستند و فعالیت خود را آغاز نمودند؛ ولی، با فرو پاشی جبهه ملی، این گروه نیز از صحنه سیاسی کشور محو شد.
|