فلسفه ذهن: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏فرارویدادگی: ابرابزار
جایگزینی دو پیوند قرمز/ اصلاح املایی
خط ۱:
[[پرونده:Ernst Mach Inner perspective.jpg|بندانگشتی|300px|به راستی آن کس که درون ما ناظر جهان و وقایع آن است کیست؟ این است شیرازهٔ موضوعات فلسفه ذهن.]]
 
'''فلسفهٔ ذهن''' از شاخه‌های روش [[فلسفه تحلیلی]] است که ماهیت ذهن، رویدادهای ذهنی، کارکردهای ذهنی، و [[خودآگاهی]] را بررسی فلسفی می‌کند. سرشت رابطهٔ این امور با بدن فیزیکی؛ که به مسألهمسئله ذهن و بدن (نفس و بدن) معروف است نیز از مهم‌ترین [[مسائل فلسفه]] ذهن است.<ref name="Kim۱Kim1">Kim, J. (۱۹۹۵). in Honderich, Ted: Problems in the Philosophy of Mind. Oxford Companion to Philosophy. Oxford: Oxford University Press. [ارجاع دست‌دوم]</ref> البته رویکردهای قاره‌ای نیز به این شاخهٔ فلسفی وجود دارد مانند [[پدیدارشناسی]] [[هگل]]. در عصر حاضر [[مک کلمراک]] با رویکرد [[فلسفه قاره‌ای]] [[هایدگر]] که همان رهیافت پدیدارشناختی-اگزیستنسیالیستی است، فلسفه ذهن را بررسی می‌کند.
 
== مسئله ذهن و بدن ==
خط ۳۵:
 
== شبه پدیدارگرایی ==
شبه پدیدارگرایی (Epiphenomenalism) منکر هرگونه علت بودن حالات ذهنی در جهان است و حالات ذهنی را بیشتر شبیه کف روی آب می دانندمی‌دانند که یک چیز بی تاثیرتأثیر است ولی معلول بهم خوردن آب دریاست .
اگر به پذیریم که حالات ذهنی معلول فرایند هایفرایندهای مغزی اند می توانمی‌توان اینطور گفت که وقتی الف فعال می شودمی‌شود منجرب به فعال شدن ب می شودمی‌شود و در طی این فعالیت از الف به ب ت پدید می آیدمی‌آید که منظور از ت اینجا حالات ذهنی است. پدیده هایپدیده‌های ذهنی نتیجهنتیجهٔ یثانویهٔ ثانویه ی فعالیت هایفعالیت‌های فیزیکی مغز اند . اینکه وقتی دست من به اتشآتش نزدیک می شودمی‌شود و من گرما احساس می کنم فعالیتمی‌کنم هایفعالیت‌های مغز من حالت ذهنی گرما را ایجاد می کندمی‌کند و اینکه من دست خود را عقب می کشممی‌کشم حالات ذهنی عقب کشیدن هم نتیجهنتیجهٔ ی فعالیت هایفعالیت‌های مغز است نه اینکه حالت ذهنی گرما حالات ذهنی گریز را به وجود اوردهآورده و حالت ذهنی گریز قسمت حرکتی مغز من را برای گریز فعال کرده .<ref>فلسفه یفلسفهٔ ذهن : مقدمه ایمقدمه‌ای کوتاه نوشته اشکان سال </ref>.
 
=== رفتارگرایی ===
رفتارگرایی (Behaviourism) تحلیلی معتقد است واژگان حالات ذهنی معنایی به جز رفتار ندارند یعنی درد چیزی جز نالیدن، ابراز ناراحتی و دیگر رفتارها نیست. رفتارگرایان حذفی، به کلی واژگان ذهنی را حذف می‌کنند؛ مانند [[کواین]]. [[ویتگنشتاین]] برخلاف آن چهآنچه معروف است رفتارگرا نیست (او صرفاً معتقد است که واژگان ذهنی از طریق رفتار شکل می‌گیرند).
 
=== کارکردگرایی ===
{{اصلی|کارکردگرایی (فلسفه ذهن)}}
رفتارگرایی تحلیلی حق نداشت در تحلیل واژگان ذهنی از واژگان ذهنی دیگر استفاده کند و این امر سبب بروز مشکلاتی برای این رویکرد شد زیرا آن‌ها چاره‌ای جز استفاده از این واژگان نداشتند. کارکردگرایی (Functionalism) برای حل این مشکل به جای آن که ذهن یا حالات ذهنی را رفتار، که خروجی اندامواره است بداند، آن را کارکرد یا تابعی از نقش علّی که ورودی نسبت به خروجی ایفا می‌کند، می‌داند. کارکردگرایی همچنین مشکل تحقق پذیری چندگانه را در نظریات اینهمانی حل کرد؛ زیرا ذهن که برنامه یا ساختار کارکردی است می‌تواند در سخت‌افزارهای مختلف تحقق یابد.
کارکردگرایی همچنان در فلسفهٔ ذهن پایدار است و انواع گوناگونی دارد مانند [[کارکردگرایی ماشینی]]، [[کارکردگرایی علّی]] و [[کارکردگرایی غایت شناختی]].
 
خط ۵۱:
::{{اصلی|خودآگاهی}}
 
== مسألهمسئله اذهان دیگر ==
مسألهٔ اذهان دیگر در فلسفهٔ ذهن دارای دو بعد معرفت‌شناختی و مفهومی است: از بعد معرفت‌شناختی مسألهمسئله این است که ما از کجا بدانیم که دیگران ذهن دارند و صرفاً [[زامبی]] نیستند؟ از بعد مفهومی وجود اذهان دیگر را می‌پذیریم اما سؤال این است که آیا دیگران به همان کیفیت و نحوه‌ای که ما حالات ذهنی را تجربه می‌کنیم، این حالات را تجربه می‌کنند؟
 
== کیفیات ذهنی یا پدیداری ==
[[کیفیات ذهنی]] همان طورهمان‌طور که از نامش پیدا است، کیفیت تجربه کردن حالات ذهنی است. به این کیفیات، احساس خام (raw feel) هم می‌گویند. بعضی از فیلسوفان ذهن کیفیات ذهنی را مقوم همه حالات ذهنی می‌دانند و معتقدند تجربهٔ همهٔ حالات ذهنی با این کیفیت همراه است. کیفیتی که صاحب تجربه می‌داند چیست اما نمی‌تواند آن را توصیف کند. مقالهٔ معروف [[تامس نیگل]] «خفاش بودن چه کیفیتی دارد؟» بر این دیدگاه تأکید می‌کند. اما فیلسوفانی مثل [[دنیل دنت]] اساساً کیفیات را حذف می‌کنند. [[دیوید چالمرز]] با توجه به مشکل کیفیات ذهنی به دوگانه‌انگاری وصفی گرایش دارد.
 
== حیث التفاتی ==
خط ۶۶:
 
== هوش مصنوعی ==
[[ماروین مینسکی]]، بنیانگذار [[لابراتوار هوش مصنوعی ام. آی. تی.]] ([[مؤسسه فناوری ماساچوست]])، در تعریف [[هوش مصنوعی]] چنین می‌گوید: علمی که ماشین‌ها را به انجام کارهایی وامی‌دارد که اگر آن کارها از آدمی سرزنند، مستلزم هوش خواهند بود (۱۹۶۸). این نام را[[جان مکارتی (دانشمند علوم رایانه)جان مک‌کارثی]] ابداع کرد. او در سال ۱۹۵۶ همایشی را ترتیب داد که بسیاری از پژوهشگران هوش مصنوعی آن را سرآغاز رشته خود می‌دانند. این همایش [[پروژه تحقیق تابستانی دارتماوث]] نام داشت.
 
یکی از نخستین سخنرانی‌های مربوط به هوش کامپیوتری در سال ۱۹۴۷ را منطق‌دان انگلیسی [[آلن تورینگ]] ایراد کرد که در آن زمان در آزمایشگاه فیزیک ملی کار می‌کرد. عنوان سخنرانی این بود: ماشین هوشمند؛ نظریه‌ای ابداعی. تورینگ گفت: بحث من در این است که دستگاه‌ها می‌توانند رفتاری نزدیک به ذهن انسانی داشته باشند.
خط ۹۱:
 
== پیوند به بیرون ==
 
{{فلسفه ذهن}}
{{فلسفه}}
سطر ۹۹ ⟵ ۹۸:
[[رده:روان‌شناسی]]
[[رده:علوم شناختی]]
|