نبرد ترافالگار: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
قرار دادن {{دادههای کتابخانهای}} با اطلاعات ویکیداده |
ویرایش جعبهٔ اطلاعات برچسب: استفادهٔ زیاد از تگ یا الگوی سرخط |
||
خط ۱:
{{Coord|36.29299|N|6.25534|W|source:placeopedia|display=title}}
{{جعبه جنگ
|قوای۱= بریتانیا:{{سخ}}۳۳کشتی:{{سخ}} ۲۷ [[کشتی خطی]] و ۶ کشتی دیگر
|خسارات۱= ۴۵۸ نفر کشته{{سخ}} نفر ۱۲۰۸ زخمی{{سخ}} [[هوریشیو نلسون]] کشته شد{{سخ}}{{سخ}} '''تلفات در کل:۱۶۶۶ نفر'''
|خسارات۲= ''فرانسه:''{{سخ}} ۱۰ کشتی به دست دشمن تصرف شد {{سخ}} ۱ کشتی نابود شد {{سخ}}۲۲۱۸ نفر کشته{{سخ}} ۱۱۵۵ نفر زخمی {{سخ}}۴۰۰۰ اسیر{{سخ}} [[پیر شارل ویلنوو]] اسیر شد {{سخ}}{{سخ}}''اسپانیا:'' ۱۱ کشتی به دست دشمن تصرف شد{{سخ}} ۱۰۲۵ نفر کشته{{سخ}} ۱۳۸۳ نفر زخمی{{سخ}} ۴۰۰۰ اسیر{{سخ}} [[فدریکو گراوینا]] در اثر شدت جراحات ، بعد از جنگ در گذشت {{سخ}}{{سخ}}(حدود ۳۰۰۰ نفر از این اسیران در طوفان بعد از جنگ غرق شدند) {{سخ}}{{سخ}}'''تلفات در کل:۱۳۷۸۱ نفر'''
}}
'''نبرد ترافالگار''' {{انگلیسی|Battle of Trafalgar}} در تاریخ [[۲۱ اکتبر]] [[۱۸۰۵ (میلادی)|۱۸۰۵]] در محلی در غرب [[دماغه ترافالگار|دماغهٔ ترافالگار]] واقع در جنوب غرب [[اسپانیا]] بین ناوگان نیروی دریایی سلطنتی [[بریتانیا]] با ۲۷ کشتی جنگی بزرگ و نیروی دریایی [[فرانسه]] و اسپانیا با ۳۳ کشتی جنگی بزرگ رخ داد که منجر به پیروزی ناوگان بریتانیا به فرماندهی [[دریاسالار نلسون]] شد.
خط ۲۸:
در این نبرد، لرد نلسون که از بزرگترین قهرمانان دریایی بریتانیا محسوب میشود، کشته شد.<ref>کتاب اطلاعات عمومی پیام صفحهٔ ۲۳۸ پاراگراف اوّل</ref>
پس از وقوع انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ و اولین برخورد دنیای جدید با انقلاب، حکومت تازهتأسیس پاریس آماج حملات نیروهای اروپایی قرار گرفت ولی نیروی انقلاب فرانسه بسیار بزرگتر از آن بود که بخواهد به این سادگیها در مقابل دشمنان سر فرود آورد. بعد از انقلاب فرانسه یک سری نبرد زنجیروار به وقوع پیوست که در انتها منجر به تثبیت انقلاب و به رسمیت شناخته شدن آن شد اما در این دوران پرآشوبوهیاهو، بیشک مهمترین رویداد، برخاستن و قد کشیدن سرجوخهٔ کوتاهقد توپخانهای بود که تبدیل به یکی از بزرگترین سرداران تاریخ شد، ناپلئون بناپارت. او با جنگطلبی توانست در مدت کوتاهی فرانسه را به یکی از بزرگترین قدرتهای دنیا تبدیل کند. این چیزی نبود که قدرتهای آن روز مخصوصاً انگلستان بهراحتی آن را بپذیرند. این شد که بهسرعت اتحادهای بزرگی علیه فرانسه به وجود آمدند که البته در ابتدا با نبوغ جنگی ناپلئون شکست خوردند. اما این، همهٔ ماجرا نبود. پیروزیهای نظامی ناپلئون باعث ثبات موقت و توازن قوا در اروپا شد. حال زمان آن رسیده بود تا فرانسه دشمن بزرگ خود را از سر راه بردارد. ناپلئون که به سبب این پیروزیها لقب امپراتور به خود داده بود و انقلابی را که برای آزادی به وجود آورده بود تبدیل به دیکتاتوری کامل کرده بود، میخواست نیروهای اصلی خود را به سمت کانال مانش حرکت بدهد تا در یک فرصت مناسب با عبور از این آبراه باریک، لندن را فتح کند. این هدف بهقدری برایش مهم بود که ناپلئون به دریابد لویی دولاتوش ترِویل، فرمانده نیروی دریایی فرانسه گفت: "اگر بتوانیم تنها ۶ ساعت بر دریای مانش مسلط بمانیم، آقای دنیا خواهیم بود." اما عمر ترویل برای این نبرد کفاف نداد. او در سال ۱۸۰۴ درگذشت و ناپلئون فرماندهی نیروی دریایی را به دریاسالار پیر شارل ویلنوو سپرد. ولی همهچیز آنگونه که ناپلئون انتظار داشت پیش نرفت. لندن با کمک دیپلماتهای برجسته و ثروت هنگفت خود، اتریش، روسیه و سوئد را با هم علیه ناپلئون متحد کرد. در سوی دیگر نقشه هم ناپلئون برای دور کردن ناوگان دریایی انگلستان از مانش مشکلات زیادی با دریاسالار پیر شارل ویلنوو داشت که باعث شد برنامهٔ تسلط بر مانش با مشکل روبهرو شود.
خط ۳۴:
پس از آنکه نقشهٔ حمله به انگلستان شکست خورد، ناپلئون متوجه اعضای دیگر اتحادیه شد. ارتش بزرگی از روسیه برای پیوستن به ارتش اتریش در حرکت بود که بناپارت در یک اقدام متهورانه به استقبال دشمن رفت. او میدانست چگونه دشمنان را به تکههای کوچک تقسیم کند تا راحت بر آنها پیروز شود. این جنگ که به نبرد اولم معروف شد، برای اتریشیها اسفبار بود. ۶۱هزار سرباز اتریشی تسلیم شدند. ۲۰۰ قبضه توپ غنیمت فرانسویها شد. ولی همهٔ اینها در برابر بیمدافع ماندن پایتخت افسانهای آنها ناچیز بود. وین که ۴۰۰ سال در برابر حملات عثمانی ایستادگی کرده بود، بدون مقاومتی در مقابل قدرت انقلاب زانو زد.
پس از فتح وین، ناپلئون باید برای یک کار ناتمام دوباره به دریا برمیگشت، فتح انگلستان. دریاسالار نلسون فرمانده ناوگان دریایی انگلستان که متوجه تجمع نیروهای فرانسوی در اطراف [[کادیس]] (قادس) شده بود، بهسرعت دستبهکار شد و با قسمت عمدهٔ ناوگان دریایی سلطنتی رهسپار آخرین مأموریت زندگی خود شد. اوضاع در دو سوی میدان کاملاً متفاوت بود. فرانسویها بیشتر افسران خود را در پاکسازیهای گستردهٔ پس از انقلاب کبیر از دست داده بودند و نیروهای آنها تجربهٔ چندانی در نبرد دریایی نداشتنتد. حال آنکه ملوانان جزیره مردانی بودند که بخش عمدهٔ زندگی خود را روی آب سپری کرده بودند و سالها جنگ دریایی و دریانوردی از آنها مردانی با ارادهٔ پولادین ساخته بود. نلسون برای ترغیب دشمن به حمله، بخش اعظم ناوگان خود را از دید ناوگان فرانسه-اسپانیا دور کرد و تنها تعداد کمی از آنها را در دیدرس آنها قرار داد. ولی این حیلهای نبود که بتواند ویلنوو باتجربه را فریب دهد. البته ویلنوو هم میدانست با مردانی که دارد نمیتواند بر نلسون غلبه کند. ولی دستور جدید ناپلئون همهچیز را تغییر داد. او به ناوگان خود فرمان داد تا از [[تنگه جبلالطارق|تنگهٔ جبلالطارق]] عبور کرده، وارد دریای مدیترانه شده، با سرعت هر چه تمامتر خود را به [[ناپل]] برسانند. ناپل، شهری در ایتالیاست که آن زمان تحت سیطرهٔ ژوزف بناپارت بود. ژوزف در برقراری حکومت در ناپل به کمک احتیاج داشت. این حرکت ناوگان، کافی بود تا نلسون نیروهایش را جمع کرده، مانند یک بلای آسمانی بر سر راه فرانسویها حاضر شود.
نبرد برای ناوگان فرانسه غیرقابل اجتناب بود. آنها حتی نمیدانستند که پنج فروند از بهترین کشتیهای انگلیسی برای گشتزنی به دریای مدیترانه ارسال شدهاند. کشتیهای نلسون نزدیک شده، توپهای جنگی آمادهٔ شلیک شدند. ویلنوو بهسرعت دست به کار شد و با ایجاد یک هلال گسترده از کشتیهای جنگی در نزدیکی دماغهٔ ترافالگار یک خط دفاعی قدرتمند در مقابل ناوگان سلطنتی درست کرد. علت این آرایش نیروی ویلنوو این بود که نلسون مجبور میشد برای استفادهٔ مناسب از قدرت آتش خود نیروهایش را در مقابل توپخانهٔ مهیب فرانسویها حرکت داده، آنها را مجبور به دور زدن کند. این در حالی بود که سرعت کم باد هم توان مانورهای سریع را از نلسون سلب میکرد. ولی سردار فرانسوی یک نکته را فراموش کرده بود، نلسون کسی نبود که خود را محدود به آموختههای دانشکدههای جنگ کند! دریاسالار کهنهکار انگلیسی در یک مانور فوقالعاده، نیروهایش را به دو ستون تقسیم کرد و مستقیم به سمت قلب خط فرانسویها یورش آورد. ملوانان فرانسوی به اندازهٔ کافی حرفهای نبودند تا بتوانند دستورات سادهٔ فرماندهِ خود را اجرا کنند. در نتیجه قلب خطوط دفاعی آنها به اندازهٔ کافی مستحکم نبود که مناسب دفع حملهٔ سنگین ناوگان سلطنتی باشد. به دلیل کندی باد، نیروهای موجود در دو جناح هم توانایی انجام مانور و کمک به مرکز خط دفاعی خود را نداشتند. ولی کندی باد تنها به ضرر فرانسویها نبود. کند شدن سرعت پیشروی ستونهای انگلیس، باعث شد آنها زمان طولانیتری در جلوی روی ناوگان فرانسوی باشند. این امر تلفات سنگینی بر آنها تحمیل میکرد. ولی همهچیز با ورود خود نلسون و کشتی سرفرماندهی عظیم او به منطقهٔ رزم تغییر کرد. ویکتوری پرقدرتترین ناو آن دوران بود. هنگامی که خطوط فرانسوی را شکست و وارد کارزار شد با شلیک همزمان ۱۰۰ توپ که در عرشههای جانبیاش مستقر بودند، توانست تلفات سنگینی را بر پیکر دو ناو بزرگ نیروی دریایی فرانسه (بوسنتور، ردوتیبل) وارد کند. انگلیسیها باقدرت در پشت خطوط فرانسوی پیش میرفتند و آنها را میشکافتند و نلسون بر عرشهٔ ویکتوری در حال رقم زدن یکی از مهمترین لحظات تمام تاریخ بشر بود که ناگهان شلیک یک تیرانداز فرانسوی، سینهٔ چپ او را شکافت و ستون مهرهٔ او را خرد کرد. نلسون در حالی که نظارهگر بزرگترین پیروزی خود بود، در خون خود غوطهور میشد، گویی همهچیز دست به دست هم داده بود تا از لرد اول دریاسالار، یک افسانه بسازند. پس از عبور ستون دوم به فرماندهی دریاسالار کالینگوود از میان خطوط فرانسویها و با وجود رشادتهای سربازان انقلاب، دریانوردان باتجربهٔ جزیره موفق شدند تا آنها را شکست دهند. حاصل نبرد ترافالگار برای ناپلئون بیشتر شبیه یک کابوس بود. او ۲۲ کشتی خود را از دست داد. در حالی که نیروی دریایی سلطنتی هیچ ناوی از دست نداد. نلسون با نقشهٔ مبتکرانهٔ خود موفق شده بود برتری دریایی بیچونوچرای انگلستان را حفظ کند. هرچند در این راه جان خود را از دست داد. پس از ترافالگار، ناپلئون تلاش برای سیادت بر دریاها را کنار گذاشت و از رؤیای فتح لندن دست برداشت و این در حالی بود که با محاصرهٔ همهجانبهٔ خود به وسیلهٔ ناوگان انگلستان با مشکلات متعددی روبهرو شد، دشواریهایی که درنهایت منجر به تسلیم او و فرانسه شد.
|