قیام افسران خراسان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۵:
برادرم محاکمه شد، اما محاکمه در پایان به نفع برادرم تمام شد، اما یک درجهاش را گرفتند و یک سال هم محکوم به زندان شد. شش ماه از زندان را در اصفهان و شش ماه دیگر را در تهران بود. همبند او که از اعضای حزب توده بود، مطبوعات و نشریات چپی در اختیار برادرم میگذاشت و او به این ترتیب برای اولین بار در زندان با اندیشههای چپ آشنا شد. پس از اینکه برادرم به خراسان رفت، مرتب برای من نامه مینوشت. یادم هست برادرم در آخرین نامهاش که آن را درست روز قبل از عزیمتش از مشهد همراه یک گروه انقلابی پست کرده بود، برایم نوشته بود که «برادر عزیزم، ما فردا برای آزاد ساختن کشور قیام میکنیم!»
برادرم و جمعی از افسران دیگر از مشهد به سمت [[قوچان]] و از آنجا به سمت گنبد کاووس حرکت کردند و در مسیر خود تمام پادگانها و دژبانیها را
احسانی برایم تعریف کرد که برادرم و اسکندانی در جیپی نشسته بودند که پیشاپیش کاروان حرکت میکرده و وقتی این جیپ را به رگبار میبندند، اسکندانی و برادرم درجا کشته میشوند. خیلی از افرادی که در ماشینهای پشتی نشسته بودند، توانستند از این درگیری جان سالم به در ببرند.}}
|