اسطورهشناسی ارمنستان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←پرستش روح: ابرابزار |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱:
{| class="toccolours" style="float: left; margin: 0em 0em 1em 1em; text-align: right;"
|-
سطر ۷۳ ⟵ ۷۲:
نانه در اساطیر ارمنی خواهر آستقیک و دختر آرامازد است. او را «نانی» و «نان» هم میخواندهاند که به معنی مادر و مادربزرگ هم است. نانه الهه حکمت و فضیلت بود. برخی محققین الهه روح زایندگی و عروس جاودانگی نیز ملقب کردهاند.<ref>تاریخ کلیسای ارمنی، نگارش دکتر ادیک باغداساریان. صفحه:۵۵</ref><ref>احمد نوریزاده. تاریخ و فرهنگ ارمنستان</ref><ref>بررسی ریشه شناختی واژههای آرامازد، اهورامزدا و ماشتوتس، نویسنده: آنوشیک ملکی</ref><ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان. صفحه:۹۹</ref>
* [[آرا (اساطیر ارمنی)]]
آرا یا آرام رهبر اساطیری ملت ارمنی است. آرا از نسل «هابت» فرزند [[هایک (اسطوره)|هایک]] بوده و او کسی بود که سرحدات ارمنستان را گسترش داد. آرا با سرکوبی مادها سرحدات جنوب شرقی ارمنستان را تا کوه «زاراسپ» گسترش داد و حکومت آنجا را به خاندان «سیساکیان» سپرد. در حوال [[کاپادوکیه]] حکومت «کاقیان تیتانی» را سرنگون کرده و «مشاک» را که از بستگان خودش بود به حکومت نشاند و او شهر «ماژاک» (کساریا) را بنا نهاد.
موسی خورنی میگوید:آرام به شهروندان آنجا دستور داد تا زبان ارمنی و گفتگو به آن زبان را بیاموزند. به همین دلیل یونانیان تا به امروز نیز این قسمت را به نام «پروتین آرمنیا» که مفهوم آن ارمنستان متقدم یا پیشین است، مینامند. موسی خورنی اضافه میکند که ملل همسایه به نام این کشور را «آرمنیا» مینامند.<ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان. صفحه:۱۲۷</ref>
* [[واهاگن]]
واهاگن والاترین مقام در اساطیر ارمنی، ایزد جنگ، شجاعت و فتح و پیروزی است. در بعضی از روایات اساطیری، به عنوان ایزد خورشید نیز آمده است. در یکی از دستنوشتههای مربوط به خلقت جهان چنین آمده است: «خورشید را پرستیدند و واهاگن نامیدند.»
* [[مهر (اساطیر ارمنی)]]▼
بنابر گفته [[آنانیا شیراکاتسی]]، ارمنیان مجموعه ستارگان راه شیری را مربوط به نام واهاگن دانسته و آن را «راه قدیمی خورشیدی» نامیدهاند. به نظر او ارمنیان معتقد بودند واهاگن و «بارشامین» ایزد بزرگ آشوریان، در زمستانی سخت، مشغول دزدیدن کاه بودهاند، آنها هنگام بازگشت کاهها را در آسمان جا گذاشتند، و بدین گونه در آسمان مجموعهای از کاه ایجاد شده است، از این رو راه شیری در ارمنی به «راه کاهدزدی» معروف است.<ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان. صفحه:۸۵ تا ۸۹</ref><ref>احمد نوریزاده، صد سال شعر ارمنی (از اواخر قرن نوزدهم تا اواخر قرن بیستم)، صفحه:۷۲</ref>
بنابر اسطوره شناسی واهاگن به عنوان شکارچی شجاع با تاریکی و قوای اژدهایان شر و مضر مبارزه میکند. به همین دلیل لقب «اژدهاکش» را به او دادهاند.
میهر که نام او از [[اسطوره مهر]] ایرانی برگرفته شده مربوط به شکل هند و ایرانی میترا به معنی دوست، خیرخواه، عهد و پیمان است. میهر در مجموعه ایزدان ارمنی فرزند آرامازد است و قدیمیترین ایزد خورشید و نور آسمانی در میان ارمنیان محسوب میشود. او را در دوران هلنیستی که ایزد آهنگری و آتش بوده یکی دانستهاند و محتملاً معبد گارنی به او اهداء شده بود. پرستش میهر به عنوان ایزد خورشید، در میان ارمنیان بسیار گسترده بوده است. نام و کردار و منش میهر به قدری محبوب بوده که به نام «میهر بزرگ» و فرزندش «مهیر کوچک» وارد حماسه قهرمانی داوید ساسونی شده است.<ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان. صفحه:۹۱ تا ۹۵</ref><ref>احمد نوریزاده، صد سال شعر ارمنی (از اواخر قرن نوزدهم تا اواخر قرن بیستم)، صفحه: ۷۲ و ۷۳</ref>
* [[تیر (اساطیر ارمنی)]]
در اسطورههای ارمنی باستان، تیر ایزد کتابت، سخنوری، علوم و هنر بوده است. او منشی و قاصد ایزد بزرگ آرامازد، تعبیر کننده خواب و پیشگوی سرنوشت، ثبت یادداشت کننده اعمال نیک و بد انسانها و راهنمای ارواح مردگان در «دنیای زیرین» بوده است. معبد تیر، «یرازاموین» نامیده شده است که در نزدیکی [[آرتاشات]] پایتخن آن زمان ارمنستان قرار داشت که در سال ۳۰۱ میلادی به دست [[گریگور روشنگر]] ویران شد.<ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان. صفحه:۹۸ تا ۹۹</ref><ref>احمد نوریزاده، صد سال شعر ارمنی (از اواخر قرن نوزدهم تا اواخر قرن بیستم)، صفحه: ۷۳</ref>
* [[آمنابق]]
آمنابق، نزد ارمنیان ایزد حامی و پشتیبان محصولات کشاورزی محسوب میشده است. گرچه این ایزد در ردیف خدایان جای داشته و بعدها نیز در تالیفات ارمنی بسیار کم از او یاد شده، اما نزد ارمنیان بسیار محبوب بوده است زیرا به عقیده آنها او زمینهای کشاورزی و باغها را از سرما، تگرگ، سیل و طوفان که در منطقه کوهستانی چون ارمنستان همواره اتفاق میافتاده، نگهداری میکرده است. معنی آمنابق پر محصول است و این معنی نشانگر وظیفه و مسئولیت این ایزد است. مکان پرستش او روستای «باگاوان» در بخش [[:w:en:Bagrevand|باگرواند]] بوده است.<ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان. صفحه:۱۰۸ تا ۱۱۳</ref><ref>احمد نوریزاده، صد سال شعر ارمنی (از اواخر قرن نوزدهم تا اواخر قرن بیستم)، صفحه: ۷۳ و ۷۴</ref>
* [[اسپاندارامت]]
اسپاندارامت ایزد فرمانروای دنیای زیرین نزد ارمنیان باستان است، که اغلب با دنیای زیرزمین، فرمانروایی اموات و مردگان یا دوزخ، یکسان پنداشته شده است. در سرودهای کلیسا و در ادبیات [[کلیسای حواری ارمنی]] اصطلاح «درههای ساندارامت» به کار رفته است. در دوران مسیحیت این اعتقاد به عنوان روح دوزخی یا حتی دوزخ وجود داشته است، همچنانکه به جایگاه بهشت در آسمان معتقد بودند.
نرسس شنورهالی، در اثر خود عبارت «داسک ساندارمتیتس» یعنی گروه یا قشر ارواح شر را، به کار برده است. محققین ارمنی این واژه را به کمک اساطیر ایرانی ریشه یابی کرده و به گفته محققین «اسپندارمد» نام دختر یا همسر [[اهورامزدا]] بوده است؛ و از این جا نتیجه میگیرد که ساندارامت یا اسپندارامت، نام همسر آرامازد نیز بوده است. اسپندارامت در مفهوم، اشاره به زمین و آرامازد در مفهوم، اشاره به آسمان است. از نوشتههای آگاتانگلوس نیز میتوان به مفهوم سانادارامت پی برد. برای مثال مینویسد: «غرشهای عظیم و بسیاری از درههای ساندارامت شنیده شد.»<ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان. صفحه:۱۰۳ تا ۱۰۵</ref><ref>احمد نوریزاده، صد سال شعر ارمنی (از اواخر قرن نوزدهم تا اواخر قرن بیستم)، صفحه: ۷۴</ref>
== باورهای کهن و کیش پرستش پدیدههای طبیعی ==
سطر ۱۳۴ ⟵ ۱۴۳:
این افسانه ملی ارمنی به وسیله [[موسی خورنی]] برگرفته از مورخان دیگر و بنابر روایات قدیمی نگاشته شده است. بنابر گفته موسی خورنی ملکه آشور، شامیرام مفتون زیبایی آرا، پادشاه ارمنستان شده بود و در پی به دست آوردن او به هر وسیلهای متوسل میشد. دادن هدایا و قولها به جایی نرسید و شامیرام تصمیم گرفت تا به زور اسلحه به خواسته خود برسد. آرای زیبا در این جنگ کشته میشود. شامیرام جسد او را به امید زنده شدن در بالاخانه قصر قرار میدهد «من به خدایان خود فرمان دادم تا زخمهای او را بلیسند و او زنده خواهد شد.» در عین حال ملکه امید داشت به سحر و جادو و افسونگری آرای زیبا را زنده کند. اما چون جسد فاسد شد، دستور داد که آن را در گودالی انداخته بپوشانند و یکی از محبوبین خود را مخفیانه به لباس فاخر ملبس کرده شایعهای دربارهٔ آرای زیبا اشاعه داد که «خدایان با لیسیدن و زنده کردن آرای زیبا نیت و آرمان ما را برآوردند.»<ref>احمد نوریزاده، صد سال شعر ارمنی (از اواخر قرن نوزدهم تا اواخر قرن بیستم). صفحه:۸۵</ref><ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان، صفحه:۱۳۳</ref>
* '''تیگران و جنگ با اژدها'''
[[تیگران یرواندونی]] پادشاه ارمنستان که با کوروش متحد شده بود و به جنگ آژداهاک پادشاه ماد میرود، موسی خورنی، این واقعه را به صورت یک داستان افسانهای در کتاب تاریخ ارمنستان چنین نقل میکند:
«تیگران در شجاعت و دلاوری بی همتا و از جمله تواناترین و مال اندیشترین پادشاه ما بود. در سرنگون کردن سلطنت مادها با کوروش همدست شد و بر یونانیان ظفر یافته مدتی آنها را تحت اطاعت خود نگاهداشت و مملکت ما را توسعه داده آن را به منتهای سرحدات باستانی رساند. تیگران در ابتداء با آژداهاک متفق بود و همشیزه خود (تیگرانوهی) را که آژداهاک به التماس و عجز و لابه او را درخواست میکرد، به زوجیت او داد. آژداهاک در نهان فکر میکرد که در اثر چنین خویشاوندی، یا دوستی و اتحاد او با تیگران مستحکم تر و پایدارتر خواهد شد و یا از طریق این خویشاوندی به سهولت خواهد توانست خائنانه او را به قتل برساند. شبی آژداهاک خوابی دید که به وقت بیداری نه به چشم دیده و نه به گوش شنیده بود. از خواب پریده و با آنکه نیمه شب بود فوراً مشاوران خود را فراخواند و باقیافه محزون، چشمانش را بر زمین دوخته از ته دل آه کشید.»
«و گفت:ای دوستان عزیز در رؤیا چنین مینمود که من در یک کشور ناشناس هستم. در کنار یک کوه سر به فلک کشیده که قله اش پوشیده از یخ بنظر میرسید و گوئی میگفتند که این کشور ارمنستان است. وقتی که من به دقت به آن کوه نگریستم، زنی با لباس ارغوانی رنگ و روسری نیلگون، با چشمان درشت و رخساری گلگون و بلند قامت که روی قله کوه مرتفع نشسته بود و دردِ زهِ داشت، به چشم خورد. هنگامی که من حیرتزده چشم بر این منظره دوخته بودم، ناگهان آن زن وضع حمل کرده سه بهادر بالغ و کامل زائید. اولی بر شیر سوار بود و به طرف مغرب میتاخت. دومی بر پلنگ سوار بود و جهت شمال را در پیش گرفته بود، اما سومی که بر اژدها سوار بود دیدم که با بال هائی که درست مثل بالهای عقاب بود، نزدیک شده میخواست خدایان ما را درهم شکند. اما من آژداهاک خود را در میان آنها انداخته حمله آن بهادر حیرتآور را به خود جلب کرده و به جنگ و ستیز با او پرداختم. ابتدا با نیزه یکدیگر را مجروح کرده سیل خون جاری کردیم و سطح محوطه قصر را که چون خورشید درخشان بود، مبدل به دریای خون کردیم. سپس مدت مدیدی با سلاحهای دیگر جنگیدیم. آخر الامر من مغلوب شدم. در این لحظه که از تشویش و اضطراب غرق عرق شده بودم، از خواب پریدم و از آن لحظه من مردهام و زنده نیستم. چون که تعبیر این خواب جز آن نیست که ما از طرف تیگران ارمنستان مورد استیلای سخت واقع خواهیم شد.»<ref>احمد نوریزاده. تاریخ و فرهنگ ارمنستان</ref>
آنگاه مورخ کشته شدن آژداهاک به دست تیگران را چنین مینویسد: «وقتی که جنگ در گرفت تیگران زره محکم آهنین آژداهاک را چون آب شکافته و او را به سر نیزه پهن خود به سیخ کشید و آنگاه دستش را پس کشیده نصف جگر آژداهاک را همراه نیزه بیرون آورد.»
* '''افسانه تولد [[واهاگن]]'''
در شعری حماسی، مربوط به واهاگن که محبوبترین ایزد ارمنیان بوده است، او را نوجوانی زاییده شده از چهار عنصر یعنی آسمان (هوا)، زمین (خاک)، دریا (آب)، و نی زرد مایل به ارغوانی (آتش) دانستهاند که دارای موهای آتشین (پراکندههده آتش)، ریش آتشین (آتش سوز) و چشمانی مثال خورشید است.<ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان، صفحه:۸۵ تا ۸۹</ref><ref>احمد نوریزاده، صد سال شعر ارمنی (از اواخر قرن نوزدهم تا اواخر قرن بیستم). صفحه:۹۰</ref>
آسمان دردِ زِه داشت و دردِ زِه داشت زمین
به درد زایمان گرفتار بود بحر ارغوانین
نی سرخفام در نیستان بحر بیکران
لرزان همی بود از درد زایمان
از گلوگاه نی دود همی خاست روان
دوان شد از آن شعلهها میان
پسر گیسو طلای نوجوان
او داشت آذرگون زلفان
ریشی چون شعلهها لرزان
داشت دو چشم چون خورشید رخشان
* '''[[دورک آنگق]]'''
او فرزند «پاسکام»، نوه هایک بزرگ بود. دورک بسیار زشت، بلند قامت، با اندامی درشت دارای دماغی پهن، چشمانی گود رفته و نگاهی بی رحم بود. به روایتی او را به خاطر زشتی بی حدش، در زبان ارمنی آنگِق یعنی زشت مینامیدند.<ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان، صفحه:۱۳۷ تا ۱۳۹</ref>
در مورد خصوصیات او چنین روایت شده که دارای قدرت بسیار بوده، با دستهایش صخرههای عظیم سنگ خارا را میکنده و با ناخنهایش آنها را صیقل میداده است و مانند تخته صاف کرده و با ناخنهایش روی آنها شکلهای گوناگون عقاب را حکاکی میکرده است.<ref>احمد نوریزاده. تاریخ و فرهنگ ارمنستان</ref>
* '''افسانه آرتاشس و ساتنیک'''
این داستان افسانه عامیانهای است که به ازدواج [[آرتاشس اول]] و ساتنیک، شاهدخت قوم [[الانان]] - آلانها مربوط است. موسی خورنی این افسانه را از راویان و نقالان سده پنجم میلادی برگرفته است. بنابر این روایت، اقوام آلان پس از تصرف نیمی از کشور [[گرجستان]]، از [[رود کر (قفقاز)]] میگذرند و به کشور ارمنستان حمله میبرند. آرتاشس بر آلانها پیروز میشود، آنها را تا ساحل رودخانه عقب میراند و شاهزاده آنها را به اسارت میگیرد. پادشاه آلانها به آرتاشس پیشنهاد صلح میکند مبنی بر این که عهدنامهای دائمی مابین طرفین عقد گردد و در قبال آزادی پسرش نیز مبلغ هنگفتی به او پرداخت نماید. آرتاشس این پیشنهادها را نمیپذیرد. در این زمان ساتنیک زیبارخ، از آنسوی رودخانه به آرتاشس ندا میدهد که:<ref>احمد نوریزاده. تاریخ و فرهنگ ارمنستان</ref>
«تورا میگویم، گوش فراده و آن نوجوان را بازگردان، زیرا شایسته نیست که پهلوانان در اثر کینهتوزی همدیگر را همچون خدمتگزاران بکار گیرند. دربین بردگان نگاه دارند و میان دو قوم دلاور عداوتی جاودانی ایجاد کنند.»
آرتاشس، عاشق و شیفته ساتنیک و ذکاوت او میشود و دایه اش «سمبات» را برای خواستگاری از ساتنیک، نزد پادشاه آلانها میفرستد. پادشاه برای دخترش وجه زیادی مطالبه میکند. آرتاشس از کجا، هزاران هزار و ده هزاران ده هزار برای شاهدخت آلانها بپردازد؛ ولی آرتاشس سوار بر اسب سیاه زیبایش، همچون عقابی تیز پرواز با گذر از رودخانه، کمند زرینش را گرد کمر شاهزاده آلانها میپیچاند و کمر ظریف او را به درد میآورد، سپس با شتاب او را به اردوگاه خود میرساند.<ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان، صفحه:۱۴۸ و ۱۴۹</ref>
بعد از این واقعه دو پادشاه با هم پیمان صلح میبندند. جشن و پایکوبی که شایسته شاهان بود، برپا میکنند. گفته میشود که در هنگام دامادی آرتاشس و ساتنیک بارانی از طلا و مروارید باریدن گرفت. بنا به گفته موسی خورنی رسم بر این بود که پادشاهان ارمنستان در روز جشن زناشویی خود بر در معبد سکه و شهبانو در اتاق حجله مروارید میپاشیدند.
== پرستش روح ==
سطر ۱۶۳ ⟵ ۲۰۸:
* تشیواق
روح خبیثی است که معمولاً بر کسانی که در خوابند ظاهر میشود تا آنها را بترساند و آزار دهد. تشیواق باعث کابوس میشود و علاوه براین به تمام چیزهای ترسناک و مخوف اطلاق میشود.
* دِو - دیو
به عقیده مسیحیان ارواح نیک فقط فرشتگان هستند. مسیحیان نیز ایزدان قدیمی خود را دیو مینامیدند. بر اساس عقاید بومی، دیوها نیز میتوانند جسمی قابل رویت داشته باشند، سپس در هیبت یک حیوان یا ترکیبی از چندین حیوان ظاهر شوند. دنیای ارواح در زندگی روزمره ارمنیان آنقدر نقش مهمی داشته است و اعتقاد به آنها تا آغاز سده بیستم باقیمانده است. ریشهشناسی واژه دیو را این گونه است:اوستایی (daēva)، پهلوی (dēv)، فارسی نو، دیو به معنی شیطان، اهریمن. در زبان ارمنی واژه تغییر معنی یافته و به شکل (dev) آمده است که در ابتدا به معنی
* شاهاپت
روح محافظی که دارای مکان مشخصی است. از نظر آگاتانگلوس، شاهاپت بار معنایی مثبت دارد زیرا او را روح محافظ مقبرهها نیز دانستهاند چون در ارمنی واژه «شاهاپت گرزماناتس» یعنی روح محافظ مفبرهها.
سطر ۱۸۴ ⟵ ۲۲۹:
هامبارو یکی از موجودات افسانهای و میرا است. هامبارو یکی از شکلهای دیو است که به شکل حیوانات ظاهر میشود و در ویرانهها زندگی میکند.
* هاورژاهارسونک
ارواح مؤنث و خبیثی هستند که معنی آن به شکل جمع، «عروسهای جاودان»، «عروسهایی که همواره جوان میمانند» است.
== جستارهای وابسته ==
|