شهریار (شاعر): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amin-palang (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برخی خطوط با فاصله آغاز شده‌اند
حذف مطالب بدون منبع
خط ۷۱:
== عشق و شعر ==
وی اولین دفتر شعر خود را در سال [[۱۳۱۰]] با مقدمه [[ملک‌الشعرای بهار]]، [[سعید نفیسی]] و [[پژمان بختیاری]] منتشر کرد. بسیاری از اشعار او به [[زبان فارسی|فارسی]] و [[زبان ترکی آذربایجانی]] جزء آثار ماندگار این زبان‌هاست. منظومه [[حیدربابایه سلام]] که در سال‌های ۱۳۲۹ تا۱۳۳۰ سروده شده‌است، از مهم‌ترین آثار ادبی ترکی آذربایجانی شناخته می‌شود.<ref>http://en.wikipedia.org/wiki/Mohammad-Hossein_Shahriar</ref>
 
....
 
حيدربابا ، دوْنيا يالان دوْنيادى
 
سليماننان ، نوحدان قالان دوْنيادى
 
اوغول دوْغان ، درده سالان دوْنيادى
 
هر کيمسَيه هر نه وئريب ، آليبدى
 
افلاطوننان بير قورى آد قاليبدى
 
 
از شاهکارهای شعر او در زبان فارسی نیز می توان به شعر شور انگیز "چه میکشم" اشاره کرد:
 
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
 
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم
 
با عقل آب عشق به یک جو نمی رود
 
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
 
دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز
 
صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم
 
پروانه را شکایتی از جور شمع نیست
 
عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم
 
این شعر واقعاً در ردیف بالا‌ترین شعرهاى فارسى است.
 
 
گفته می‌شود{{چه کسی؟}} استاد براي خواندن درس پزشكي به تهران آمد، همراه با مادرش در خيابان ناصرخسرو كوچه مروي يك اتاق اجاره مي‌كند. آنجا عاشق دختر صاحب خانه مي‌شود. صحبتي بين مادران آن‌ها مطرح مي‌شود و يك حالت نامزدي بوجود مي‌آيد. قرار مي‌شود كه شهريار بعد از ‌اينكه دوره انترني را گذراند و دكتراي پزشكي را گرفت با دختر عروسي كند. شهریار دانشجوی سال آخر رشتهٔ [[پزشکی]] بود که پس از مدتی، خواستگاری نیز از سوی [[دربار]] برای دختر پیدا می‌شود. گویا خانواده دختر با توجه به وضع مالی محمدحسین تصمیم می‌گیرند که دختر خود را به خواستگار مرفه‌تر بدهند. این شکست عشقی بر شهریار بسیار گران آمد و با این‌که فقط یک سال به پایان دوره ۷ ساله رشته پزشکی مانده‌بود، ترک تحصیل کرد.
 
این شعر شهریار اشاره به داستان فوق دارد:
 
پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
 
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
 
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
 
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
 
شهریار بعد از این شکست عشقی که منجر به ترک تحصیل وی می‌شود. به‌صورت جدی به شعر روی می‌آورد و منظومه‌های بسیاری را می‌سراید. غم عشق حتی باعث مریضی و بستری‌شدن وی در بیمارستان می‌شود. ماجرای بیماری شهریار به گوش دختر می‌رسد و به عیادت محمدحسین در بیمارستان می‌رود. شهریار پس از این دیدار، شعری را در بستر می‌سراید. این شعر بعدها با صدای [[غلامحسین بنان]] به‌صورت [[آواز]]و تصنیفی ماندگار درآمد.
 
 
چرا استاد شهریار برای خود تخلص “شهریار” را انتخاب نمود؟
 
شهریار در جوانی برای آنکه تخلصی برای خود دست و پا کند،‌ متوسل به حافظ بزرگ می شود ، تفال می کند و در وهله اول این مصراع می آید:” ملک این سکه دولت به نام شهریاران زد “
خودش می گفت:”گفتم حافظا ،‌ای استاد بزرگ این لقمه برای دهان من بسیار بزرگ است لطف کن مرا دست نینداز،عنایتی بفرما که من لایق آن باشم.”
مجددا تفال کرده و باز این مصراع می آید:” روم به شهر خود و شهریار خود باشم.”
بالاخره به امر حافظ تخلص “شهریار“را برمی گزیند ولی خرده گیران او را مسخره می کنند.داوری را نزد ملک الشعرا بهار می برندو او باتائید شهریار خرده گیران را خاموش میکند.
 
== شهریار و عشق به ایران ==