رولو می: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
KasparBot (بحث | مشارکت‌ها)
مستند کردن moved to Wikidata
Mr.sajjad (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲:
 
== زندگینامه ==
رولو می در ۲۱ آوریل ۱۹۰۹ در اِیدا، اوهایو متولد شد، اما بیشتر کودکی خود را در مارین سیتی در [[میشیگان]] سپری کرد. مِی لیسانس خود در [[هنرهای زیبا]] را در سال ۱۹۳۰ دریافت کرد، و بعد از آن، به عنوان یک نقاش و معلم دوره گرد، به دور اروپا سفر کرد. در این مدت، به یکی از کلاسهای تابستانی [[آلفرد آدلر]] رفت. او آدلر را دوست داشت اما نظریه اش را به نوعی، بیش از حدّحد ساده انگارانه می‌دانست.
 
مِی به آمریکا برگشت تا در ۱۹۳۹ از UTS در نیویورک، مدرک الهیات بگیرد. در آنجا بود که با مکتب اگزیستانسیالسم آشنا شد. اما بعداً به [[روان شناسی]] علاقه‌مند شد و در انستیتو WAWI به یادگیری روانکاوی مشغول شد. در آنجا بود که با فروم و سالیوان آشنا شد و تحت تاثیر آنها قرار گرفت. می‌مطبمی مطب خصوصی خود را در ۱۹۴۶ دایر کرد، و اولین مدرک دکتری در [[روان شناسی بالینی]] در تاریخ [[دانشگاه کلمبیا]] را دریافت کرد.
 
مِی در ۳۸ سالگی به [[بیماری سل]] مبتلا شد، و جنگ او با این بیماری، به نقطهٔ عطفی در زندگی وی تبدیل شد. در آن زمان، پزشکی زیاد پیشرفت نکرده بود و بنابراین، رولو می‌ساعت به ساعت و روز به روز، در یک بیمارستان در نیویورک، منتظر اعلام این موضوع بود که آیا به سلامت بازخواهد گشت، معلول خواهد شد، یا خواهد مرد. مِی مقدار زیادی از وقت خود را به مطالعه پرداخت، و یک کشف شگفت انگیز کرد: اضطراب عمیق خودش، در مقایسه با سازه‌ای مکانیکی و متافیزیکی به نام "لیبیدو"، ارتباط بیشتری با "نبود" (مرگ، عدم وجود) داشت. خوشبختانه، مِی از بیماری خود جان سالم به در برد، اما رویکرد روانکاوی وی، از بین رفت. مابقی عمر مِی به رویکرد اگزیستانسیال به شخصیت، اختصاص داده شد.
 
آثار مِی شامل چند کتاب، از جمله کتاب "عشق و اراده"، و تعداد زیادی مقاله‌است. علاوه بر فعالیت در مطب خصوصی خود، به تدریس در هاروارد، یِیل، پرینستون، کلمبیا، دارموت، واسار، دانشگاه نیویورک، و NSSR. رولو مِی در اکتبر ۱۹۹۴، به علت ایست قلبی در تیبورُن، کالیفرنیا، درگذشت.
رولو می 4 نوع عشق را در سنت غرب مشخص کرد: میل جنسیجنسی، ،اروس، اروس ، فیلیا ،فیلیا، و مهرورزی.
میل جنسی:
میل جنسی نوعی کارکرد زیستی است که میتوان آن را از طریق آمیزش جنسی یا روش های دیگر آزاد کردن تنش جنسی ارضا کرد.گرچه میل جنسی در جوامع مدرن غربی بی ارزش شده است ،است، اما هنوز نیروی تولید مثل است ،است، سایقی که به نژاد تداوم می بخشد و منبع شدیدترین لذت و فراگیرترین اضطراب انسان است. می معتقد بود که دردوران باستان ،باستان، میل جنسی درست مثل خوردن و خوابیدن مسلم انگاشته می شد. در عصر نوین ،نوین، میل جنسی مشکل ساز شده است. اولا ،اولا، در دوره ی ویکتوریاییدوره‌ی ،ویکتوریایی، جوامع غربی عموما احساس هایاحساس‌های جنسی را انکار می کردند ،می‌کردند، و میل جنسی در مصاحبت با فرهنگ و با نزاکت موضوع گفتگو نبود. بعدا ،بعدا، در دهه ی 1920دهه‌ی ،1920، افراد علیه این بازداری جنسی واکنش نشان دادند ؛دادند؛ میل جنسی ناگهان علنی شد و بیش تر جوامع غربی به آن دلمشغول شدند. می خاطر نشان ساخت که جامعه از دوره ایدوره‌ای که میل جنسی آکنده از گناه و اضطراب بود به سمت دوره ای پیش رفت که گناه و اضطرابی به همراه ندارد.
اروس
میل جنسی نیازی فیزیولوژیکی است که از طریق آزاد شدن تنش ارضا می شود. اروس میل روانی است که از طریق پیوند با دوام با فردی عزیز آفریده می شود. اروس عشق ورزیدن است ؛است؛ میل جنسی تحریک کردن اندام هاست . اروس میل به برقراری وحدت با دوام است ؛است؛ میل جنسی میل به تجربه کردن لذت است.
فیلیا
اروس ،اروس، رهایی میل جنسی ،جنسی، براساس فیلیا قرار دارد، یعنی ،یعنی، دوستی صمیمانه یصمیمانه‌ی غیر جنسی بین دو نفر . فیلیا را نمیتوان به عجله واداشت ،واداشت، بلکه رشد کردن و پرورش یافتن آن به زمان نیاز دارد. پرورش عشق تدریجی بین خواهر و برادرها یا بین دوستان همیشگی نمونه اینمونه‌ای از فیلیاست. فیلیا به جز پذیرفتن فردی که برای ما عزیز است ،است، بودن با او ،او، و خوشحال کردن او ،او، ما را به چیز دیگری ملزم نمیکند . فیلیا ،فیلیا، دوستی در ساده ترین حالت است.
 
مهرورزی
همانگونه که اروس به فیلیا وابسته است ،است، فیلیا نیز به مهرورزی نیاز دارد. می مهرورزی را به این صورت تعریف کرد : محترم شمردن دیگری ،دیگری، علاقه به رفاه او بدون هرگونه نفعی که بتوان از آن به دست آورد ؛آورد؛ عشق بی طرفانه ،طرفانه، مانند عشق خدا به انسان.
مهرورزی عشق نوعدوستانه است . این نوعی عشق معنوی است که به رفتارها یا ویژگی های طرف مقابل وابسته نیست ،نیست، بلکه نامشروط است
 
== منابع ==