داستان فیلم دربارۀ پدر میانسالی به نام «اسدالله» است. اسدالله خان پدری مهربان، خانوادهدوست وخانوادهدوست، دلسوز و در عین حال سختگیر و پرصلابت است. او بر اینبه باور است کهاو همۀ پسرانش پس از ازدواج میبایست در خانۀ بسیار بزرگ او زندگی کنند، اماکنند. او چنین سیاستی را درمورد دخترانش در پیش نگرفته و بههمینجهتمورد دو دختر او،دخترش «مهری» و «زری»،هردر پیش نگرفته و بههمینجهت کدامآنها دارای زندگی مستقلی هستند.
ماجرای اصلی فیلم از ازدواج آخرین فرزند او «ناصر» آغاز میشود. ناصر،ناصر که با دخترعموی خود «آذر» وصلت کرده،کرده به ناچار باید همانند دو برادر بزرگتر خود باید در خانۀ پدری زندگی کند. اما همسرش آذر،آذر - که ازشاغل است و نسلیاستقلال جدیدطلب است،- زندگی در خانۀ پدرشوهر را منطقی نمیداند و شروعِ یک زندگی کاملاً مستقل و بهدور از دخالتهای دیگران را حقطلب خودمی کند. او به شدت پای این خواسته اش می ایستد و تحت هیچ عنوان از موضعش عقب نشینی نمی کند. از طرف دیگر اسدالله خان نیز موافقت با آذر را نوعی شکست و ضعف تعبیر کرده و از سوءاستفادۀ احتمالیِ فرزندان دیگرش در آینده نگران میدانداست.
همیناین اختلافنظرها با کوتاهیبه دیگرانتدریج بالا میگیرد تاجاییکه «مولود»، (خواهرزن اسدالله،اسدالله) که دشمنی دیرینهای با او دارد،دارد فرصت را غنیمت میشمرَد و برای انتقام از اسدالله خان دستبهکار میشود. اومولود برای اجرای این حیلههانقشه های خود از وجود دخترش «زهره»، (که عروس اسدالله خان است،است) استفاده میکند.▼
او که از سرِ لجبازی به پدرشوهر خود تشبیه میشود، حتی برای یک لحظه نیز حاضر به زندگی در خانۀ پدرشوهرش نشده و از طرف دیگر اسدالله خان نیز موافقت با آذر را نوعی شکست و ضعف تعبیر کرده و از سوءاستفادۀ احتمالیِ فرزندان دیگرش در آینده نگران است.
▲همین اختلافنظرها با کوتاهی دیگران بالا میگیرد تاجاییکه «مولود»، خواهرزن اسدالله، که دشمنی دیرینهای با او دارد، فرصت را غنیمت میشمرَد و برای انتقام از اسدالله دستبهکار میشود. او برای اجرای این حیلهها از وجود دخترش «زهره»، که عروس اسدالله خان است، استفاده میکند.