منوچهر شفیانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خنثی‌سازی ویرایش 15278983 توسط کورش ایرانی (بحث)
جز حذف پیوند تاریخ‌ها، ابرابزار
خط ۴۰:
}}
 
'''منوچهر شفیانی''' {{تتم||۱۳۱۹|[[مسجد سلیمان]]||۱۳۴۶|[[تهران]]|خ}} [[نویسنده|نویسندهٔ]] [[بختیاری]] ایرانی است. ''منوچهر شفیانی'' و پس از وی ''[[بهرام حیدری]]'' از نویسندگان ادبیات داستانی [[رئالیسم کارگری]] در ایران هستند.<ref name="raminyousefi">[http://www.mismycity.com/wordpress/?p=224 یوسفی، رامین. نقد مجموعه داستان لالی اثر بهرام حیدری، ۴ دی ۱۳۸۸]</ref>{{لینک مرده}}
 
== زندگی‌نامه ==
''منوچهر شفیانی'' در سال [[۱۳۱۹]] خورشیدی در [[مسجد سلیمان]] به دنیا آمد. پدرش ''علی شفیانی'' (معروف به ''میرزا علی خان'') از بزرگان [[ایل بختیاری]] در آن روزگار بود و ''منوچهر'' سومین فرزند پسر خانوادهٔ ''شفیانی'' بود. شکل‌گیری شخصیت ''منوچهر شفیانی'' در [[مسجد سلیمان]] صورت پذیرفت.<ref>خدادادیان، فرشید. «ویژه‌نامهٔ ندای جنوب» ۸۴/۱۲/۲۸</ref>
 
دوران دبیرستان را در «دبیرستان سینا» [[مسجد سلیمان]] سپری کرد.<ref>خدادادیان، فرشید. «ویژه‌نامهٔ ندای جنوب» ۸۴/۱۲/۲۸</ref> پس از پایان تحصیلات متوسطه به عنوان [[سپاهی دانش]] به روستاهای محروم رفت. تجربهٔ همین دوره از زندگی او بود که دستمایهٔ داستان‌هایش شد؛ داستان‌هایی که در آن‌ها به زندگی مردم فقیر و محروم روستایی — چه از منظر اقتصادی و چه از منظر فرهنگی — می‎پرداخت. او پس از پایان دورهٔ سپاهی دانش برای ادامهٔ تحصیل مدتی به [[آلمان]] مسافرت کرد. در همان زمان بود که خاطره‌اش در [[کاخ جوانان کلن]] را دستمایهٔ داستان «آهنگی به‌نام ابدیت» کرد. با وجود مخالفت‌های شدید خانواده‌اش با وی که به دلیل مواضع سیاسی او از حضورش در [[تهران]] بیم داشتند به تهران آمد.
 
از آن‌جا که از سال‌ها قبل مطالبش در نشریات تهران منتشر می‌شد، ورودش به تهران با استقبال نشریات و روزنامه‌های ادبی طراز اول ایران قرار گرفته و به وی پیشنهادهای کاری بسیاری شد؛ از میان آنان دعوت [[مجله خوشه|مجلهٔ خوشه]] را پذیرفت؛ قبل از ''[[احمد شاملو]]'' او مدتی سردبیر «خوشه» بود و در همان زمان [[مجلهٔ فردوسی]] هر هفته مطلبی از او داشت؛ سپس سردبیر [[مجله ترقی|مجلهٔ ترقی]] شد.<ref name="etelaat">اطلاعات هفتگی ۲ آذر ۱۳۴۷</ref>
.<ref name="madomeh">[http://www.madomeh.com/blog/1389/08/07/goreye-akhar/ داستان آدینه (۴): «قرعهٔ آخر» اثر منوچهر شفیانی، از کتاب «قرعهٔ آخر» انتشارات امیرکبیر - ۱۳۵۶]</ref><ref>رجوع شود به قسمت بریدهٔ جراید و اسناد در سایت اختصاصی منوچهر شفیانیhttp//شفیانیwww.shafiani.com</ref>
 
== مضمون و درون‌مایه ==
خط ۶۰:
 
== آثار ==
در سال [[۱۳۵۵]] بخشی از داستان‌های ''منوچهر شفیانی'' جمع‌آوری شده و در کتاب کوچکی به نام [[معامله‎چی‎ها]] منتشر شد و در سال ۵۷، این داستان‌ها به همراه دیگر داستان‌های ''شفیانی'' با عنوان «[[قرعهٔ آخر]]» توسط [[انتشارات امیرکبیر]] منتشر شدند. این کتاب بعد از آن هیچگاه تجدید چاپ نشد.<ref name="madomeh"/>
 
همین‌طور از او ترجمهٔ اشعاری از ''[[فدریکو گارسیا لورکا]]'' و چند داستان نیمه‌تمام بر جای مانده‌است که او هیچ‌گاه مجال اتمام آن‌ها را نیافت.
خط ۶۷:
 
== مرگ ==
منوچهر شفیانی سرانجام در ۱۹ مهر ماه [[۱۳۴۶]] در منزل [[احمد شاملو]] به علت مصرف هرویین درگذشت.<ref name="iranianfiction"/>
 
در خصوص فوت منوچهر شفیانی برادرش داراب چنین گفته است:<ref name="iranianfiction"/>
{{نقل قول|او در ۱۹ مهر ماه [[۱۳۴۶]] برای دیدن [[احمد شاملو]] به مجله خوشه می‌رود و شب را با او می‌گذراند و آخر شب همراه شاملو به خانه‌اش می‌روند. شاملو که معتاد بود، مقداری از مواد مخدر خود را در اختیار شفیانی می‌گذارد و منوچهر به دلیل مصرف هرویین دچار ایست قلب شده، و می‌میرد. با مرگ شفیانی مأمورین شهربانی احمد شاملو را به کلانتری می‌برند تا برای انجام تحقیق به دادگستری اعزام شود. هنوز تشریفات او یه تشکیل پرونده مربوطه انجام نشده بود که شاملو آزاد شد و تحقیقات پیرامون مرگ منوچهر شفیانی به محاق تعطیل و فراموشی افتاد و پرونده آن مختومه اعلام گردید.}}<ref name="iranianfiction"/>
 
== جستارهای وابسته ==
خط ۸۵:
 
== پیوند به بیرون ==
* [http://www.shafiani.com/ وبگاه تخصصی منوچهر شفیانی]{{لینک مرده}}
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:شفیانی، منوچهر}}