رستمالتواریخ: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز گروهبندی ارجاع> (درخواست کاربر:Yamaha5)+املا+مرتب+تمیز+ |
|||
خط ۷:
در مورد اعتبار این کتاب نظرات متناقضی عنوان شده است. [[عباس میلانی]] این کتاب را بسیار پر اهمیت قلمداد میکند: «به رغم اهمیت این کتاب، نه تنها مطالب چندانی دربارهٔ آن نوشته نشده بلکه متن کامل و منقح آن برای نخستین بار، بر اساس «نسخهٔ موجود در کتابخانهٔ آثار فرهنگی ایالت پروس آلمان»(جلد کتاب) در سال ۱۳۴۸شمسی(۱۹۶۹ م.)به چاپ رسید. مصنّف کتاب [[محمد هاشم]] موسوی حسینی نام داشت. به سال ۱۸۸۰ م.(۱۸۸۱)به دنیا آمد و ۷۳ سال عمر کرد و دستکم ۱۹ کتاب نظم و نثر از خود به جا گذاشت.»<ref>عباس میلانی: رستم التواریخ و مسأله تجدد، مجله ایران شناسی، سال هشتم، تابستان 1375 - شماره 2</ref>
[[عبدالله شهبازی]] مطالب رستمالتواریخ را به کل بی اعتبار می داند و آن را '''جعلیات فتنه انگیز''' مینامد..<ref name=ToolAutoGenRef1>[http://www.shahbazi.org/pages/Rustam_Al_Tavarikh_Babism.htm «رستمالتواریخ» و «بشارت ظهور»]</ref> او این کتاب را بخشی از [[تاریخنگاری]] مغرضانه و هجوآمیز [[قاجاریان]] برای بی اعتبار کردن [[صفویه]] و [[زندیه]] می داند. او دلیل خود را دو صفحه آخر کتاب می داند که البته در چاپ دوم آن را حذف کردهاند .<ref
به نوشته [[سیروس شمیسا]]: «شاید در ارزش تاریخی رستمالتواریخ و صحت و سقم برخی از مطالب آن جای چون و چرا باشد اما کلاً فضایی را که ترسیم میکند، فضایی حقیقی است. نویسنده خود از نزدیک با جو دربارهای آن دوره آشنا بوده است. لذا این کتاب برای درک اوضاع اجتماعی سیاسی سدههای واپسین تاریخ ایران منبع قابل توجهی است».<ref>سیروس شمیسا، شاهدبازی در ادبیات فارسی، چاپ اول، ص ۲۳۷، انتشارات فردوس، ۱۳۸۱</ref>
[[رسول جعفریان]] در مورد این کتاب مینویسد:
== رستمالتواریخ و بابی گری ==
خط ۱۷:
رستم التواریخ چنین به پایان میرسد :{{سخ}}
«این کتاب مستطاب یازده سال پیش از ظهور حضرت خلیفهالله صاحبالامر بهدست رستمالحکما غلام آن جناب نوشته شد و همان سلطان صاحبقرانی که عرب هاشمی نسب و سفاک روس و اهل انکار است و در سال هزار و دویست و شصت و دو از جانب ارض غری بیرون میآید و عالمگیر است. بی شک و شبهه صاحبالزمان همان است...»{{سخ}}
نویسنده [[محمد شاه قاجار]] را نایب [[امام زمان]] معرفی کرده است و بشارت ظهور را در ۱۲۶۰ یا ۱۲۶۲ داده است. بنا به گفته عبدالله شهبازی با این صحبتها زمینه پذیرش باب ([[سید علیمحمد باب]]) را در [[محمد شاه]] قاجار و رجال دربار قاجار فراهم آورده است.<ref
== نمونهای از متن کتاب ==
خط ۴۱:
که حاجت دگر نی به شرح و بیان{{سخ}}
نه گرگین و نه تابعانش بماند{{سخ}}
نه مال و نه عرض و نه جانش بماند»<center/><ref
</center>
خط ۴۷:
{{پانویس}}
[[رده:کتابهای تاریخی صفویان]]▼
[[رده:تاریخ قاجاریان]]
▲[[رده:کتابهای تاریخی صفویان]]
|