'''محمد بهمنبیگی''' (تولد [[۱۲۹۸]] - درگذشت ۱۱ [[اردیبهشت]] [[۱۳۸۹]]) نویسنده ایرانی و ازبنیان فعالانگذار [[آموزش و پروش عشایری در ایران بود<ref>مدخل [http://www.iranicaonline.org/articles/bahmanbeygi-mohammad BAHMANBEYGI, MOHAMMAD] در [[دانشنامه ایرانیکا]]</ref> بوده.<ref name="bbcpersian">{{یادکرد وب | عنوان=محمد بهمنبیگی، بنیانگذار آموزش عشایری، درگذشت | نشانی=http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/05/100501_l17_bahman_beigi_died.shtml | ناشر=[[بیبیسی فارسی]] | تاریخ=۱ مه ۲۰۱۰ | تاریخ بازبینی=۱۸ اوت ۲۰۱۳}}</ref>
وی در ایل قشقایی در منطقهای بین شهرکهای [[خنج]] و [[فیروزآباد]]<ref>آموزش کوچندگان (مصاحبه با آقای بهمن بیگی)، نشریه کیهان فرهنگی، شماره 230، آذر 1384، صفحه6</ref> در [[استان فارس]] به دنیا آمد. پس از پایان دورهٔ کارشناسی حقوق در دانشگاه تهران، در راستای سیاستهای دولتِ وقت و با پیوستن به [[اصل چهار ترومن]]، در زمینه برپایی مدرسههای سیّار برای بچههای ایل شروع به فعالیت کرد. او توانست دختران عشایری را نیز به مدرسههای سیّار جلب کند و نخستین مرکز تربیت معلم عشایری را بنیان نهد. او تجربههای آموزشیِ خود را در چند کتاب در قالب داستان نوشتهاست.
خط ۶۵:
== آموزش در کوچ ==
===== <big>سابقه تاریخی آموزش عشایر</big> =====
طبق اسناد معتبر، بنیانگذار و پدر [[آموزش عشایری]] حداقل از هفتصد سال پیش سلطان [[محمد خدابنده الجایتو]] بوده است. به دستور وی [[مدرسه عشایری|مدرسه سیار عشایری]] ایجاد شد که همراه با اردوی سلطان در [[ییلاق]] و [[قشلاق]] در حرکت بوده و هیئت تعلیم و محصلان و اطرافیان آن میبایستی همراه سلطان [[محمد خدابنده الجایتو]] در حرکت باشند؛ بنابراین مدرسه متحرکی به وجود آمد که «[[وصاف الحضره]]» صاحب کتاب «[[تاریخ وصاف]]»، آن را «مدرسه سیار سلطانی» خوانده است.<ref>وصاف الحضره، تحریر تاریخ وصاف، به قلم عبدالمحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372.</ref><ref>جنبش مدرسه سازی در ایران عصر ایلخان (مراکز علمی و آموزشی ایران در عصر ایلخانان و تأثیر آن در فرهنگ و تمدن اسلامی ـ اسلامی http://www.sokhanetarikh.com/all-version/76-sokhanetarikh-no11/221-جنبش-مدرسه-سازی-در-ایران-عصر-ایلخان-مراکز-علمی-و-آموزشی-ایران-در-عصر-ایلخانان-و-تأثیر-آن-در-فرهنگ-و-تمدن-اسلامی-ـ-ایرانی-ی</ref>
وجود [[مدرسه عشایری]] (مکتب خانه) در ایلات و عشایر سابقه طولانی دارد. در کتاب «یادماندهها» نوشته [[محمدحسین قشقایی]] به سابقه طولانی وجود مدارس عشایری در دوران ایلخانی [[صولتالدوله قشقایی]] و برپایی چادر سفید به عنوان چادر مدرسه، در کنار سیاه چادرهای عشایر اشاره شده است. وی مینویسد:
«در ایل قشقایی [در دوران صولتالدوله] هر بُنکو (شامل سی چهل خانوار که با هم نسبت خویشاوندی داشتند) یک معلم داشت که حقوق او به صورت مشترک پرداخت میشد. مطمئناً در آنزمان باسوادانِ ایلِ در حالِ کوچ، بسیار زیادتر از اهالی دهات بودند.»<ref>یادماندهها، خاطرات محمدحسین قشقایی، تهران، انتشارات فرزان، ۱۳۸۵</ref>
تا قبل از سال ۱۳۰۷ که مدارس عشایری مدرن دولتی در قالب دارالتربیه عشایری احداث شود، سواد آموزی مدرن در بین کوچ نشینان رواج نداشت بلکه سواد آموزی به شکل سنتی بود. بدین صورت که افراد ثروتمند از یک ملا یا میرزا دعوت میکردند که به فرزندان آنان سواد بیاموزد. حقوق وی را با هم اولیای فرزندان تأمین میکردند.<ref>سکندر اماناللهی بهاروند، کوچ نشینی در ایران، تهران:بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰</ref>