فلوبر بعداز نوشتن اثری به نام ''وسوسه سن آنتوان'' از دوستان منتقد خود، [[ماکسیم دوکان]] و [[لویی بونه]]، دعوت کرد تا داستان را برای آنها بخواند، ولی آن دو، داستان را اثر بدی بر شمردندبرشمردند و به او پیشنهاد کردند که داستان دیگری دربارهٔ '''دلونه'''، از آشنایان آنها، بنویسد. بر این اساس، فلوبر شروع به نوشتن داستان مادام بوواری کرد و سعی کرد که داستان را براساس شخصیتهای واقعی بنویسد و با استفاده از مشاهدات و ذهن خود وقایع را در طول داستان گسترده کند. برای مثال '''اِمااما بوواری''' همسر دلونه است.
نگارش مادام بوواری از سپتامبر ۱۸۵۱ تا آوریل ۱۸۵۶ به مدت پنج سال در [[کرواسه]] طول کشید. در این مدت فلوبر روزانه بیش از چند خط نمی نوشتنمینوشت و مرتب مشغول ویرایش نوشتههای پیشین بود و هرآنچه را بر کاغذ میآورد با صدای بلند برای خود میخواند. او برای غِناغنا بخشیدن به داستان علاوه بر بیان داستان اصلی، به بیان چند خاطره و چگونگی ارتباطش با '''لوئیز کوله''' پرداخته است. او که بسیار با شخصیت مادام بوواری همذات پنداری میهمذاتپنداری کردهاست،میکردهاست، در نامهای گفتهاست که هنگام نوشتن صحنه سم خوردن اما بوواری، مزه [[آرسنیک]] را در دهان خود احساس میکردهاست.