فلسفه اشراق: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏لید: {{کاربردهای دیگر|اشراقی}} را حذف کن. (عناوینی که آنجا هستند کاربردهای دیگر این عنوان نیستند)
تبدیل پرانتزها به گیومه را تکمیل کن
خط ۱۸:
 
=== قرآن و حدیث ===
در رسایل [[سهروردی]]، عقل در مقابل وحی نیست بلکه درطول وحی است. حملات [[امام محمد غزالی|غزالی]] بر [[فلسفه مشاء]] در کتابهای «تهافت الفلاسفه))» و «المنقذ من الضلال» ضرباتی کاری بر پیکره جریان فلسفی در [[جهان اسلام]] وارد کرد.یکی از آثار این حملات ایجاد بدبینی و ذهنیت منفی فزاینده نسبت به فلسفه در میان دینداران بود زیرا بسیاری از آنان فلسفه را اندیشه و تفکری بیگانه می‌دانستند . این نگرش زمانی تقویت می‌شد که با مراجعه به آثار فلسفی مشائی در آن زمان، در آنها اثر چندانی از آیات قرآن و حدیث که دو منبع اساسی معرفت دینی هستند نمی‌دیدند. با توجه به این مسئله، سهروردی برای حمایت از فلسفه، رسالتی را آغاز کرد که طی آن کوشید تا میان فلسفه و عرفان و قرآن تا سر حد توان هماهنگی ایجاد کند و اگر پس از وی [[صدر المتالهین]] سخن از ((«اتحاد قرآن و عرفان و برهان» به میان می‌آورد، به واقع می‌توان طراح و معمار اصلی این اندیشه را [[شیخ اشراق]] دانست.
 
به گفته محقق بزرگ فرانسوی علامه نیکلسون، آیات قرآنی مانند «الله نور السموات و الارض» از منابعی است که تأثیر ویژه در فلسفه و عرفان داشته‌است. بدون شک سهروردی در بحث نورشناسی که محوری‌ترین بحث فلسفه اوست از آیات [[سوره نور]] تأثیر پذیرفته‌است :
خط ۳۶:
 
=== حکمت ایران باستان ===
شیخ اشراق دلبستگی خاصی به حکمای فارس از قبیل جاماسف (جاماسب)، فرشاوشتر، زردشت و بوذرجمهر داشته‌است. در رساله کلمه التصوف، خود را احیاگر اندیشه نوری حکمای فارس می‌شمارد : «و کانت فی الفرس «امه یهدون بالحق و به یعدلون» حکماء فضلاء غیر مشبه بالمجوس قد احیینا حکمتهم النوریه الشریفه ... فی الکتاب المسمی بحکمه الاشراق و ما سبقت الی مثله))» یعنی : ((«در میان [[فارسی زبانان]] گروهی بودند که به حق هدایت می‌کردند و به آن عدالت می‌ورزیدند؛ حکیمان و دانشورانی که هیچ شباهتی با مجوس نداشتند . ما در کتاب حکمه الاشراق خود حکمت نوریه آن‌ها را احیا کردیم و هیچ کس همانند من چنین کاری را نکرده‌است.»
 
== پانویس ==