[[File:C Envelope follower.png|thumb|سیگنال و پوشش آن مشخص شدهمشخصشده با رنگ قرمز]]▼
'''تیمبر''' (به انگلیسی: Timbre) (به ایتالیایی: timbro) در [[موسیقی]]،
'''طنین''' یا '''تیمبر''' {{انگلیسی|Timbre}} {{ایتالیایی|Timbro}} در [[موسیقی]]، عبارت است از کیفیت صدایی که از آلت [[موسیقیساز]] بخصوصموسیقی بهخصوصی به وجود میآید. یا به عبارت سادهترسادهتر، کیفیت احساس شنوایی تولید شدهتولیدشده توسط تُن یک موج صوتی. همانطور که محال است صدایی را که طنین ندارد بشنویم.بشنویم، موسیقی نیز باید طنین (تیمبر) یا [[آهنگ]] مخصوصی داشته باشد تا شنیدنی باشد. به همین جهتجهت، گاهی از آن با عنوان «رنگ آمیزیرنگآمیزی» یا «آرایش» در یک اثر یاد میشود. تیمبر در موسیقی مثل رنگ در نقاشی است و یکی از ارکان جالب موسیقی میباشد. اهمیت آن نه از جهت پیشرفتهایی است که تاکنون در آن حاصل شدهشده، بلکه به جهت ترقیات احتمالی است که در آینده صورت خواهد گرفت.▼
▲[[File:C Envelope follower.png|thumb|سیگنال و پوشش آن مشخص شده با رنگ قرمز]]
▲عبارت است از کیفیت صدایی که از آلت [[موسیقی]] بخصوص به وجود میآید. یا به عبارت سادهتر کیفیت احساس شنوایی تولید شده توسط تُن یک موج صوتی. همانطور که محال است صدایی را که طنین ندارد بشنویم. موسیقی نیز باید تیمبر یا [[آهنگ]] مخصوصی داشته باشد تا شنیدنی باشد. به همین جهت گاهی از آن با عنوان «رنگ آمیزی» یا «آرایش» در یک اثر یاد میشود. تیمبر در موسیقی مثل رنگ در نقاشی است و یکی از ارکان جالب موسیقی میباشد. اهمیت آن نه از جهت پیشرفتهایی است که تاکنون در آن حاصل شده بلکه به جهت ترقیات احتمالی است که در آینده صورت خواهد گرفت.
== محدودهمحدودهٔ فرکانسبسامد تیمبر ==
محدودهمحدودهٔ صدای تیمبرتیمبر، بسته به شکل موج صداهای با [[بسامد|بسامد (فرکانس)]] بالا و هارمونیکهارمونیک، متفاوت است،است. [[فرکانس]]بسامد این موج و شدت نسبی آن از یک تُن خالص با دامنهدامنهٔ فرکانسبسامد ۱۰۰–۳۰۰ و ۵۰۰ [[هرتز]] ([[سیکل]] در ثانیه) و دامنهدامنهٔ نسبی ۱۰–۵۵–۱۰ و ۲/۵۲٫۵ به یک تُن پیچیده متغیر است. این محدوده حاصل سه منحنی سینوسی است که مختصات آنها نقطه به نقطهنقطهبهنقطه و در امتداد مقیاس زمانی اضافه میشوند.<ref>http://www.britannica.com/science/timbre</ref>
=== کاربرد تیمبرطنین برای شنوندگان و مصنفان ===
[[File:Harmonic spectra theoretical x y.png|thumb|طیف یا دامنهدامنهٔ هارمونیک.]]
همانطور که همههمهٔ مردم تفاوت بین رنگ سبز و سفید را میدانند، قدرت تشخیص اصوات مختلف نیز یک امر داخلی و خصوصی است و هر کس این قوه را از بدو تولد با خود دارد. محال است در جهان کسی پیدا شود که قوهٔ شنوایی داشته باشد و صدای بَم را از صدای زیر یا صدای [[کلارینت]] را از صدای [[ویولنسل]] تشخیص ندهد. اختلافات بسیار دقیقی بین اصوات هست که فقط غریزه میتواند صداها را از یکدیگر تمیز بدهد. یک شنوندهشنوندهٔ دقیق و باهوش باید از رنگ آمیزیرنگآمیزی در موسیقی دو مقصود و دو نتیجه انتظار داشته باشد.: اول اینکه تفاوت بین سازها و کیفیت صداهای مختلف آنها را بشناسدبشناسد، و دوم،دوم اینکه به قدرت توصیفیتوصیفیِ صدای هر [[ساز]] آگاه گردد و منظور مُصَنِفمصنّف را از به کار بردنبهکاربردن صدای یک یا ترکیب چند ساز درک کند. مصنفمصنّف موسیقی ممکن است تِمی داشته باشد که نواختن آن با [[ویلن]]، کلارینت، [[فلوت]] و [[ترومپت]] خوشخوشصدا صدا باشدباشد، منتهی یک چیز مصنفمصنّف را وادار میکند که یک ساز را انتخاب نماید تا از لحاظ وصفی بهتر از سازهای دیگر منظور و مفهوم آن قطعه را ادا کندکند؛ به عبارت دیگر ترجیحدیگر، دادنترجیحدادن یک ساز بر ساز دیگر فقط بنا بر شدت و ضعف قوه و قدرت وصفیوصفیِ ساز است. این مسئله،مموضوع، هم در مورددرمورد صدای یک ساز و هم در مورددرمورد ترکیب صدای چند ساز صدق میکند. البته هر سازی هر اندازه هم کامل باشدباشد، باز محدود است.است؛ یعنی دامنهدامنهٔ اوج و حضیض آن، شدت و ضعف و طرز اجرای آنآن، همه محدود است. مثال بارز و جالبجالبِ تیمبر،طنین، [[سمفونی شماره ۶ (بتهوون)|سمفونی ششم]] از [[بتهوون]] بخصوصبهویژه [[موومان]] چهارم آن در فُرم [[آلگرو]] میباشد که در نجوای بین [[سازهای بادی برنجی]] کاملاً مشهود و قابل تفکیک میباشداست.<ref>از ''فُرمهای موسیقی،موسیقی''، آرون کوپلند، ترجمهترجمهٔ دکتر مهدی فروغ صفروغ، ٦٢،تهران: انتشارات نگاهنگاه، چاپ۱۳۶۴، ١٣٦٤ص۶۲</ref>