|نام کامل='''لودویگ آندریاس فوئرباخ'''
|لقب=
|نسب=
|حیطه= [[فلسفه غربی]]
|دوره= [[فلسفه قرن نوزدهم]]
|مکتب= [[مادهگرایی]]، , [[انسانگرایی]]
|تاریخ تولد= 13۱۳ سپتامبر 1804 ۱۸۰۴
|شهر تولد= [[لندشوت]]
|کشور تولد= [[امپراتوری مقدس روم]]
|تاریخ مرگ=28۲۸ ژوئیه 1872۱۸۷۲({{سن|۱۸۰۴|۹|۱۳|۱۸۷۲|۷|۲۸}})
|شهر مرگ= نزدیکی [[نورنبرگ]]
|کشور مرگ= [[امپراتوری آلمان]]
|نام همسر=
|فرزندان=
|دین=
|مذهب=
|تأثیرگرفته از=
|تأثیرگذار بر=
|استادان=
|شاگردان=
|تالیفات=
|امضا=
}}
'''لودویگ آندریاس فویرباخ''' {{آلمانی|Ludwig Andreas Feuerbach}} {{رچ}} (۱۸۰۴-۱۸۷۲۱۸۰۴–۱۸۷۲) فیلسوف آلمانی بود. او از شاگردان [[هگل]] بود ولی بهزودی از اندیشههای هگل دور شد و به [[اصالت حس]] و [[اصالت ماده]] گروید. کتاب مشهور او «[[جوهر مسیحیت]]» تأثیر زیادی در فیلسوفان و متفکران مادی و منتقد مذهب داشت.
فویرباخ با [[کارل مارکس]] نیز مکاتبه داشت و مارکس و [[انگلس]] هردو از کارها و افکار او تأثیر گرفتند. مارکس جزوه «[[تزهائی درباره فویرباخ]]» را در جریان فراگذشتن از اندیشههای فویرباخ نوشت.
فویرباخ به عنوان عضوی از «[[هگلیهای جوان]]»، به نقد آنچهآنچه که فروکاست هگلی جوهر انسان به خودآگاهی مینامید، پرداخت و تلاش نمود تا ارتباط میان [[ایدهآلیسم]] فلسفی و مذهب را ثابت کند. در رد فلسفه [[هگل]] و دفاع از [[ماتریالیسم]]، نقد [[ایدهآلیسم]] و مذهب، فویرباخ بر طبیعت «بیولوژیک» خالص و فردی آدمی تاکیدتأکید کرد. او اندیشه را به صورت فرایندی صرفاً انعکاسی میدید و در فهماش از تاریخ یک ایدهآلیست باقیماند. با این حال نقد او بر ایدهآلیسم هگلی بستر کار [[مارکس]] و [[انگلس]] را فراهم نمود. فویرباخ که مارکس او را «فاتح راستین فلسفه قدیم» مینامید، دو سال پیش از مرگاش به حزب سوسیال دموکراتیک آلمان پیوست، اما از نظر سیاسی فعال نبود و همواره اختلافات خود را با [[مارکس]] حفظ کرد.
هر دوی [[مارکس]] و [[انگلس]] به شدت از فویرباخ تاثیرتأثیر پذیرفتهاند، با این حال او را به دلیل [[ماتریالیسم]] برابر ایستا (Gegenstand) محور و منفعلانهاش عمیقاً نقد میکردند: [[تزهایی درباره فویرباخ]]؛ [[ایدئولوژی آلمانی]]؛ [[لودویگ فویرباخ و پایان فلسفه کلاسیک آلمانی]] و... .
== منابع ==
|