هرچند که الکترومغناطیس بسیار بزرگتر از گرانش است اما بحث ربایش [[الکترواستاتیک|الکتروستاتیک]]ی (الکتریسیتهٔ ساکن) برای اجرام آسمانی مانند [[سیاره]]ها،ها، [[ستاره]]هاها و [[کهکشان]]هاها اصلاً مطرح نیست. به این دلیل که این اجرام به تعداد مساوی از [[پروتون]]هاها و [[الکترون]]هاها را در خود جایدادهاند، بنابراین بار الکتریکی خالص آنها صفر است و درنتیجه نیروی الکتریسیته ساکن آنها نیز صفر خواهد بود. اما در مقابل هیچ چیزی نمیتواند حضور گرانش را ازبین ببرد و از آنجایی که هر جسمی که جرم داشته باشد در معرض نیروی ربایشی گرانش قرار میگیرد بنابراین این نیرو بر تمام اجرام [[کیهان]]ی اثر میگذارد.
محدودهاثرمحدودهٔ اثر خیلی بزرگ گرانش باعث میشود که بتواند بر پدیدههایی با ابعاد بزرگ مانند ساختار یک کهکشان، [[سیاهچاله]] یا [[انبساط جهان]] تأثیرگذار باشد. همچنین پدیدههای آسمانی در ابعاد کوچکتر مانند گردش سیارهها به دور خودشان که هر روز اتفاق میافتد، یا تجربیات روزمره مانند سقوط اجسام از ارتفاع و ... را به خوبی توضیح میدهد.
گرانش اولین اندرکنشی بود که به وسیله ریاضی توضیح داده شد. در زمان باستان آریستول فرض کرد که اجسام با جرمهای متفاوت با [[شتاب]]هایهای متفاوت سقوط میکنند. در طول [[انقلاب علمی]]، [[گالیله]] بهوسیلهٔ آزمایش دریافت که این فرض درست نیست؛ با صرف نظر از [[اصطکاک هوا]]، تمام اجسام با شتاب ثابت در یک لحظه به سمت زمین سقوط میکنند. قانون گرانش [[نیوتن]] (۱۶۸۷) نمونهٔ خوبی برای تقریب رفتار گرانش است. دریافت امروزهٔ ما از گرانش برگرفته از تئوری [[نسبیت عام]] [[اینشتین]] در سال ۱۹۱۵ است؛ که یک بیان دقیقتر گرانش با رویکرد هندسهٔ [[فضازمان]]ی (بخصوص برای اجرام و فاصلههای کیهانی) است.
ادغام نسبیت عام و [[مکانیک کوانتومی]] (تئوری میدان کوانتومی) به تئوری عمومیتر ''گرانش کوانتومی'' یکی از حوزههای فعال تحقیق است. با این حال صدق نظریه نسبیت عام جز در مقیاسهای بسیار کوچک (مقیاسهای اتمی) که برای آنها نظریههای جایگزین ارائه شده است، به صورت تجربی تأیید شده است. نظریههایی که در جامعهٔ فیزیک جدی گرفته شدهاند همگی با تغییراتی جزئی از نسبیت عام منشعب میشوند امروزه تمرکز مطالعات آزمایشگاهی و تجربی بر این است که تبیین کنند تا چه میزان انحراف از نسبیت عام امکانپذیر است.