امیرمؤید سوادکوهی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←فعالیت ها: گسترش + اقدامات و عملکرد سیاسی در دوره مشروطه + نماینده دوره سوم مجلس شورای ملی |
|||
خط ۱:
[[پرونده:Amir_movaied_savadkohi.png||بندانگشتی|چپ|یکی از تصاویر امیرمؤید سوادکوهی]]
'''اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی''' (زاده:
== اقدامات و عملکردهای سیاسی ==▼
او در دوران [[ناصرالدین شاه قاجار]] بسیاری اوقات در تهران جزو
او در جریان مشروطه از قدرت حاکم طرفداری
▲==اقدامات و عملکردهای سیاسی==
▲او در دوران [[ناصرالدین شاه قاجار]] بسیاری اوقات در تهران جزو عملۀ خلوت و شکار بود و ریاست ایل سوادکوه و سوارهای آنجا را بر عهده داشت اما در دورۀ [[مظفرالدین شاه قاجار]] به مازندران مهاجرت کرد و اغلب در مازندران ساکن بود و در آن خطه از نفوذ زیادی برخوردار بود.<ref>{{پک|بامداد|1371|ک=شرح رجال ایران|ص=126}}</ref>
▲او در جریان مشروطه از قدرت حاکم طرفداری می کرد و پس از استقرار مشروطه به گروه مشروطه خواهان پیوست. وی در دورۀ سوم مجلس شورای ملی از سوی مردم ساری به نمایندگی انتخاب شد.<ref>{{پک|بامداد|1371|ک=شرح رجال ایران|ص=126}}</ref><ref>{{پک|مرسلوند|1373|ک=زندگینامه رجال و مشاهیر ایران|ص=76-78}}</ref>
حتی در واقعهٔ [[قرارداد ۱۹۱۹]] به [[کرمانشاه]] تبعید شد. [[رضاخان]] پس از کودتای ۱۲۹۹ قوای بسیاری را برای سرکوب امیرمؤید به طبرستان اعزام کرد و در فاصله ماههای تیر و شهریور سال ۱۳۰۰ قوای فرستاده به رهبری امیرلشکر [[احمد امیراحمدی|امیراحمدی]] سوادکوهیها را درهم شکستند امیرمؤید مجبور شد همراه خاندانش و بسیاری از همراهانش در [[استرآباد]] و نزد رئیس '''ایل آتابای [[ترکمن]]''' پناه بگیرد. دولت آن زمان صلاح دید که با امیرمؤید کنار بیاید زیرا در آن زمان قیامهای بسیاری از گوشه و کنار ایران بر خواسته بود. پس امیرمؤید به تهران رفت و پسرانش عضو [[دیویزیون قزاق]] شدند و به صورت مسلّح حفاظت جنگل و صحرا را بهدست گرفتند.
سطر ۱۲ ⟵ ۱۱:
در فروردین ۱۳۰۳ یاور احمد خان حکیمی، رئیس قوای استرآباد، هژبر و سهمالممالک را به بهانهٔ دادن مواجب افراد تحت فرمانش به [[گرگان]] فراخواند. به محض رسیدنشان قوای [[احمدخان حکیمی]] آنها را خلع سلاح کردند و همان شب چندی از ژاندارمها در راه بندرگز آنها را کَتبسته تیرباران کردند. فردای آن صبح مردم روستای [[کلاک]] جسد آنان را دفن نمودند. امیرمؤید نیز پس از آن از پا درآمد و در ۱۳۱۱ چشم از جهان فروبست.
برای تشکیل حکومت مرکزی قدرتمند در ایران نیاز بود تا قدرتمندان محلی به هر شیوهٔ ممکن یا مطیع گردند یا این که از میان برداشته شوند که در خطهٔ شمال میتوان به [[میرزا کوچک خان جنگلی]] در گیلان
== جستارهای وابسته ==
سطر ۲۲ ⟵ ۲۱:
* [http://www.tabarestan.info/book/9Bayat_Lahak.pdf قیام نافرجام]
* در قلمرو مازندران، جلد سوم
* هژبر سلطان،
[[رده:اهالی سوادکوه]]
|