آیزایا برلین: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←منابع: +ویکی گفتاورد |
|||
خط ۷:
|نسب=
|تاریخ تولد=[[۶ ژوئن]] [[۱۹۰۹ (میلادی)|۱۹۰۹]]
|شهر تولد=[[ریگا]]، [[لتونی]]
|کشور تولد=[[روسیه]]
|تاریخ مرگ=[[۵ نوامبر]] [[۱۹۹۷ (میلادی)|۱۹۹۷]]
|شهر مرگ=[[آکسفورد]]
|کشور مرگ=[[انگلستان]]
|مدفن=
|نام همسر=
خط ۱۸:
|مذهب=
|مکتب=[[لیبرالیسم]]، [[فلسفه تحلیلی]]
|تأثیرگرفته از=[[لودویگ ویتگنشتاین]]، [[جان هردر]]،{{سخ}}[[الکساندر پوشکین]]، [[دیوید هیوم]]،{{سخ}}[[بنیامین کنستانت]]، [[منتسکیو]]،{{سخ}}[[لئو تولستوی]]، [[جان استوارت میل]]،{{سخ}}[[یوهان
|تأثیرگذار بر=بسیاری از متفکران لیبرال
|استادان=
|شاگردان=
|تالیفات=
}}
خط ۲۸:
== زندگی ==
وی در خانوادهای متمول و یهودی در [[ریگا]] پایتخت [[لتونی]]، (در آن زمان لتونی جزء [[روسیه]] بود) بهدنیا آمد. پدرش مندل برلین، تاجر ثروتمند چوب بود. خانوادهٔ برلین در [[۱۹۱۵ (میلادی)|۱۹۱۵]] به شهر [[آندرهاپل]] در [[روسیه]] و در [[۱۹۱۷ (میلادی)|۱۹۱۷]] به [[پتروگراد]] ([[لنینگراد]] بعدی و [[سنپترزبورگ]] کنونی) نقل مکان کردند و در جریان هر دو [[انقلاب روسیه]] در [[۱۹۱۷ (میلادی)|۱۹۱۷]] در آنجا حضور داشتند. با وجود آزارهای بلشویکها، در [[۱۹۲۰ (میلادی)|۱۹۲۰]] اجازه یافتند به ریگا برگردند. وی در سال [[۱۹۲۱(میلادی)|۱۹۲۱]] به همراه خانوادهاش به [[انگلستان]] مهاجرت کرد و در
[[پرونده:Isaiah Berlin was born here (158975919).jpg|بندانگشتی|چپ|200px|محل زندگی آیزایا برلین از ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۵]]
آیزایا برلین با اینکه مانند اکثر [[فیلسوفان سیاسی]] [[قرن بیستم]] مهاجر بود، اما در مقایسه با افرادی چون [[هانا آرنت]]، [[هربرت مارکوزه]]، [[فریدریش فون هایک]] و [[کارل پوپر]]، در سنین پایینتری (چهار سالگی) به کشوری که وطن بعدیاش شد، وارد شد. با اینکه او پناهندهای گریخته از [[بلشویسم]] بود و نه [[نازیسم]]، اما افراد خانوادهٔ او طی [[جنگ جهانی دوم]] در [[لتونی]] به دست نازیها کشته
=== سفر به ایران ===
خط ۳۸:
== اندیشه ==
آیزایا برلین یکی از پرکارترین [[فیلسوفان]] [[سیاسی]] [[قرن بیستم]] است که از او آثار متعددی در زمینههای پژوهشی متنوعی از [[موسیقی]] و [[ادبیات]] گرفته تا [[سیاست]] و شاخههای گوناگون [[فلسفه]] بر جای مانده است. اما برجستگی و درخشندگی او در این مسائل متفرق و گوناگون، همهجا به یک اندازه نبوده است. نام آیزایا برلین دهههاست که بیش از هرچیز یادآور پژوهش فلسفی در
=== فلسفه سیاسی ===
وحدت موضوعی آثار برلین از تمرکز مستمر او بر
برلین معتقد بود خودفریبی است اگر باور کنیم [[برابری]] میتواند با [[آزادی]] در آشتی باشد. [[کثرتگرایی]] برلین، [[لیبرالیسم]] را از باور سادهلوحانه به پیشرفت و [[کمالگرایی]] جدا میکند. او اعتقاد دارد که [[کمالگرایی]] در هر نظامی منجر به [[توتالیتاریسم]] میشود. برلین اعتقاد دارد انسان نمیتواند به کمال خود برسد، از این رو هیچگاه پیشبینی پذیر نیست. انسان خطاپذیر است، ترکیب پیچیدهای از تضادهاست که برخی را میتوان هماهنگ ساخت و برخی را نه.
==== مفهوم آزادی ====
معروفترین کار برلین در [[نظریه سیاسی]]، فرقی است که او در نوشتهای به نام «دو مفهوم آزادی»<ref>Two Concept Of Liberty، این نوشته در کتاب «چهار مقاله دربارهٔ آزادی» به ترجمهٔ [[محمدعلی موحد]] به فارسی موجود است.</ref> در سال [[۱۹۵۸ (میلادی)|۱۹۵۸]] میان [[آزادی منفی]] و [[آزادی مثبت]] میگذارد. بر طبق تعریف برلین، آزادی منفی (یا آزادی از)، به معنای تحمیل نکردن مانع و محدودیت از طرف دیگران است و آزادی مثبت (یا آزادی برای)، از سویی به معنای توان تعقیب و رسیدن به هدف و از سوی دیگر به معنای [[استقلال]] یا خودفرمانی در مقابل وابستگی به دیگران است. برلین آزادی منفی را به [[مکتب]] سنتی [[لیبرالیسم]] مربوط میداند که از [[قرن هفدهم (میلادی)|قرن هفدهم]] تا [[قرن نوزدهم (میلادی)|قرن نوزدهم]] در [[بریتانیا]] و [[فرانسه]] پدید آمد. اما آزادی مثبت از نگاه او، هم مفهومی مبهم است و هم دستخوش تحریف شده است. در این رابطه او معتقد است دستیابی به [[استقلال]] از راه ترک خواستهایی که دیگران را بر بشر مسلط میکند، ممکن است کاری خوب باشد و در بعضی اوقات بهترین چاره، اما در واقع از [[آزادی]] [[انسان]] میکاهد و محدودیتهایی درونی و بیرونی پدید میآورد که در نهایت با [[آزادی]] [[فرد]] در تعارضاند.<ref>آزادی و خیانت به آزادی؛ صص 30 تا 31</ref>
این نوشته در تجدید علاقهٔ جهان [[انگلیسی]] زبان به سیاسیت نظری،
=== تاریخ اندیشهها ===
[[تاریخ اندیشهها]] عبارت است از توانایی ترسیم تصویری از شخصیت زنان و مردانی که [[مورخ]]
برلین روش [[تحلیل سیاسی]]، ادبی و [[زندگینامه نویسی]] را به گونهای در هم آمیخته است که فقط تعداد معدودی از چهرههای دانشگاهی توانایی
رویکرد همدلانهٔ برلین به [[تاریخ]] و به زندگیها و اندیشههای اندیشمندان، [[نویسندگان]] و [[هنرمندان]] در عصر جدید ویژگی بارزی از کار او در مقام [[تاریخنگار]] اندیشههاست. بررسی او در این زمینه نشانگر [[کثرتگرایی]] ارزشی اوست. یکی از مدعاهای اصلی [[کثرتگرایی]] این است که در دورههای مختلف و در فرهنگهای گوناگون، رویکردهای متفاوتی به تجربههای انسانی بوده است. به گفتهٔ او «تاریخ اندیشهها، [[تاریخ]] آن چیزی است که باور داریم مردم اندیشیدهاند و احساس
== آثار ==
* [[کارل مارکس]]: زندگی و محیط او [[۱۹۳۹ (میلادی)|۱۹۳۹]]
* چهار [[مقاله]]
* [[ویکو]] و [[هردر]]: دو پژوهش در [[تاریخ اندیشهها]] [[۱۹۶۹ (میلادی)|۱۹۶۹]]
* متفکران [[روس]] [[۱۹۷۸ (میلادی)|۱۹۷۸]]
|