نیکلای چرنیشفسکی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
مستند کردن moved to Wikidata |
Fatranslator (بحث | مشارکتها) جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۶) +املا+مرتب+تمیز (۹.۷): + رده:رماننویسان سده ۱۹ (میلادی)+رده:روزنامهنگاران مرد |
||
خط ۱۳:
چرنیشفسکی در ماه مه 1853 میلادی رهسپار پترزبورگ شد! نخستین کار وی در آنجا نوشتن سنجشی بر کتاب '''برگردانهای ن.بیرگ''' بود که سال 1854 میلادی در مسکو با نام '''سرودههای تیرههای گوناگون''' چاپ شده بود. او چنین نوشت: «... داستانهای [[هومر]] و همهی ترانههای یونانیاش در برابر سرودهی ورجاوند [[فردوسی]]، چندان پرنمود نیست. در [[شاهنامه فردوسی|شاهنامه]]، درونمایههای فراوانی هست که مانندشان را حتا در [[ایلیاد]] و [[ادیسه]] هم نمیتوان یافت. برای روشنگری مردم روس، تنها داستان [[رستم و سهراب]] را نمونه آوردن بسنه است. انسان راستگو داوری خواهد کرد که این داستان شگفت برای اروپای امروز، از داستانهای یونانی یهتر و گویاتر است. به دل ما نزدیکتر، با روان ما سازگارتر و مردم دوستانهتر است... سهراب از اخیلوس گیراتر و دوستداشتنیتر مینماید. تنها در یکجا و در یک پهنه [[هکتور]] اندکی مانند سهراب و اندکی نزدیک به او نمایان شده است. [[گردآفرید]] از نوزیک زیباتر و شادابتر است.»
شگفتآورتر اینکه چرنیشفسکی آنگاه که درگیر اندیشههای انقلابی شد و دربارهی برابری، دادخواهی، خوشبختی و آرمانهای انسانی، میاندیشید، الگوهایش را از شاهنامهی فردوسی میگرفت. نوشتههایش در ماهنامهی همعصر، پایههای حکومت تزاری را به لرزه انداخت و سرانجام دولت، در بامداد 7
چرنیشفسکی پس از دو سال زندان به خواست انجمن تزاری در فوریه 1864 میلادی به وحشتکدهی '''ویلیوسک''' سیبری روسیه فرستاده شد: «به شوند اندیشههای پنهان برای دگرگونی سامانهی کشور، برهم زدن آرامش همگانی، پدید آوردن تنش با فراخوانهای آشوبگرانه از دهگانان، اشرافزادگان روس و چاپ نوشتههایی در اینباره، از همهی دادههای شهروندی، بیبهره و به کار در معدن برای 14 سال و پس از آن برای همیشه و زیر نگاه دولت، به سیبری فرستاده میشود.»
خط ۱۹:
چرنیشفسکی در سوم مه 1875 میلادی به پسرخالهاش فرهنگسالار روس '''ا.پیپین''' نوشته است که: در دل و یادش انگیزهی آفرینش یک مثنوی بلند با درونمایهی ایران باستان را دارد. در 4 سپتامبر 1881 میلادی به پسرانش ساشا و میشا مینویسد: «در دل و اندیشهام، نوشتن یک مثنوی از افسانههای کهن و تاریخی فارسی پیدا شده که مرا آرام نمیگذارد.» پس از چندی، چهارچوب آغازین داستان را میفرستد و از پسرانش درخواست میکند که آنرا به سامان برسانند. پس از 17 ماه، وی نگارش نخستین داستان و سروده نخست را برای همسرش میفرستد. پس از چندی بخش آماده شدهی داستان را به چاپگر و سردبیر ماهنامهی اندیشهی روسی '''ولادیمرلاروف''' نیز میفرستد به امید آنکه در ماهنامه به چاپ برسد. این پارهی داستان به گزینش چرنیشفسکی در چهارم مارس 1883 میلادی در دفتر یادداشتهایش مینویسد: در نخستین گاهی که بیابم، به آموختن دبیرهی (خط) میخی میپردازم. به گفته ی او در روزگار [[ساسانیان]]، همه ی نمودهای هنر زیبا، از سازه های تاریخی تا خنیاگری، به بلندای شکوه خود رسیده بود.
در نیمه ی دوم روز 24 اوت 1883 (پس از 22 سال) چزنیشفسکی را آزاد و در زیر نگاه خشن پلیس، از ویلیوسک (سردترین جای روسیه) به اشترخان (گرم ترین جای روسیه) روانه کردند؛ با این گمان که این مرد بسیار زود فرتوت و پژمرده شود
همسرش آلگاساکراتونا و پسرانش ساشا و میشا پس از 22 سال رنج و اندوه پیش او آمدند. [[انگلس]] درین باره می نویسد: مرگ خرده خرده ی نیکولا گوریلوویچ چرنیشفسکی سالیانی دراز در میان مردم بی نوا، چون لکه ی ننگی بر دامن شاه [[الکساندر دوم روسیه|الکساندر دوم]] نامور به آزادی بخش خواهد ماند. چرنیشفسکی در 17 اکتبر 1889 در ساراتوف بدرود زندگی گفت.
== منابع ==
* کاویانی، اناهیتا. «''چرنیشفسکی و پیوندش با تاریخ و استورههای پارسی''». [[امرداد (هفتهنامه)|هفتهنامهی امرداد]]، شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۱، سال سیزدهم، شمارهی ۲۹۰، ص ۶.
{{پانویس}}
سطر ۳۱ ⟵ ۳۰:
{{افراد-خرد}}
{{
[[رده:انقلابیون اهل روسیه]]
[[رده:اهالی ساراتوف]]
[[رده:بیخدایان اهل روسیه]]▼
[[رده:دانشآموختگان دانشگاه سن پترزبورگ]]
[[رده:درگذشتگان ۱۸۸۹ (میلادی)]]
[[رده:رماننویسان اهل روسیه]]
[[رده:رماننویسان سده ۱۹ (میلادی)]]
[[رده:روزنامهنگاران اهل روسیه]]
[[رده:روزنامهنگاران مرد]]
[[رده:زادگان ۱۸۲۸ (میلادی)]]
[[رده:سوسیالیستهای اهل روسیه]]▼
[[رده:فیلسوفان اهل روسیه]]
[[رده:فیلسوفان سده ۱۹ (میلادی)]]
[[رده:مادهباوران]]▼
[[رده:منتقدان ادبی اهل روسیه]]
[[رده:نویسندگان اهل روسیه]]
▲[[رده:بیخدایان اهل روسیه]]
▲[[رده:سوسیالیستهای اهل روسیه]]
[[رده:ویراستاران اهل روسیه]]
▲[[رده:مادهباوران]]
|