فریدریش شلایرماخر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
گسترش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
'''فریدریش دانیل ارنست اشلایرماخر''' {{آلمانی|Friedrich Daniel Ernst Schleiermacher}} ([[۲۱ نوامبر]] [[۱۷۶۸ (میلادی)|۱۷۶۸]] – [[۱۲ فوریه]] [[۱۸۳۴ (میلادی)|۱۸۳۴]]) یک متکلم، فیلسوف و محقق کتاب مقدس در آلمان بود که می کوشید جلوی انتقادات عصر روشنگری از مسیحیت سنتی پروتستان را بگیرد و این دو را با هم آشتی بدهد. او در تکامل نقد تاریخی تاثری بسیاری داشت و نوشته هایش یکی از اساسی ترین زمینه های مدرن هرمنوتیک است. به دلیل تاثیر عمیقی که او بر تفکر مسیحی داشت وی را "پدر الهیات لیبرال مدرن" می خوانند و یکی از رهبران مسیحیت لیبرال است. جنبش نوارتدکس قرن بیستم (که می گویند کارل بارت ان را به راه انداخت) تلاشی برای مقابله با نفوذ او است. اشلایرماخر در اوایل قرن نوزدهم هرمنوتیک را به عنوان فن عام تفسیر از محدوده متن مقدس خارج و آن را در فهم هر متنی به کار گرفت. او با تاثیرپذیری از رمانتیک ها و فقه اللغه ایها و روشنگران، تفسیر دستوری و روان شناختی را در فهم متن به کار گرفت. اما در نهایت با غلبه یافتن تفسیر روان شناختی بر جنبه دیگر تفسیر، به شیوه پیشگویانه و مقایسه ای در صدد بر آمد تا تفرد و نبوغ مولف را در سایه همدلی دریابد و از این طریق ذهنیت مولف را جهت فهم مدلول نهایی متن باز تجربه کند.
 
[[پرونده:Friedrich Daniel Ernst Schleiermacher.jpg|بندانگشتی|250px|فریدریش دانیل ارنست اشلایرماخر]]
 
== زندگی‌نامه ==
او در برسلاو در سیلسیای پروس به دنیا آمد و نوۀ دانیل شلایرماخر بود، کشیشی که با سیونیت ها هم نشین بود <ref>[http://people.bu.edu/wwildman/bce/mwt_themes_470_schleiermacher.htm Boston Collaborative Encyclopedia of Western Theology: Friedrich Daniel Ernst Schleiermacher (1768–1834)]</ref><ref>{{Cite CE1913 | url = http://www.newadvent.org/cathen/15761a.htm | title = Zionites | accessdate = 18 June 2014}}</ref> همین طور فرزند گوتلیب شلایرماخر، روحانی کلیسای اصلاح طلب ارتش پروس. وی تحصیلات خود را در مدرسۀ موراویایی نیزکی در لوستیای علیا و باربی نزدیک ماگدبورگ آغاز کرد. ولی پرهیزگاری و الهیات موراویایی نتوانست شک های او را برطرف کند و پدرش با اکراه اجازه وارد وی به دانشگاه هاله برود، که پیتیسم را رها کرده بود و روح عقلگرای فردریش آگوست ولف و یوهان شالومو سملر را پذیرفته بود. به این ترتیب وی دانشجوی الهیات شد ولی مطالعات مستقلی داشت و خواندن عهد عتیق و زبانهای شرقی را کنار گذاشت ولی در سخنرانی های سملر شرکت می کرد و تکنیک های نقد تاریخی عهد جدید را از وی آموخت. عشق به فلسفۀ افلاطون و ارسطو را نیز از یوهان آگوستوس ابرهارد آموخت. هم زمان فلسفهۀ امانوئل کانت و فردریک هاینریش یاکوبی را می خواند و با ایده های فلاسفۀ یونان دست به کار بازسازی سیستم کانت شد. شلایرماخر دچار تردید ریشه داری شد و در همان زمان دانشجویی مسیحیت ارتدوکس را کنار گذاشت<ref>Michael A. G. Haykin, Liberal Protestantism, p. 3</ref>.
 
برایان گریش، محقق آثار شلایرماخر می نویسد:
 
شلایرماخر در نامه ای به پدر خود می نویسد معلمان نمی توانند پاسخ تردید فراگیر جوانان امروز را بدهند ولی پدرش این اشاره را نمی گیرد. چون او خود برخی از اثار شکاکین را خوانده بود و می توانست به پسرش بگوید این نوشته ها ارزش اتلاف وقت را ندارد. پس از آن شش ماه خبری از پسر نمی شود. سپس خبر هراس آور می رسد: پسر در نامه ای مورخ 21 ژانویه 1787 اعتراف می کند منظورش تردیدهای خودش بوده است و پدر پاسخ می دهد ایمان "خلعتی خداوندگار" و حق سلطنتی او است [که باید به جا آورد]<ref name="A. Gerrish 1984">
B. A. Gerrish, ''A Prince of the Church: Schleiermacher and the Beginnings of Modern Theology'' (Philadelphia, PA: Fortress Press, 1984), p. 25.
</ref>.
 
شلایرماخر می نویسد: پدر عزیزم می گویی "خلعتی خداوندگار" است، افسوس! اگر فکر می کنید بدون ایمان هیچ کس نمی تواند در آخرت به رستگاری و در این دنیا به آرامش برسد (چون می دانم همین نظر را دارید) پس از خدا بخواهید آن را به من عطا کند چون من در حال حاضر از این جامه بری هستم و نمی توانم باور کنم کسی که خود را پسر انسان نامید، خدای ابدی باشد، نمی توانم باور کنم که مرگ او کفارۀ نیابتی گناهان ما است<ref name="A. Gerrish 1984"/>.
 
==ابتدای کار==
او پس از پایان دورۀ مطالعات خود در هاله، معلم خصوصی خانوادۀ فردریش الکساندر بورگراف (1741-1810) می شود و زندگی در یک خانوادۀ اشرافی اورا دچار عشق عمیقی به زندگی خانوادگی و اجتماعی می کند. دو سال بعد در 1796 قاضی عسگر بیمارستان خیریۀ برلین می شود. او توان وعظ دینی نداشت، ولی درا ین شهر آرامش روحی و دینی پیدا می کرد و مطالعات فشردۀ چارچوب نظام فلسفی و مذهبی وی را پایه ریزی کرد. او در این شهر با هنر، ادبیات و علوم آشنا شد و به شدت تحت تاثیر رمانتیسیسم آلمانی و خصوصا دوستش، کارل ویلهلم فریدریش فون شلگل قرار رگفت. این علاقه در ''نامۀ محرمانه ای در مورد لوسیندای شلگل'' قابل مشاهده است و ارتباط هفت سالۀ وی (1798-1805) با الئونور کریستین گرونف (پیش از ازدواج به نام کروگر) (1769 / 1770-1837) مشخص است. این زن همسر روحانی برلین موسوم به آگوست کریستیان ویلهلم گزونف بود (1764-1831)
اصول اصلی وی بدون تغییر باقی ماند ولی به دلیل این ارتباطات تاکید بیشتری بر احساسات و تخیل انسانی می کرد و هم زمان آثار اسپینوزا و افلاطون را می خواند. علی رغم تمام تفاوت هایی که با کانت دارد بیش از هر کس مدیون او است. با مواضع یاکوبی نزدیک تر است و رگه هایی از فیشته و شلینگ نیز در او است. محصول ادبی این دوران پرتنش دو کتاب مهم او به نام سخنانی در باب دین (Reden über die Religion) و تک گویی (Monologen) است.
شلایرماخر در کتاب اول دین را واجد جایگاه تغییر ناپذیری در میان اسرار الهی در طبیعت انسان می داند، می گوید این دین از کاریکاتوری که از دین فراگیر شده است فرق های بسیاری دارد و اشکال مختلف آن را توصیف می کند. اساس نظام کلامی وی همین است. وی در کتاب تک گویی ها نظرات اخلاقی خود را بیان می کند، در مورد: آزادی و استقلال روح، ارتباط ذهن با جهان نفسانی و آیندۀ ایدآل فرد و جامعه.
اشلایرماخر به‌همراه [[هومبولت]] از بنیان‌گذاران [[دانشگاه برلین]] (۱۸۰۸-۱۸۱۰) بود که تا پایان عمر در این دانشگاه به تدریس پرداخت. او مترجم کلاسیک [[افلاطون]] به [[زبان آلمانی]] بود و
یکی از برجسته‌ترین اعضای حلقهٔ اولیهٔ رمانتیک بین سال‌های [[۱۷۹۶ (میلادی)|۱۷۹۶]] تا [[۱۸۰۶ (میلادی)|۱۸۰۶]] بود.<ref>Sherratt: 2006, p. 58</ref>