رشیدالدین فضلالله همدانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←رشیدالدین از نگاه دیگران: ویرایش و ویکیسازی |
|||
خط ۲:
{{بهبود منبع}}
[[پرونده:Rashid-al-Din Hamadani.jpg|بندانگشتی|280px|[[تندیس]] رشیدالدین فضلالله همدانی در [[سلطانیه]]]]
'''رشیدالدین فضلالله
دانش و آگاهیهای بسیار رشیدالدین فضلالله از دامنه گستردهای از فرهنگها سبب شده است تا کتاب وی به عنوان یکی از منابع مستقیم برای اطلاع از دوران پایانی عصر مغول قلمداد گردد. موریس روزامبی، تاریخنگار، او را برجستهترین
== معرفی اجمالی ==
خط ۱۱:
== ریشه و نیاکان وی ==
'''خواجه رشیدالدین فضلالله الوزیر ابن عمادالدوله ابی الخیر بن موفقالدوله علی همدانی''' در حدود سال ۶۴۸ قمری/[[۶۲۹]] خورشیدی در [[همدان]] در یک خانوادهٔ پزشک [[یهودی]] متولد گردید. نیای بزرگ او «موفقالدوله علی» یک عطار یهودی بود و به همراه دانشمند بزرگ [[خواجه نصیرالدین طوسی]] در [[دژ الموت]] مهمان اجباری [[اسماعیلیان]] بود و پس از یورش [[هلاکو]] به آنجا به خدمت وی درآمد<ref>کتاب تاریخ اسلام چاپ کمبریج ص239:پس از فتح دژ افراد سرشناسی به خدمت خان مغول درآمدند از جمله خواجه نصیر عالم بزرگ شیعه و موفق الدوله پدر رشیدالدین معروف ...
رشیدالدین که به دلیل یهودی بودن نخست «رشیدالدوله» خوانده میشد و پس از [[مسلمان]] شدن، نامش به رشیدالدین تغییر یافت و در دستگاه [[ایلخانان]] مغول پیشرفت نمود.<ref>کتاب تاریخ اسلام چاپ کمبریج ص243: یک ایرانی به سرعت
== ترقی در دستگاه مغولان ==
رشیدالدین فضلالله همدانی در زمان چیرگی [[مغول]] (سلسلهٔ [[ایلخانان]]) زندگی میکرد. در زمان پادشاهی [[اباقاخان]]، پزشک مخصوص او بود و در نزد او احترام و نفوذی به دست آورد. در زمان [[ارغون خان]] و [[کیخاتو خان]] نیز گامهای پیشرفت را سپری کرد.
[[پرونده:Jami al-Tawarikh 001.jpg|بندانگشتی|یک صفحه از کتاب جامع التواریخ]]
== پادشاهی غازان خان و وزارت رشیدالدین ==
در سال ۶۹۴ قمری/[[۶۷۴]] خورشیدی [[غازان خان]] به سلطنت رسید و سه سال بعد ([[۶۷۷]] خ
در سال ۷۰۳ قمری/[[۶۸۲]] خورشیدی [[غازان خان]] به [[شام]] لشکر کشید و رشیدالدین فضلالله نیز همراه او بود و در کنار رود فرات رشیدالدین، مؤلف [[تاریخ وصاف]] را به نزد غازان برد تا کتاب او را از نظر پادشاه بگذراند. در همین سال غازان درگذشت.
== پادشاهی اولجایتو و رقابتهای سیاسی ==
پس از درگذشت غازان خان، برادرش [[سلطان محمد خدابنده اولجایتو]] برجای او نشست و رشیدالدین فضلالله همچنان وزیر و مورد احترام او بود. [[خواجه سعدالدین ساوجی]] رقیب رشیدالدین فضلالله در سال ۷۱۲ ق. /[[۶۹۱]] [[خ.]] به دستور سلطان اولجایتو از وزارت عزل و مانند وزیران پیشین دربار مغولان به قتل رسید.
در سال ۷۱۵ ق. /[[۶۹۴]] خ. اختلاف شدیدی میان خواجه رشیدالدین و [[تاجالدین علیشاه جیلانی|خواجه علیشاه گیلانی]] روی داد، به خاطر اینکه خزانهٔ پادشاه از وجوه دیوانی و لشکری خالی مانده بود و تعیین مقصر آن باعث این درگیری شده بود. اولجایتو برای حل اختلاف هر یک از ممالک [[ایران]] و [[آسیای صغیر]] را میان دو وزیر تقسیم
== پادشاهی ابوسعید و قتل رشیدالدین ==
پس از درگذشت [[سلطان محمد خدابنده اولجایتو]] (۷۱۷ ق. /[[۶۹۶]] خ
عدهای که از این وضعیت به ستوه آمده بودند ابتدا به نزد خواجه رشیدالدین رفتند و از خواستند که با ترتیب دادن توطئهای کار وزیر دیگر را بسازند، ولی خواجه رشیدالدین این خواسته را نپذیرفت. سپس آنان پیش خواجه علیشاه رفتند و همین خواسته را مطرح کردند و با موافقت او در نهایت خواجه رشیدالدین در سال ۷۱۷ ق. /[[۶۹۶]] خ. از وزارت عزل شد و از سلطانیه به تبریز رفت و انزوا را اختیار کرد. اما پس از چندی [[امیرچوپان]] (امیرالامرای لشکر مغول) او را به خدمت دعوت کرد.
اما دشمنان همچنان به تحریکات خود ادامه دادند و بالاخره در حدود [[۲۸ دی]] [[۶۹۶]] خ. /ذیالقعده ۷۱۷ قمری خواجه رشیدالدین و پسر شانزدهسالهاش (که شربتدار اولجایتو بود) را به تهمت مسموم کردن [[سلطان محمد خدابنده اولجایتو]] در [[چرگر]] به قتل رساندند. نسب یهودی او در دادگاه وی بارها مورد اشاره قرار گرفت. سر او توسط مردم تا چند روز در شهر حمل میشد و مردم میگفتند:
== تألیفات ==
رشیدالدین فضلالله همدانی تألیفات بسیاری دارد که برخی از آنها تصحیح و چاپ شده است و برخی دیگر هم به حالت [[نسخه خطی]] باقیمانده است. از جمله این تألیفات عبارتند از:
* '''[[جامعالتواریخ]]''': مهمترین کار رشیدالدین فضلالله همدانی نگارش کتاب جامعالتواریخ بود که از شاهکارهای تاریخی [[زبان فارسی]] و تاریخ جهان به شمار میآید. این کتاب
* [[الاحیاء و الاثار]]: که ۲۴ مجلد است و دربارهٔ مسائل گوناگونی از این قبیل است: علم کائنات جو، کشاورزی، درختکاری، پرورش زنبور عسل، نابودی حشرات و خزندگان موذی و مضر، دامپروری، معماری، قلعهبندی، کشتیسازی، معدنکاوی و تصفیه و ذوب فلزات. (این کتاب در دسترس نیست)
* [[توضیحات]]: نسخهای موسوم به توضیحات که دربارهٔ مسائل تصوف و کلام است و دارای یک مقدمه و نوزده رساله است. این کتاب به درخواست اولجایتو نوشته شده است. یک [[نسخه خطی]] از این کتاب در کتابخانه ملی فرانسه موجود است و کاترمر آن را شرح داده است.
* [[مفتاح التفاسیر]]: کتاب دیگری در تفسیر و کلام نگاشته است و در مسائل مختلفه از قبیل فصاحت آسمانیقرآن، مفسرین آن کتاب مبین و طرق ایشان، خیر و شر، جزا و سزا، طول عمر، پروردگار، تقدیر، معاد جسمانی و غیره بحث میکند و در آخر آن شرحی در ابطال مذهب تناسخ و تعریف لغات و اصطلاحات فنی اضافه نموده است.
* [[الرساله السلطانیه]]: کتاب دیگری است که از تفسیر و کلام که در تاریخ نهم رمضان ۷۰۶ هجری به رشته تحریر در آورده و ماحصل مباحثهای که در موضوعات کلامی در حضور سطان الجایتو مابین علمایوقت اتفاق افتاده جمعآوری نموده است.
* [[لطائف الحقایق]]: مشتمل بر چهارده رساله نیز از آثار قلمیه او است و با شرح رؤیائی که برای مؤلف در شب ۲۶ رمضان ۷۰۵ هجری روی داده و حضرت رسول را بخواب دیده است شروع میشود. محتویات این کتاب نیز مسائل کلامی و اسلامی است این کتاب و سه کتاب مذکور در فوق، همه به زبان عربی است و همه آنهامجموعه رشیدیه را تشکیل میدهد که نسخه نفیسی از آن کتاب بتاریخ
* [[بیان الحقائق]]: دیگر از مؤلفات رشیدالدین نسخهای است که متأسفانه فقط مطالب مندرجه آن معلوم است و آن موسوم است به بیان الحقائق مشتمل بر هفده رساله که غالباً در مسائل کلامی برشته تحریر در آمده است. اگر چهبعضی از مطالب دیگر مانند آبله و معالجه آن و ماهیت و انواع حرارت نیز بحث شده است.
== بنای [[ربع رشیدی]] ==
از مهمترین اقدامات وی بنای [[ربع رشیدی]]، شهرکی علمی و آموزشی در تبریز بود که با بسیاری مراکز علمی بزرگ زمان خود همچون [[نظامیه|نظامیه بغداد]] قابل قیاس بود که البته پس از مرگش خراب و غارت شد. در ربع رشیدی کتابخانهای بینظیر دارای کتابهای قیمتی و ارزشمند وجود داشت که بنابهگفتهٔ [[تاریخ وصاف]] تنها برای استنتاخ و صحافی نقشهها و تصاویر کتب ارزشمند خود کمتر از شصت هزار دینار خرج کرده بود.
خط ۵۲:
غیاثالدین بن همامالدین، معروف به [[غیاثالدین خواندمیر|خوندمیر]]، در کتاب ''[[دستورالوزرا]]''، دربارهٔ زندگی رشیدالدین فضلالله همدانی شرحی نوشتهاست که ابتدای آن چنین است:
به فَطنتِ ارسطو و حکمتِ افلاطون اتّصاف داشت و در اواخر عمر به تکمیل اقسام علوم موفق گشته، دقائقِ فنونِ عقلی و نقلی را بر لوحِ خاطر نگاشت، و
{{شعر}}
خط ۶۶:
== منابع ==
* [[شیرین بیانی|بیانی، شیرین]]، ''[[مغولان و حکومت ایلخانی در ایران]]''، [[سازمان سمت]]، ۱۳۷۹.
* رشیدالدین فضلالله همدانی، ''[[جامعالتواریخ]]''، به تصحیح [[بهمن کریمی]]، انتشارات اقبال، ۱۳۳۸. (مقدمههای جلد اول)
* [http://www.ketabname.com/main2/bookreview/review.php?serial=405&nid=1119 نقد و معرفی کتاب جامعالتواریخ]
{{پانویس|۲}}
{{پزشکی اسلامی}}
{{ایران مغول}}
|