نقد بهائیت: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۱۳۵:
{{نقل قول| [[عباس افندی]] و پدرش در بسیاری از آثار خود اظهار کردهاند که [[سیدعلی محمد باب]] از وجود میرزا حسینعلی که باید دعوی من یظهره اللهی کند در میان خود اطلاع داشته است ولی اگر کسی [[کتاب بیان]] را بخواند با کمال صراحت و وضوح در میابد که این مطاب درست نیست زیرا در اغلب ابواب بیان عباراتی هست که معلوم میکند موعود بیان پس ازآنکه دین بیان جهانگیر شود و ثمرات خود را بدهد در میان بابیان ظاهر خواهد شد.}}
== لاطائلات دانستن مطالب باب توسط
[[پرونده:Yahya dolati abadi.jpg|بندانگشتی|دولت آبادی سومین رهبر
[[حسین لنکرانی]] میگوید:در اوایل دوره رضاخان روزی بر میرزا یحیی دولتآبادی وارد شدم. کتاب شریف [[نهج البلاغه]] را در برابر خود گشوده بود و دو [[زانو]] روی آن خم شده و مطالعه میکرد. من که رسیدم سر برداشت و زمانی که به من نگریست دیدم چشمانش از گریه سرخ و اشکبار است. با حالت تاثری گفت<ref name="LANKARANIL">{{یادکرد وب | تاریخ بازبینی=۰۲ مه ۲۰۱۴ | عنوان=اظهارات و خاطرات آیت الله حاج شیخ حسین لنکرانی درباره بابیگری و بهاییگری | ناشر=مجله مطالعات تاریخی | تاریخ=تابستان 1386 - شماره 17}}</ref>:{{نقل قول|نجاست من بر میرزا علی محمد باب شرف دارد. اگر دین و معارف آن همین است که این کتاب میگوید، پس او چه میگوید؟ این سخنان بلند نهج البلاغه کجا و لاطائلات باب کجا؟}} .این ادعا درحالی عنوان شده است که خود میرزا یحیی که بعد از مرگ ازل ادعای رهبری ازلیان را و نه بهاییان را داشت خود را بابی یا ازلی نمیدانست وی در مورد بابی یا ازلی بودن خود در کتاب [[حیات یحیی]] مینویسد:
<blockquote>در زمان حکومت [[ظل السلطان]] در اصفهان و مقبولیت و مرجعیت عامه [[آقا نجفی اصفهانی|شیخ محمد تقی نجفی]] و مخالفت آنها با پدرم، و طرفیت تجاری برادرم علی محمد با یک تاجر بابی، باعث این اتهام شد. در آن موقع ظل السلطان برای تصاحب اموال و املاک مردم، و آقانجفی بواسطه حفظ موقعیت مذهبی خود دیگران را به اتهام بابی بودن از میدان بدر میکردند. امین السلطان بطور مزاح گفته بود: '''در اصفهان هم املاک حاجی میرزا هادی بابی شدهاست. '''<ref>دولتآبادی، یحیی. ''حیات یحیی''انتشارات عطار چاپ تهران، جلد ۱ صفحات ۲۷، ۱۱۲،۳۱۸</ref> </blockquote>
فروغ دولت ابادی دختر وی نویسد :«پدرم در روزهای آخر عمر به نگارش زندگی علی بن ابیطالب پرداخت و با آنکه شب و روز و حتی در آخرین روز حیات از نگارشش فاغ ننشست متاسفانه مجال اتمام نیافت.»
|