اهب: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ایجاد شده توسط ترجمهٔ صفحهٔ «Ahab» برچسبها: عدم استفاده از یادکرد و پانویس ترجمهٔ محتوا |
جز تصحیح صفحه برچسب: افزودن پیوند بیرونی به جای ویکیپیوند |
||
خط ۱:
اخاب یا اَهَب (عبری: אַחְאָבهای مدرن Aẖ'avهای Tiberian 'Aḥ'āḇ ; "برادر پدر"; اکدی: Aḫabbu; یونانی: Αχααβ; لاتین: Achab - Ahab) هفتمین پادشاه اسرائیل
وجود اهب
== تاریخچه ==
اهب به معنی لغوی یعنی موازنه قوا ، که در تاریخ تمدن های بین النهرین قدمتی طولانی دارد. تاریخی سرشار از جنگ امپراطوران و شاهان از ترس یکدیگر. یکی از مهمترین آن ها، آتش نبردی بود که 12 شاه بین النهرین با ریاست هددزر، شاه دمشق و اهب شاه اسرائیل باستان بر علیه زیاده خواهی شلمانسر سوم در 853 ق.م برافروختند تا از فزونی قدرت آشوریان بکاهند، اما شکست خوردند. چنانکه قرنها بعد، ائتلاف دولت های عربی که سعی بر مهار زیاده خواهی اسرائیل داشتند، شکست خورد. اما تلاش برای موازنه قوا همیشه با شکست همراه نیست.
ایزابل، 85 سال قبل از میلاد مسیح، همسری شاه اهب سلطان اسرائیل را پذیرفت و ملکه آن کشور شد. این زن مرموز و فتنه گر از ابتدای ورود به قصر پادشاهی، نقشه های هولناکی در سر داشت. نقشه برای ملوث کردن دین آن ها و سپس تحمیل آیین شرک به مردم ساده دل. او با سیاستی مدبرانه چنان بر شاه اهب تسلط یافت که وادارش کرد تا دین او را پذیرفته و معابد پرشکوهی بنا کند. آنگاه به ترغیب مردم در پذیرفتن این دین نوظهور پرداخت. به آن ها که روستایی بینوایی بودند، وعده های زیادی داد و به تدریج معابد پر شدند.
سطر ۹ ⟵ ۱۰:
ایزابل، زن ترسو و زبونی نبود. بی درنگ عده ای را اجیر کرد تا هر کس دم از مخالفت با دین او را می زند، نابود کنند! کم کم اغتشاش اوضاع، شاه اهب را به وحشت انداخت. اما ایزابل برای تحکیم نفوذ خود بر اهب، فرزندی به دنیا آورد. (می گویند: اهب مردی عقیم بوده است!...) آنگاه باز به مبارزه پرداخت و دستور داد مزرعه های مخالفان را آتش زده و زن و بچه های آن ها را مقابل چشمانشان بکشند!
این خونریزی ها عکس العمل بدی داشتند، زیرا به تدریج پیروانش از گرد او پراکنده شده و به دسته الیجاه می پیوستند. هنگامی که الیجاه نگون بخت را به دستور او گردن می زدند، فریاد زد: روزی می رسد که بدن نجست را سگ ها بدرند! و خیلی زود این پیش بینی به صورت عمل درآمد. زیرا عاقبت مردم ستمدیده به رهبری سربازی شجاع به نام جئو شورش کردند و در مدت کمتر از چند ساعت بر اوضاع کاملاً مسلط شدند. ایزابل مغرور را از بام قصرش به پایین پرت کردند و اسب های سربازان با شعفی وصف ناپذیر بدنش را لگدمال نمودند. آنگاه سگ های گرسنه جشن گرفتند!
داستان میکایا، در کتاب اول پادشاهان آمده است. در این داستان، پادشاه شمالی اسرائیل (که معمولاً اهب فرض می شود) به نزد جهوشافات، پادشاه یهودا می رود و از او می پرسد که آیا به همراه او برای تسخیر راموت-گیلاد می رود که در اختیار شاه آرام است یا خیر. جهوشافات به او می گوید که بهتر است اول از خداوند بپرسد که چه کند. اهب به پیامبران خود خبر می دهد و آن ها می گویند که پروردگار (آدونای) راموت-گیلاد را به اهب خواهد داد. جهوشافات می گوید که آیا پیامبر دیگری هست که از او نظر پروردگار
[[پرونده:Karkar.jpg|left|class=cx-linter-disallow cx-linter-warn|thumb|332x332px|شمایلی از شلمنصر سوم (859-824 قبل از میلاد) نام کرخ یکپارچه اهاب، پادشاه.<br>
]]
[[پرونده:The_Death_of_Jezebel.jpg|left|class=cx-linter-disallow cx-linter-warn|thumb|تصویری از کتاب مقدس که ملکه ایزابل در یزرعیل، توسط گوستاو از بالای قلعه به پایین سقوط میکند]]
[[پرونده:Jehu-Obelisk-cropped.jpg|thumb|300x300px|احتمالا ییهو به عنوان "پسر [[عمری]]"یا ییهو سفیر با زانو زدن در پای [[شلمنسر سوم|Shalmaneser سوم]] در ستون هرمی شکل سنگی سیاه]]
{{Reflist}}
[[رده:شاهان تاریخ قوم اسرائیل]]
[[رده:پادشاهان پادشاهی یهودا]]
[[رده:پادشاهان کشتهشده در جنگ]]
== منابع ==
{{پانویس}}
* {{یادکرد-ویکی
|پیوند=https://en.wikipedia.org/wiki/Ahab
|عنوان=Ahab
|زبان=انگلیسی}}
|