در جریان جنبش مشروطه همراه با [[سید محمد طباطبائی]] با [[عینالدوله]] به مخالفت پرداخت و در تحصن مشروطهخواهان در [[حضرت عبدالعظیم]] و سپس [[قم]] شرکت داشت. وی از مؤسسان مشروطه و رهبران اصلی آن به شمار میرود{{مدرک}}.
«... این است که در این ابتلای فوقالعاده روسها، انگلیسیها به هیجان آمده؛ (و '''آلمانها''' و '''عثمانیها''' بعد از سرکوب
[[اتو فن بیسمارک]] ۲۰ مارس ۱۸۹۰ و '''فرانسویها-سکرت فراماسونها''' در مرحله شکل گیری [[جنگ جهانی اول]] موزیانه بیش از همه تحریک میکردند) وقت (را) غنیمت شمرده؛ بعضی را در طهران و برخیها (کذا) را در سایر بلدان تطمیع و تحریک کرده و مساعدت مالی مینمایند که به وسیله (ای) اجرای مقاصد مقبوله خود را بنمایند... آقا سید صادق طباطبایی پدر سید محمد طباطبایی پیشوای معروف مشروطه آقا سید علیاکبر (تفرشی)، آقا میرزا حسن (آشتیانی) و لاحقین انتقال داده و قباله نوشته و مُهر نموده بودند؛ به ایادی مختلفه نقل و انتقال (داده) شده بود و مرتکبین انهدام، تمام مهر کرده بودند، خودشان در ۲۷ ماه مبارک آمدند و ایستادند و خراب کردند، که چرا بانک روسی، این محل را میخواهد عمارت کند، و حال آنکه خودشان مهر کرده بودند و قبالجات کلاً حاضر است، برای آنکه از دولت یا روسها صدایی بلند شود (و آن را) اسباب و وسیله و بهانه فسادی نمایند. دولت پختگی کرد و اقدامی به ماضی (؟) نکرد. حضرات ساکت شده، دیگر وسیله (ای) تا آنکه چند نفر دلالهای قند روسی طهران را کنترات (در اصل: قنطرات) کردند با بانک روس که احدی نخرد و به هر قیمت که خودشان بخواهند؛ بفروشند...<ref>خوشبختانه آقا شیخ محمد حسین یزدی وکیل مجالس صدر مشروطه و حاکم شرع مشهور عدلیه تهران</ref>
ورود دو سیّد به جریانات جنبش مشروطه بدین شکل آغاز گردید که در این هنگام [[بانک استقراضی|بانک استقراضی روس]] به دنبال زمینی در میان شهر میگشت تا ساختمان این بانک را بنا کند. پشت بازار کفاشها یک مدرسهٔ ویرانه و یک گورستان قرار داشت که از موقوفات بود. «کسانی از مردم میرفتند و از علما کمی از اطراف قبرستان را میخریدند و برای خود خانه میساختند و علما به نام اینکه موقوفاتِ از کار افتاده را میتوان فروخت... از فروختن و قباله دادن باز نمیایستادند.»<ref>ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، به اهتمام علی اکبر سعیدی سیرجانی، نشر بنیان، چاپ پنجم، ۱۳۶۷، جلد اول، برگ ۵۵ - ر. ک. مهرا ملکی، نقش دین و متولیان آن در تاریخ اجتماعی ایرانیان، شرکت کتاب، ۱۳۹۲ برگهای ۱۲۴ تا ۱۲۶</ref>